1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شكنجه در ايران

كيواندخت قهارى۱۳۸۲ دی ۳, چهارشنبه

نمايندگان مجلس شوراى اسلامى مى خواهند بار ديگر طرح پيوستن ايران به كنوانسيون منع شكنجه را بررسى كنند. شوراى نگهبان يك بار مصوبه مجلس در اين مورد را رد كرد. شكنجه در زندانهاى ايران همچون شكنجه در زندانهاى ديگر كشورهاى جهان ابزارى است سياسى در دست قدرتمندان. پيوستن ايران به كنوانسيون منع شكنجه مى تواند استفاده قدرتمندان از اين ابزار را محدود كند.

https://p.dw.com/p/A655
عکس: AP

در زمانى كه خبر قتل زهرا كاظمى بر اثر شكنجه در ايران منتشر شد، عده اى به درستى گفتند كه اگر لايحه الحاق ايران به كنوانسيون منع شكنجه تصويب شده و حكومت به الزامات اين كنوانسيون عمل كرده بود، به احتمال بسيار چنين قتلى پيش نمى آمد. پس فقط آن بازجوى شكنجه گرى كه زهرا كاظمى را به قتل رساند در اين فاجعه مقصر نبوده است، بلكه آن افراد، آن نهادها و آن مكانيسمى كه شكنجه گرى را در زندانهاى ايران تداوم مى بخشد نيز مقصر است. مصوبه مجلس در مورد پيوستن ايران به كنوانسيون منع شكنجه را شوراى نگهبان رد كرده است. مجلس بررسى آن را در دستور كار خود گذاشته است.

شكنجه به عنوان ابزار خشونت دولتى وسيله اى است براى ارعاب و زهر چشم گرفتن. به گزارش سازمان عفو بين الملل با وجود كنوانسيون منع شكنجه كه در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ به تصويب سازمان ملل متحد رسيد، دست كم در ۱۱۱ كشور جهان هنوز شكنجه اعمال مى گردد. دولتها كه در اصل مى بايست مسئول تامين رفاه و آرامش شهروندان خود باشند، شكنجه و بدرفتارى را به عنوان ابزار قدرت به كار مى گيرند.

در ايران نيز به گواهى صدها تن از جان به دربردگان از زندانهاى جمهورى اسلامى شكنجه به گونه اى سيستماتيك براى گرفتن اطلاعات از دستگيرشدگان و ترساندن فعالان سياسى و آزاديخواهان استفاده شده و مى شود. آقاى مهدى اصلانى، فعال حقوق بشر كه چند سال از عمر خود را در زندانهاى جمهورى اسلامى اسير بوده، در اين مورد چنين مى گويد:

“نظام زندان هر حكومتى در برهنه ترين شكل خودش درون مايه آن حكومت را بازتاب مى دهد.

حكومت اسلامى از فرداى فصل يخ زده انقلاب انواع و اقسام شكنجه ها را به كار گرفت. آنها را مى توان به چند دسته كرد. فكر مى كنم موثرترين نوع شكنجه، براساس تجربه شخصى خودم، نواختن شلاق يا همان كابل به كف پاها باشد كه معمولا براى گرفتن اعتراف، شكستن جسم و در مرحله دوم خرد كردن روح و كشتن هويت انسانى و بازآفرينى نوع ديگرى از هويت را به دنبال دارد كه دلخواه شكننده كنندگان است.

نابودى جسم درحقيقت به اين معنى است كه آنها تلاش مى كنند با هجوم به آن اطلاعاتى را كه فكر مى كنند نزد شماست از شما بگيرند و معمولا هم به انواع و اقسام شيوه هايى كه جسم را بتواند آزار بدهد روى مياورند.

نوع ديگرى از شكنجه، كه در زندانهاى اسلامى من خودم شاهد آن بودم، آويزان كردن است. مدتها زندانى را از طريق مچ دست آويزان مى كنند و اين مى تواند با طولانى شدن در مواردى به از كار افتادن سيستم عصبى و فلج شدن هميشگى دست منجر بشود.

نوع ديگرى كه مرسوم بود در زندانهاى اسلامى قپانى كردن است كه معمولا مچهاى دست را از پشت به هم مى بندند. اين آويزان كردن مثل لاشه گوشت در قصابيهاست. از كار افتادن سيستم عصبى و فشار وحشتناك روى كتفها و بالاتنه مى تواند در مواردى به فلج شدن دست منجر بشود.

نوع ديگرى از شكنجه سر پا ايستادن و بيخوابى بود، كه من خود شاهد آن بودم، كه اين هم مى تواند در ساعتهاى متمادى به سيستم عصبى هجوم آورد.

جديدا هم مطلع هستيم و ديده ايم، زندانيانى كه جديدا از زندانها آزاد شده اند، اعترافات آنها نتيجه نوعى شكنجه به نام شكنجه سفيد است كه زمان را از زندانى مى گيرند، در يك جاى كاملا سفيد با نور تند نگاه مى دارند، زندانى زمان را از دست مى دهد و دچار تنشهاى روانى و عصبى مى شود، به طورى كه تعادل روانى اش را از دست مى دهد.”

خرد كردن هويت آن هدفى است كه شكنجه گران افزون بر دست يافتن به اطلاعات با اعمال شكنجه بر زندانيان سياسى دنبال مى كنند. به نظر مهدى اصلانى:

“بخصوص در حكومتهاى ايدئولوژيك برهنه ترين شكل تهاجم به ذات انسان عرصه تهاجم ايمانى است. به اين معنا كه شما در حقيقت نبايستى انسانى كه در گذشته بوديد باشيد، مى بايستى به انسانى كه آنها مى خواهند، تبديل بشويد. در سيستمهاى توتاليتر دگرانديش و دگرباش به محض اينكه به بند مى افتد يا بايد به خاموش باش تبديل شود يا به با ما باش. و معمولا هم اينها با شكنجه به موفقيتهايى دست پيدا كرده اند، كه هنوز هم به آن متوسل مى شوند.”