1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روزشماره برلیناله: با "بانوی آهنین" در نیمه راه

۱۳۹۰ بهمن ۲۶, چهارشنبه

برلیناله به "هاف تایم" رسیده و تماشاگران هنوز چشم به راه اثری غافلگیرکننده هستند. تا کنون "کشف" بزرگی حاصل نشده، اما در دو روز گذشته چند فیلم به نمایش در آمد که تا حدی به انتظارها پاسخ گفتند.

https://p.dw.com/p/143PH
مریل استریپ در نقش "بانوی آهنین"
مریل استریپ در نقش "بانوی آهنین"عکس: Concorde Filmverleih

فیلم سینمایی "باربارا" به کارگردانی کریستیان پتسولد، سینماگر آلمانی اثری دلنشین بود. فیلم در داستانی ساده و در نمونه یک خانم دکتر جوان، نکبت و اختناق "آلمان دموکراتیک" (آلمان شرقی سابق) را نشان می‌دهد.  

فیلم به خاطر تمرکز بیش از حد بر سرنوشت شخصیت مرکزی، از نمایش وضعیت عمومی جامعه و روندی که تنها چند سال بعد به فروپاشی نظام انجامید، وا مانده است.

صحنه‌ای از فیلم "باربارا"
صحنه‌ای از فیلم "باربارا"عکس: Piffl Medien

از مزایای قطعی فیلم بازی پرقدرت نینا هوس است که به شخصیت اصلی فیلم، با ظرافت و بدون هیاهو جان بخشیده است.

ستایش از مریل استریپ

مریل استریپ، بازیگر برجسته هالیوود، بی‌گمان شاخص‌ترین چهره هنری جشنواره‌ی امسال است. او پیشاپیش در روز ۱۴ ژانویه جایزه خرس طلایی افتخاری برلیناله را برای کارنامه هنری خود دریافت کرده است.

جشنواره هفت فیلم با بازی مریل استریپ را به نمایش گذاشته که از بهترین کارهای او هستند.

روز سه‌شنبه (۱۴ فوریه) فیلم "بانوی آهنین" به کارگردانی فلیدا لوید به نمایش در آمد. پرتره‌ای سینمایی از مارگرت تاچر، که از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ اولین نخست‌وزیر زن بریتانیا بود.

پوستر فیلم "بانوی آهنین" با بازیگری مریل استریپ
پوستر فیلم "بانوی آهنین" با بازیگری مریل استریپعکس: Concorde Filmverleih

در مرکز فیلم مارگرت تاچر سالخورده و ناتوان قرار دارد که با خاطرات و هذیان‌های خود زندگی می‌کند و به هر مناسبت یا بهانه‌ای، سال‌ها و آزمون‌های گذشته را به یاد می‌آورد.

فیلم به یمن یک سناریوی دقیق و سنجیده، با بیانی فشرده، بدون زیاده‌گویی یا افراط در نمایش مواد مستند، زندگی نخست وزیر مقتدر بریتانیا را مرور می‌کند، قدرت اراده، سرسختی و درایت او را نمایش می‌دهد.

بر فیلم از نظر سیاسی می‌توان خرده گرفت اما نمی‌توان بیان فشرده، فضاسازی ماهرانه و ریتم پرتحرک آن را ستایش نکرد. و از همه مهمتر: در جایی منتقدی مریل استریپ را بهترین هنرپیشه دنیا دانسته بود. اگر فیلم "بانوی آهنین" را ببینید، به او حق می‌دهید.

شوخی با فاجعه

فیلم "ماشین جین مانسفیلد" را بیلی باب تارنتون ساخته، هنرپیشه آمریکایی که به کارگردانی روی آورده است. فیلم با ساختی گسترده و رمان‌گون، سرنوشت سه نسل را در ایالات جنوبی بازگو می‌کند. فیلم در سال ۱۹۶۹ می‌گذرد، مقطعی مهم از تاریخ معاصر ایالات متحده. در این سال جامعه آمریکا زایشی دوباره را تجربه کرد.

در سراسر دهه ۱۹۶۰ با جنبش‌های گوناگون مدنی، بیداری سیاه‌پوستان، جنبش ضدجنگ و مبارزات دانشجویی، جامعه پوست انداخت.

حاصل این التهابات و ناآرامی‌ها، وداع با ارزش‌های دیرین "روش زندگی آمریکایی" بود. فیلم خانواده‌ای بزرگ را نشان می‌دهد که تمام مردان آن دست کم در یک جنگ شرکت کرده‌اند. با این که هنوز زخم‌های جنگ را بر تن دارند، آماده هستند به میدان‌های تازه‌ای وارد شوند.

