روزشمار برلیناله (۴): چهرههای تروریسم در فیلم
۱۳۹۰ بهمن ۲۴, دوشنبه
جشنواره سینمایی برلین همیشه در قیاس با دو رقیب بزرگ خود، فستیوالهای کن و ونیز، رنگ سیاسی مشخصتری داشته است. امسال در ۶۲ مین دورۀ برلیناله این ویژگی حتی آشکارتر است.
شکنندگی انسان در برابر سیستم
فیلم "رقاص سایه" به کارگردانی جیمز مارش، فیلمساز بریتانیایی، درگیری طولانی و خونین ایرلند شمالی را در نمونه یک خانواده مبارز ایرلندی دنبال میکند. هدف فیلم، که بر پایه رمانی معروف تهیه شده، توضیح تاریخی یا تحلیل سیاسی درگیری ایرلند نیست. او بیشتر میکوشد تأثیرات قهر و خشونت را بر زندگی افراد نشان دهد.
زن جوانی به نام "کولت" در کودکی شاهد قتل برادر خویش است. او از خردسالی با خشونت و شقاوت حاکمیت "بیگانه" آشناست. سالها بعد که خود مادر شده، به فعالیت تروریستی کشیده میشود و در صفوف "ارتش جمهوری خواه ایرلند" به عملیات تروریستی میپردازد.
کولت طی عملیاتی ناموفق دستگیر میشود. مقامات پلیس او را زیر فشار میگذارند تا میان دو راه، یکی را "انتخاب" کند: یا با خبرچینی در میان دوستان و آشنایان با پلیس همکاری کند یا زندگی خود و فرزند خود را به خطر اندازد.
زن جوان که ابتدا این تصمیم را ساده گرفته، قول همکاری میدهد، اما بعد درمییابد که باید به نزدیکترین کسان خود "خیانت" کند. یک مأمور پلیس به نام مک (کلیو آون) فشار طاقتفرسا بر زن را درک میکند و میبیند که او از درون ویران میشود. اما هدف نظام "پیروزی" است، نه دغدغه به خاطر جان افراد.
کولت نیز باید به این واقعیت برسد که نه با موجودات انسانی، بلکه با سیستم یا مجموعهای روبروست که انسانها را واحدهای سیاسی میبیند و جان و سرنوشت آنها را تنها برای تهیه آمار و گزارش مفید میداند.
یک سرنوشت از هزاران
"بینهایت بلند و بسیار نزدیک" نمادی از یازدهم سپتامبر، یکی از فجیعترین حملات تروریستی تاریخ بشر است. این فیلم به کارگردانی استیون دلدری، بر پایه رمانی موفق از جاناتان سفران فور ساخته شده است.
فیلم رویداد یازدهم سپتامبر و حمله به برجهای "مرکز تجارت جهانی" در نیویورک را تنها زمینهای هولناک برای کاوش ضایعات انسانی قرار داده است. در معروفترین تصاویر رسانهای تنها دو هواپیما دیده میشوند که دیوارهی دو برج غول آسا را شکافتهاند. در تصویر هیچ انسانی دیده نمیشود. فیلم تنها یک نمونه از بیش از سه هزار قربانی یازدهم سپتامبر را انتخاب کرده، با بیانی عاطفی و ظرافتی کم نظیر ارائه داده است.
پسرکی ۹ ساله به نام اسکار (با بازی درخشان تامس هورن) پدر خود (با بازیگری تام هنکس) را در انفجارهای یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ از دست داده است. پسرک حساس و تیزهوش که رابطهای ویژه با پدر خود دارد، در کمد پدر کلیدی مییابد. او در روزهای بعد با شوری فوق انسانی به دنبال قفلی میگردد که باید با آن کلید باز شود.
مادر پسرک (سندرا بولاک) از ماجرا بی خبر میماند و راز شور و انرژی بیکران پسر خود را
درک نمیکند. تنها همسایه آنها پیرمردی لال است (با نقشآفرینی ماکس فون سیدو) که تقلای پسرک را میفهمد و از او پشتیبانی میکند.
اسیران تعصب دینی
فیلم "اسیر" به کارگردانی بریانت مندوزا، کارگردان فیلیپینی، نیز یکی از رویدادهای معروف تروریستی را دستمایه قرار داده است.
در ماه مه سال ۲۰۰۱ چریکهای وابسته به گروه اسلامگرای ابوسیاف، چندین سیاح و مسافر غربی را در شهر ساحلی دوس پالماس، واقع در غرب جزیره پالاوان، به گروگان گرفتند. آدمربایان، اسیران خود را با کشتی به جزیره باسیلان، واقع در جنوب فیلیپین، انتقال دادند و برای چندین ماه آنان را در اسارت خود داشتند.
آدمربایان که تنها به فکر رسیدن به پول بودند، بیش از یک سال گروگانها را در شرایط سخت جنگلهای وحشی به دنبال خود کشیدند؛ آنها را زیر شکنجه و آزار قرار دادند، روح و جسم آنان را درهم شکستند. در این مدت، ربایندگان به چند زن تجاوز کردند و چند مرد را گردن زدند.
آدمربایان اعتقاد داشتند که این همه خشونت و وحشیگری را به خاطر رسالتی والا انجام میدهند و به خاطر جنایتهای خود از خداوند پاداش خواهند گرفت. فیلم جا به جا نشان میدهد که "اسیر" واقعی کسانی هستند که به خاطر تعصباتی کور و جاهلانه زندگی دیگران را به بازی میگیرند.
فیلم "اسیر" به اخبار و گزارشهای واقعی وفادار مانده و این را در سبکی مستندگون القا کرده است. شخصیتها، وقایع و مکانهای فیلمبرداری با مطالعه و تحقیق انتخاب شدهاند. بسیاری از بازیگران فیلم از میان افراد محلی انتخاب شدهاند. ایزابل هوپر، ستاره فرانسوی، باز هم بازی فوقالعادهای ارائه داده است.
علی امینی
تحریریه: شهرام احدی