روزی که استعمار آفریقا در برلین رقم خورد
۱۳۹۳ اسفند ۷, پنجشنبهموضوع "کنفرانس کنگو" که در تاریخ ۲۶ فوریهی ۱۸۸۴ به پایان رسید، استعمار آفریقا و چگونگی "تجارت آزاد" در حوزهی رودهای کنگو و نیجر را در دستور کار خود داشت. در این نشست، آمریکا و نمایندگان سران ۱۳ کشور اروپایی، بدون در نظر گرفتن ویژگیهای قومی، نژادی واقتصادی قاره سیاه، به توافقی رسیدند که مفاد آن در "پیمان برلین" درج شد.
این کنفرانس که به دعوت اتو فن بیسمارک، زمامدار دولت پروس و نخستین صدراعظم آلمان صورت گرفت، مرزهای جدید جغرافیایی کشورهای این قاره را به عنوان "مستعمرههای کشورهای اروپایی"، از جمله آلمان، بلژیک و فرانسه مشخص کرد و زمینهی سلطهجویی و کشمکش قدرت میان این کشورها را فراهم ساخت.
استعمار، زمینهساز جنگ
به باور اغلب تاریخنگاران، مفاد "پیمان برلین" سرآغاز درگیریهای خونینی شد که هنوز هم برخی از کشورهای آفریقایی از پیامدهای منفی آن رنج میبرند. اولایمی آکینوومی، استاد دانشگاه نازاراوا در نیجریه در این باره میگوید: «آفریقا در کنفرانس برلین، بدون توجه به ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود، بین کشورهای اروپایی تقسیم شد.»
برخی از کارشناسان معتقدند که این تقسیمبندی اجباری، اغلب به جداسازی گروههای اجتماعی که در همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگر بهسر میبردند، یا واداشتن دشمنان سنتی به زندگی در کنار هم، انجامید. به عنوان مثال، با تقسیم اراضی پیرامون رود کنگو میان بلژیک و فرانسه، انسانهایی که در امتداد دو سوی این رود به عنوان یک مرز جغرافیایی طبیعی زندگی میکردند و زبان و فرهنگ مشترک داشتند، از یکدیگر جدا شدند.
به گفتهی اولایمی آکینوومی، مرزکشی "دلبخواهی" اروپاییها، بدون توجه به تعلقات نژادی و قومی ساکنان این مناطق، راهها و جادههایی را که برای تسهیل برقراری روابط بازرگانی در این حوزهها ساخته شده بودند، بهکلی ویران کرد: «زیرا بر اساس "پیمان برلین"، داد و ستد کالا و مایحتاج زندگی که خارج از محدودهی این و آن مستعمره صورت میگرفت، پس از مرزکشی ممنوع اعلام شد.»
این تاریخنگار میگوید، پژوهشهای جدید نشان میدهند که در حال حاضر هم، تنشها، درگیریها و جنگهای داخلی در چنین مناطقی، بیش از بخشهای دیگر رخ میدهد و ساکنان آنها نسبت به حوزههای دیگر، از فقر و تنگدستی بیشتری رنج میبرند.
دیدگاه مخالف
میشاییل پسک، که در دانشگاه ارفورت آلمان "تاریخ استعمار آفریقا" تدریس میکند، با این برداشت موافق نیست. او میگوید، کارشناسان سالهاست که اعتبار این نظریه را زیر سوال میبرند که مرزکشی "دلبخواهی" اروپاییها، عامل تعیینکنندهی درگیریهای پسااستعماری آفریقا است.
میشائیل پسک میافزاید: ساکنان این مناطق، به تدریج یاد گرفتهاند خود را با شرایط جدید وفق دهند. این مرزبندیها، اغلب تنها روی کاغذ وجود دارند و بومیها به آنها اهمیت نمیدهند. این کارشناس معتقد است که تقسیمبندی جغرافیایی برای کشورهای آفریقایی اهمیت زیادی دارد و بسیاری از آفریقاییها، حتی از وجود این مرزها سود میبرند: «مثلا، از راه قاچاق کالا.»
پیامدهای تفرقههای فرهنگی و نژادی
این استاد دانشگاه ارفورت، با این حال تغییر "تحمیلی" توازن قدرت در آفریقا را که به تقسیمات نژادی و دوگانگی فرهنگی میان ساکنان بومی نواحی تحت مستعمرهی اروپاییها انجامیده، کتمان نمیکند و به عنوان مثال از پیامدهای ویرانگر آن در مناطقی که اکنون روآندا و برونی خوانده میشوند، یاد میکند.
به گفتهی پسک دو گروه نژادی هوتوس و توتسی در روآندا، در قرن نوزدهم از فرهنگ مشترکی برخوردار بودند. این پیوند فرهنگی، در اثر ازدواجهای درون قومی و ادغام آداب و رسوم آنان در طی قرنها ریشه گرفته بود. ولی قدرتهای استعماری، برای کنترل منطقه، این دوگروه را از یکدیگر جدا کردند. به باور این کارشناس، این تفرقهی فرهنگی و نژادی، یکی از دلایل وقوع نسلکشی در سال ۱۹۹۴ در روآندا بود که بیش از یک میلیون انسان در آن جان خود را از دست دادند.
جبران مافات
اغلب کشورهای آفریقایی در سال ۲۰۱۰، در سالروز ۱۲۵ سالگی "پیمان برلین"، در بیانیهی مشترکی تقسیم اجباری "قارهی سیاه"، همچنین غارت منابع طبیعی و فرهنگی آن را از سوی کشورهای اروپایی، "جنایت علیه بشریت" نامیدند و از جمله تامین زیانهای وارده و بازپس دادن آثار هنری و فرهنگی "دزدیدهشده" در دوران استعمار را خواستار شدند.
در این بیانیه آمده است که این کشورها همچنین باید پیامدهای فاجعهبار ۱۳۰ سال استعمار در این قاره را به عنوان "جنایت علیه بشریت" به رسمیتبشناسند. اولایمی آکینوومی در این که قدرتهای استعمارگر این خواستها را برآورده کنند، شک دارد. او در این رابطه میگوید: «فکر نمیکنم که اروپا اصولا زمانی به این خواست تن بدهد.»
امروزه، آفریقا شامل ۵۳ کشور مستقل و خود مختار است که هنوز هم مرزهای برخی از کشورهای آن، در بیانیهی برلین مشخص شده است.