زن و جنسیت و سکس
۱۳۸۶ بهمن ۱۸, پنجشنبه"سنت و شهوت؛ تمایلات جنسی زنان در ایران" عنوان کتابی پژوهشی از مریم طاهریفرد است که به تازگی در انتشارات اولریکه هلمر به زبان آلمانی منتشر شده است.
در این کتاب ۳۸۰ صفحهای طاهریفرد، مسئلهی تمایلات جنسی زنان و روابط آنان با مردان را در این زمینه از دید سه نسل بررسی کرده است. او در این کتاب ابتدا به بخش تئوریک مسئله میپردازد و سپس پژوهشهای تجربی خود را مطرح میکند. قسمت تجربی شامل مصاحبه با سه نسل از یک خانواده و نیز گفتوگو با کارشناسان زن و مرد در بارهی موضوع جنسیت و سنت میشود. مصاحبهشوندگان به قشرهای گوناگون جامعهی ایران تعلق دارند، تحصیلات و سرگذشتهای متفاوتی را پشت سر گذاشتهاند و هم در شهر و هم در روستا زندگی میکنند. کتاب "سنت و شهوت" دربرگیرندهی پاسخهای این زنان به پرسشهایی دربارهی روشنگری جنسی، اولین تجربه در مورد سکس، عادت ماهانه، رابطه با همسر و مقولههایی به نام ازدواج و تربیت دخترانشان است. طاهریفرد همچنین در این کتاب به ساختار اجتماعی ـ سیاسی جامعهی ایران پس از انقلاب میپردازد که بر پیشزمینهی اندیشگی و رفتاری این زنان تأثیر گذاشته است. به این ترتیب کتاب "سنت و شهوت"، سندی است که تغییرات و تحولات تعبیر از این مقولهها را از نگاه زنان به ثبت میرساند و تأثیر اسلام بر زندگی روزمرهی آنان را باز میتاباند. از آنجا که "سنت و شهوت" در این زمینه یکی از تازهترین پژوهشهاست با نویسندهی آن، مریم طاهریفرد به گفتوگو نشستهایم:
دویچه وله: مدتهاست که بحث و گفتوگو دربارهی زن و جنسیت و سکس، به ویژه در میان رسانههای برونمرزی فارسی زبان مد شده است. انگیزهی شما از انتخاب این موضوع چه بودهاست؟
مریم طاهریفرد: من در زندگی هرگز پیرو مد در هیچ زمینهای نبودهام. کیفیت کار همیشه برای من مهم بوده و نه ظواهر. قصد معروف شدن هم نداشتهام. انتخاب موضوع به دلیل مهم بودنش بوده و نه مد بودنش. و این که هر کسی جرأت پرداختن به چنین موضوعات پر اهمیتی را ندارد. ولی همیشه یک نفر یا عدهای باید کاری را شروع کنند تا دیگران هم راهشان را ادامه دهند.
کار من یک حرکت کوچک است که امیدوارم زمینهی فعالیتهای بعدی و نوشتههای بعدی را آماده کند.
شما در کتاب خود ابتدا به بخش تئوریک و سپس به پژوهشهای تجربی مربوط به آن پرداختهاید. قسمت تجربی شامل مصاحبه با سه نسل از یک خانواده و نیز گفتوگو با کارشناسان زن و مرد در بارهی موضوع جنسیت و سنت میشود. این شیوه چه مزیتهایی برای تحقیق شما داشتهاست؟
تحقیق در سه نسل که در سه مقطع تاریخی متفاوت زندگی کردهاند، نشان میدهد که تحولات تاریخی و سیاسی چه نقشی در افکار جامعه ایفا میکنند و تا چه حدی رشد یا عدم رشد آموزشی و تربیتی در خانوادهها ناشی از کمکاریها و بیتوجهیهای نهادهای دولتی است.
تحولات ۱۰۰ سال گذشته در ایران و دست و پا زدن میان سنت و مدرنیته، نقشی اساسی در افکار جامعهی ایران تا به امروز بازی کرده است که میبایستی به آن، بیش از این پرداخته شود. من فقط توانستهام در تحقیقاتم به جزء کوچکی از این نوسانات و تغییرات و آن هم در یک زمینهی بهخصوص (رفتار جنسی) بپردازم.
مسئله سکسوآلیته در جامعه ایران، خود به خود تابو است. شما در کتابتان "سنت و شهوت"، به موضوع "رگل شدن" زنان هم پرداخته اید. قصد تحریک داشتید یا روشنگری؟ اگر جنبهی دوم مطرح باشد، به چه نتیجهای می خواستید برسید؟
من با پرداختن به مسائل مربوط به رفتار جنسی در دختران و زنان و با بهکاربردن کلماتی متداول در این زمینه بههیچوجه قصد تحریک نداشتهام و شاید این کار فقط نوعی تابوشکنی باشد. ولی صرفاً روشنگری مدنظر من بوده است. من خودم دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالیام را در جامعهی ایران گذراندهام و از عدم ناآگاهی در دوران بلوغ و زناشویی رنج بردهام. به عنوان مثال زمانی که برای اولین بار پریود شدم، فکر کردم که پردهی بکارتم را از دست دادهام. شب و روز گریه میکردم و جرأت بازگو کردنش را حتی به مادرم نداشتم. در تحقیقانم هم، از بسیاری از دختران و زنان مشابه این تجریه را شنیدهام. یکی از آنها حتی از ترس اطلاع خانواده از رازش، تصمیم به خودکشی گرفته بود. آیا همهی این مسائل که من در اینجا فقط جزیی از آن را مطرح کردم، دلیل کافی برای آن نبود که امروز در موردش تحقیق کنم و بنویسم که اگر مسئولان حتی ککشان هم نمیگزد، لااقل خانوادهها به فکر روشنگری خود و فرزندان خود باشند؟
همانطور که گفتم کمتر زنی جرأت و شهامت این را دارد که اول از خود شروع کند و از آبرو و حیثیت خود و خانوادهاش نترسد.
معیار انتخاب این خانوادهها چه بوده است؟ برای پیدا کردن آنها چه مشکلاتی داشتید؟
خانوادهها را تصادفی پیدا کردم. هیچکدام را قبلاً نمیشناختم. از هرخانواده که پرسیدم، حاضر به همکاری و مصاحبه بود. از ارگانهای دولتی کمکی نگرفتم، چون میدانستم که نه تنها کمکی نخواهند کرد، بلکه ممکن است حتی مانع کارم هم بشوند. البته این کار خطرات خود را هم داشت که بازگو کردنش را در این جا ضروری نمیدانم.
تعداد خانمهایی که خواهان مصاحبه بودند، آنقدر زیاد بود که مجبور میشدم انتخاب کنم. بعضی که مشکلات زیادی در این زمینهها داشتند، تصور میکردند که من ناجی هستم که برای کمک به آنها آمدهام و همه کاری هم از دستم ساخته است. بسیاری از آنها به این شرط با من مصاحبه کردند که وقتی درسم تمام شد، برگردم و به آنها کمک کنم. من خود اما میدانستم که این راه دراز است و یک دست صدا ندارد.
مصاحبه شوندگانم را هم از تهران و خانوادههای مرفه و هم از شهرستان و کوچنشینان انتخاب کردم که دریابم که داشتن این مشکلات عدیده در این زمینهها ربطی به ثروت و فقر و طبقه ندارد. نتیجه این شد که ناآگاهی همه جا وجود دارد. درست است که خانوادهها (دختران و زنان) با من بهراحتی از مسائل خصوصیشان حرف میزدند، ولی من مطمئن نیستم که همه، بهخصوص دختران جوان از همه چیز سخن گفته باشند.
مثلاً در مورد خشونت و آزار جنسی فقط تعداد کمی و آنهم بسیار مختصر جواب دادند و من هم به همین دلیل زیاد وارد این بحث بهخصوص نشدم. دلیل دیگرش هم این بود که تحقیق و نوشتن در همهی این موارد طوماری میشد که فراتر از یک کار در مقطع دکترا بود.
با این حال در پایان کتابم اشاره به این کردهام که مسئلهی آزار و سوءاستفادهی جنسی موضوعی بسیار مهم و حساس است و با وجود تابو بودنش متداول هم هست که باید به آن پرداخت. من فقط میتوانم از خود و چند نفری که در بچگی شهامت بازگوکردن رازشان را با من داشتهاند، حرف بزنم و شاید همین، زمینهی تحقیقات بعدیم باشد.
آیا تاثیر تحصیلات، مذهب، طبقه و ... هم در انتخاب این خانواده ها نقشی بازی کردهاند؟
تقریباً همهی خانمهایی که من با آنها مصاحبه کردم، دلیل عقبافتادگی و ناآگاهی خود و خانواده و جامعه را مذهب و سنت میدانستند. ولی معتقد بودند که اگر مذهب وسیلهای برای اعمال قدرت نباشد و با سیاست کاری نداشته باشد، اینهمه قدرت تأثیرگذاری نخواهد داشت. مشکل اساسی را بیشتر در سنت و جامعه مردسالار میدانستند.
در مورد تأثیر تحصیلات؛ مسلماً تحصیل رل مهمی در زندگی انسانها بازی میکند. ولی این که در مدرسه چهچیز به انسان یاد میدهند، اهمیت دارد. در مدارس ما، بچهها فقط تا حدودی آموزش میبینند. ولی از پرورش خبری نیست. بیشتر خانمها و دخترخانمها اگر اطلاعی از دوران و بهداشت بلوغ داشتند، فقط از معلمان دلسوزی شنیده بودند که حتماً آنها هم به دلیل زنبودنشان با این دختران احساس همدردی میکردند و تجربیاتشان را در اختیار آنها قرار میدادند. تجربههایی که مسلماً کمتر جنبهی علمی داشتهاند. ولی خوب به از هیچی بودهاند.
این که چنین مسائلی بهصورت درس یا بحثی علمی مطرح شود، فقط در دانشگاه از ترم سوم شروع میشود که در واحدی به نام تنظیم خانواده به جوانان، دختر و پسر جدا از هم، موارد جلوگیری از بارداری و بهداشت یاد داده میشود. بیشتر جوانان آن را کوتاه، ناکافی وغیرعلمی و دیر میدانستند و معتقد بودند که چنین مسائلی باید در مدارس راهنمایی و دبیرستان مطرح و یاد گرفته شوند. بعضی جلوتر رفته و دانستنشان را در مدارس ابتدایی واجب میشمردند.
شما بر اساس موارد و مثالهایی که در کتاب خانم مهرانگیز کار دربارهی "خشونت جنسی" آمده، این تز را مطرح کردهاید که پدوفیل بودن و آزارجنسی رساندن به بچهها از جانب مردان و پسرهای جوان، به خاطر این است که آنها امکان ارضای جنسی ندارند. ولی استدلال علمیای در این زمینه ارائه ندادهاید. چگونه به این نظر رسیدهاید؟
سوءاستفاده جنسی، قهر جنسی و خشونت جنسی موضوعات رایجی در ایران هستند که پنهان و گاه آشکار مسیر خود را طی میکنند و تأثیرات سوء خود را بر روی افراد و کل جامعه میگذارند.
کاری که دولت ایران برای روشنگری انجام میدهد، آنقدر ناچیز است که جایی برای اظهار نظر و بحث نمیگذارد. اما هستند انسانهای نیکخواه و شجاعی که جسته و گریخته، اینجا و آنجا در این راه قدمهایی برمیدارند که این هم در مقابل مشکلاتی که جامعه و بهخصوص جوانان و در درجهی اول دختران ما با آن روبرو هستند، بسیار محدود و ناقص است. از این گذشته، همانطور که گفتم، مطرح کردن چنین موضوعاتی که در ایران تابو هستند، و در بسیاری موارد خطرناک، فقط ا ز عهدهی عدهی محدودی برمیآید که تحقیقات خانم مهرانگیز کار جزو آنهاست. ولی در بسیاری از موارد دیگر، کارهایی که انجام شده و میشود، فقط حکم مسکن و درمان درد را دارد.
مریم طاهریفرد ۴۸ سال دارد، در تهران متولد شده و در همین شهر هم تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی خود را به پایان برده است. ادامهی تحصیلاتش در هندوستان منجر به آشنایی و ازدواج طاهریفرد با همسرش در سال ۱۹۸۱ میشود. این ازدواج پس از ده سال به جدایی میانجامد. طاهریفرد در سال ۲۰۰۶ مدرک دکترای خود را از دانشکدهی تعلیم و تربیت دانشگاه فرانکفورت گرفتهاست و در حال حاضر در همین شهر، در دو ارگان دولتی مشغول به کار است.