فیلم با لحنی شوخ و طنزآمیز به دستمایه‌هایی جدی و گاه تراژیک پرداخته است، مانند ستیز فرهنگی و تضاد نسل‌ها. فیلم یادآور برخی از نمایشنامه‌های تنسی ویلیامز، نویسنده آمریکایی است، به ویژه فیلم خوبی که ریچارد بروکس از نمایشنامه "گربه روی شیروانی داغ" ساخته است.

چهره‌های مقاومت

فیلم "دریا در سپیده دم" آخرین ساخته فولکر شلوندورف، سینماگر باسابقه آلمانی، در بخش پانوراما به نمایش در آمد. فیلم به یکی از فجایع دوران اشغال فرانسه توسط آلمان نازی می‌پردازد.

صحنه‌ای از فیلم "ماشین جین مانسفیلد"
صحنه‌ای از فیلم "ماشین جین مانسفیلد"عکس: Van Redin

فیلم در سال ۱۹۴۱ در بازداشتگاهی در جنوب فرانسه شروع می‌شود. بیشتر اسیران بازداشتگاه مبارزان کمونیست هستند که به خاطر مبارزه با اشغالگران نازی بازداشت شده‌اند.

هنگامی که فرمانده آلمانی شهر نانت، به دست سه جوان عضو "نهضت مقاومت" کشته می‌شود، مقامات نازی تصمیم می‌گیرند که به تلافی این سوءقصد، ده‌ها اسیر بازداشتگاه را به قتل برسانند.

صحنه‌ای از فیلم "دریا در سپیده دم" ساخته‌ی فولکر شلوندورف، سینماگر آلمانی
صحنه‌ای از فیلم "دریا در سپیده دم" ساخته‌ی فولکر شلوندورف، سینماگر آلمانیعکس: Berlinale 2012

یکی از آنها گی موکه، جوانی هفده ساله است که امروزه یکی از قهرمانان "نهضت مقاومت" شناخته می‌شود.

فیلم شلوندورف نه در نمایش شرایط اشغال و مقاومت و نه در معرفی کاراکترهای اصلی دو طرف، جانیان و قربانیان، هیچ توفیقی ندارد. لحن و فضای فیلم به درک درونمایه و بنیاد تراژیک وقایع هیچ کمکی نمی‌کند و در حد شعارهای سیاسی باقی می‌ماند.

پیروزی غریزه بر ایمان

فیلم "متئورا"، به کارگردانی سپیرو ستاتولوپولوس، سینماگر یونانی، اثری زیبا و شاعرانه است. فیلم دستمایه‌ای قدیمی را با برداشت و بیانی تازه بازگو کرده است. پیرنگ فیلم همان تضاد دیرین جسم و روح است. فیلم نشان می‌دهد که عوالم روحانی یا اعتقادات معنوی سرانجام در برابر غرایز طبیعی و نیازهای جسمانی شکست می‌خورند.

زن و مردی جوان، راهب و راهبه‌ای مقیم یک صومعه، از تمام تعلقات دنیا دوری گزیده، در دیری بر فراز کوه‌های بلند، خود را به عالم علوی سپرده‌اند. در دیر زندگی راهبان بر محور زهد و پرهیز می‌چرخد تا از همه تعلقات دنیا گسسته شوند و با "عالم بالا" پیوند یابند.

به رغم این محدودیت‌ها و فشارهای آشکار و پنهان، مرد و زن جوان پرده‌های "ستر و عفاف" را می‌درند و زیباترین لحظات جنسی را تجربه می‌کنند. پیروزی خواهش تن بر فرمان ایمان.

از دو فیلم دیگر بخش مسابقه هم می‌توان به اختصار یادی کرد:

"بچه آن بالا" به کارگردانی اورسولا مایر، خانم سینماگر سوئیسی، زندگی پسربچه‌ای دوازده ساله را روایت می‌کند، که زندگی را با دزدی‌های کوچک از سیاحان و ورزشکاران می‌گذراند. نکته جالب فیلم تضادی است که زندگی فقیرانه پسرک را در برابر تجمل و رفاه اسکی‌بازان قله‌های برف‌پوش "سن موریس" قرار می‌دهد.

فیلم تابو، ساخته میگل گومژ، فیلمساز پرتغالی، یک ماجرای عشقی را در بستر منازعات استعماری در آفریقا روایت می‌کند. نکته بدیع فیلم بهره‌برداری از قالب ادبی "نامه‌نگاری" است، که روی صحنه‌های صامت فیلم بازگو می‌شود. ساختار فیلم به "تابلو" اثر برجسته مورناو، سینماگر برجسته دوره وایمار تکیه دارد، و کل فیلم را می‌توان ستایشی از کارگردان بزرگ سینمای صامت دانست.

علی امینی
تحریریه: شهرام احدی

صحنه‌ای از فیلم "متئورا"
صحنه‌ای از فیلم یونانی "متئورا"عکس: Berlinale
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر