1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دین در سیاست آمریکا در دوران بوش

۱۳۸۶ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

به طور کلی رونق دین را نمی‌توان در ایلات متحده آمریکا روندی به سوی "حکومت دینی" دانست. پیشروی "تبشیریان" در این میان متوقف شده است. موضوعات مذهبی در انتخابات سال ۲۰۰۸ احتمالاً نقشی حاشیه‌ای خواهند داشت.

https://p.dw.com/p/Belk
جرج بوش
جرج بوشعکس: AP

به طور کلی می‌توان گفت که جورج دبلیو بوش یکی از مذهبی‌ترین رئیس‌جمهوران کاخ سفید در دوره جدید تاریخ ایالات متحد آمریکا است. در این کشور به طور رسمی کلیسا و دولت جدا از هم‌اند، با وجود این نه تنها بوش در اتخاذ برخی از تصمیمات سیاسی بحث‌برانگیزش به دین استناد می‌کند، بلکه قدرتهای محافظه‌کار مذهبی نیز اهدافشان را در سیاست اجتماعی این دوره راحت‌تر و جدی‌تر از گذشته دنبال می‌کنند.

"خلقت باوران" یعنی آن کسانی که به داستان عهد عتیقی آدم و حوا در توضیح خلقت انسان باور دارند، "اصول نظریه تکامل داروین" را در مدرسه‌ها زیر سؤال می‌برند. سنت‌گرایان مذهبی در سراسر آمریکا علیه "ازدواج همجنس‌گرایان" به مبارزه برخاسته‌اند. آمریکا در برنامه "کمک به کشورهای در حال توسعه" مشوق کشورهایی شده است که عمدا از برنامه‌ای برای کنترل رشد جمعیت صرف نظر کرده‌اند.

به طور کلی رونق دین را نمی‌توان در آمریکا روندی به سوی "حکومت دینی" دانست. پیشروی "تبشیریان" که پروتستانهایی با گرایش بینادگرایانه هستند، در این میان متوقف شده است. موضوعات مذهبی در انتخابات سال ۲۰۰۸ احتمالاً نقشی حاشیه‌ای خواهند داشت. این که چرا چنین است، موضوع گزارش دانیل ششکِویتس (Daniel Schecschkewitz) است:

مذهب و سیاست در آمریکا

بی‌تردید می‌توان گفت که مذهبی‌ترین کشور صنعتی توسعه‌یافته در جهان آمریکاست. تقریباً دوسوم آمریکایی‌ها بنا به گفته خودشان مذهبی هستند. روزهای یکشنبه کلیساها پر از عبادت‌کنندگان است. بیشتر آمریکایی‌ها روزانه در ملاء عام عبادت می‌کنند و به زندگی پس از مرگ معتقدند. آیا در چنین جامعه‌ای عجیب است که دین نقش مهمی در سیاست ایفا کند؟

در اصل عجیب است، زیرا جدایی دین و دولت جزو مبانی قانون اساسی در آمریکاست. در این امر جرج بوش هم نمی‌تواند تغییری دهد و اصلا نخواسته است که تغییری دهد.

اَلَن وُلف (Alan Wolfe)، که دین‌پژوه است، در این رابطه می‌گوید:

«جدایی دولت و کلیسا در آمریکا همچنان پابرجاست. به عبارتی باید گفت که دین از این جدایی ذینع است نه سیاست. در اروپا دینهای دولتی‌ای داشته‌ایم که رو به زوال‌اند. در کشوری مانند آمریکا که مردم برای انتخاب دین آزادند، دینها مدام در حال رشد و شکوفایی‌اند. اگر برخی از مذهبی‌ها در تلاشهای خود برای جدایی دین از سیاست موفق می‌شدند، می‌توان گفت که دین در آمریکا به خط پایانی خود می‌رسید.»

دین در کاخ سفید بوش

با این همه با روی کار آمدن پرزیدنت بوش، حضور دین در کاخ سفید ابعاد تازه‌ای یافت. حتی قبل از این که رئیس جمهور جنگ صلیبی خود را علیه "محور شرارت" آغاز کند، شور و حرارت مذهبی برپا کرده بود. اولین اقدام بوش پس از کسب مقام ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۰ گماشتن مأمور ویژه‌ای در کاخ سفید جهت رسیدگی به امور خیریه مذهبی بود. بوش می‌خواست دولت را را از مسئولیت‌های اجتماعی‌اش رهانیده و کلیسا را بیشتر در امور مددکاری دخالت دهد. ویلیام گالستون (William Galston) از مؤسسه بروکینز (Brookings Institut) با نظر به روندی که پیش رفته می‌گوید، بوش فقط به میزان محدودی توانسته است چنین ایده‌ای را متحقق کند.

وی در مورد این سیاست و نتایج آن می‌گوید:

«من فکر می‌کنم در مورد آن غلو کرده‌اند. بسیاری معتقدند که نتایج واقعی این تجربیات موفقیت چندان بزرگی نبود. مانند همیشه باید در سیاست بین واقعیت و آنچه می‌شنویم، تمایز قایل شویم. واقعیت این است که بخش گسترده‌ای از کارهای خیریه در آمریکا از دیرباز توسط بنیادهای مذهبی انجام می‌شده است. ابتکار ایمانی پرزیدنت بوش اندکی بر حضور دین افزود، اما نه خیلی. به هیچ وجه نمی‌توان گفت که در زمینه کارهای خیریه تغییر بزرگی حاصل شده است – کسی شاهد چنین چیزی نیست.»

آیا بوش مذهبی است؟

و اما مذهبی بودن فرد بوش؟ چهل‌و‌سومین رئیس‌جمهور آمریکا باپتیست مذهبی‌ای است که به فرایض دینی‌اش عمل می‌کند. او در زندگی‌اش نسبتاً دیر به خدا رو آورد. چنین گرایشی یافت، پس از آن که الکل را کنار گذاشت و زاهد شد. بوش یک بار به باب وودوارد (Bob Woodward)- ژورنالیستی که زندگینامه بوش را می‌نویسد- گفت که الهاماتش را از یک قدرت برتر دریافت می‌کند. او با طرح مسئله "محور شرارت" مقولات ماوراءالطبیعی‌ را وارد جهان واقعی سیاست خارجی کرد. به همین خاطر بسیاری از ناظران او را "متعصبی مذهبی" نام می‌نهند. اَلَن وُلف بوش را چنین نمی‌بیند:

«شاید بوش اصلاً آنقدرها که بیشتر مردم فکر می‌کنند، مذهبی نیست. من، با تفسیری که از مسیحیت دارم، او را به هیچ‌وجه مسیحی نمی‌دانم. به عنوان مثال من در رفتار بوش ابداً تواضع و مسالمت "عیسی مسیح" را نمی‌بینم. او آن نگرش تأمل‌آمیزی را هم که ما در سنت اندیشه‌های أگوستینی نسبت به مفهوم گناه داریم، ندارد. پرزیدنت بوش از شک آگوستینی به دور است. به این ترتیب نبایستی گفت سیاست خارجی او خطرناک است، چون روحی مذهبی دارد، بلکه خطرناک است، چون یا از دیانتی بدفهمیده‌شده ملهم است یا کسی آن را پیش می‌برد که شخصیت خطرخیزی دارد.»

خلقت‌باوری

در این میان تبشیریان آمریکا عرصه‌های تازه‌ای برای فعالیت در خارج از کاخ سفید یافته‌اند. آنان در صدد آنند که با تعصبی مذهبی برنامه‌های آموزشی در سراسر کشور را متحول کنند. تبشیریان بر آن‌اند "نظریه تکامل داروین" را کنار زده و "خلقت‌باوری" را جایگزین آن کنند، آموزه‌ای که در علوم طبیعی جایی برای قدرت شکل‌دهنده الهی باز می‌کند.

راستگرایان دینی و انتخابات ۲۰۰۸

کاخ سفید دیگر در راستای تلاشهای راستگرایان مذهبی نقش استراتژیکی ایفا نمی‌کند، از جمله به به این خاطر که در میان کاندیداهای جمهوری‌خواه ریاست جمهوری برای انتخابات سال ۲۰۰۸ تاکنون کاندیدایی دیده نمی‌شود که این جریان آن را بپسندد. در این مورد ویلیام گالستون می‌گوید:

«راستگرایان مذهبی از کاندیداهای موجود در جناح جمهوری‌خواه ناامید شده‌اند. کاندیداهایی که از این جناح شانسی دارند عبارت‌اند از: سناتور جان مک‌کین (John McCain)، رودی گولیانی (Rudy Guliani) شهردار سابق و میت رومنی (Mitt Romney) فرماندار پیشین ماساچوست. این هر سه در چشم راستگرایان مذهبی نامطلوب‌اند. آنان انتخاب از میان این کاندیداها را کاری شیطانی می‌پندارند.»

اَلَن وُلف معتقد است که نفوذ عمومی راستگرایان مذهبی رو به کاهش است:

« در آمریکا، شمار کسانی که دین برای آنان در رأس امور قرار دارد و سیاست را از دریچه مذهب می‌نگرند، سیر نزولی دارد. کار راستگرایان مذهبی تمام است.. جیمز دابسون (James Dobson) رهبر محافظه‌کاران مذهبی از بنیاد دینی "کانون خانواده" و یا ریچارد لَند (Richard Land) از بنیاد "باپتیست‌های جنوبی" دلخورند که چرا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ کاندیدایی ندارند. و واقعاً هم ندارند! می‌گویند که کارل رُو (Karl Rove) ایدئولوگ ارشد بوش زمینه نفوذ منازعه‌ناپذیری را برای راستگرایان مذهبی در حزب جمهوری‌خواه ایجاد کرده. چنین چیزی واقعیت ندارد.»

دانیل ششکِویتس (Daniel Schecschkewitz) / راشین