دستهایی که سخن میگویند
۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبهآنهایی که فیلم "گلادیاتور" ساختهی ریدلی اسکات را دیدهاند، به طور حتم یکی از صحنههای نفسگیر فیلم را به خاطر میآورند؛ جایی که هزاران تماشاچی نبرد گلادیاتورها در استادیوم، نفس در سینه حبس کردهاند و منتظر علامت امپراتور هستند؛ بالا یا رو به پایین بودن انگشت شست وی میتواند به قیمت زندگی یا مرگ گلادیاتورها تمام شود.
بیش از دو هزار سال پیش در رم باستان، اشارات یا ژستها معنای ویژهای داشتند و میتوانستند سرنوشت یک فرد را به راحتی رقم بزنند. امروزه در بسیاری کشورها این اشارات همچنان معنای بهخصوصی دارند که در برخی موارد بسیار حساسیتبرانگیز است. اما با این همه دیگر آنچنان که در رم رسم بود، کمتر سرنوشت کسی را تعیین میکنند.
شاید آشناترین نمونه برای نشان دادن معنای متفاوت دو ژست یکسان، انگشت شست رو به بالا باشد. این حرکت در کشورهایی نظیر ایران، عراق یا افغانستان، معنای منفی و توهینآمیز دارد در حالیکه اگر کسی انگشت شستش را در کره یا آفریقای جنوبی رو به بالا بگیرد و به کسی نشان دهد، به معنای "همه چیز مرتبه" است. این ژست در آلمان یا لهستان برای نشان دادن "عدد یک" به کار میرود.
طبیعی است که چنین تفاوتهایی در حالتها، میتوانند به راحتی منجر به سوءتفاهم شوند. برای همین هم دو نویسندهی خوش ذوق بر آن شدند تا حالتهای مختلف دست و انگشتان دست را که در هر کشوری معنایی به خصوص دارد در کنار هم جمع کنند و به عنوان یک کتاب کوچک راهنمای سفر به بازار عرضه کنند.
این کتاب به زبان آلمانی (Versteh mich nicht falsch) "منظور من را اشتباه نفهم" نام دارد که با قیمتی حدود ۱۵ یورو منتشر شده است.
مگر من چه کردم؟
یولیا گروسه، روزنامهنگار آلمانی ساکن در لندن به همراه همکارش یودیت رکر، به دلیل سفرهای زیاد کاری به کشورهای مختلف، هر دو تجربههای مشابهی را در این زمینه داشتند.
یولیا گروسه، یکی از این موارد را به خاطر میآورد: «یکبار به یک بازار محلی در خارطوم، واقع در سودان رفته بودم و میخواستم غرفهها را نگاه کنم که یک زن فروشنده انگار که یک سگ را میراند و چخ میکند، با من رفتار کرد. این حرکت به من خیلی برخورد و با خودم گفتم، چه بیادب. تازهبعدتر بود که فهمیدم، در بسیاری از کشورهای عربی یا حتی اروپایی این حرکت یعنی، بیا اینجا.»
گروسه سال ۲۰۰۸، یودیت رکر را در یک کافه در ژوهانسبورگ ملاقات میکند و در خلال صحبتهایشان متوجه میشود که او هم طعم چنین سوءتفاهمی را چشیده است. رکر که کمی به زبان عربی آشناست، در یک کتابفروشی در قاهره از فروشنده در مورد چند رمان سئوال میکند. فروشنده مدتی به او زل میزند، بعد نوک تمام انگشتهایش را به هم میچسباند و به اتاق دیگری میرود. رکر در آن لحظه با خود میگوید، عجب آدم نادانی، مگر من چه کار اشتباهی انجام دادم؟
البته رکر چندان بیتقصیر هم نبوده است زیرا او حرکتی را که مرد مصری انجام داده است، از فرهنگ ایتالیایی میشناخته است؛ وقتی که کسی با حالت عصبی میپرسد: "چه میخواهی؟". کمی بعد رکر میفهمد که در مصر این حرکت کاملا معنای متفاوتی دارد و آن مرد در اصل با حالت بسیار محترمانهای با زبان اشاره گفته است: "لطفا یک لحظه صبر کنید" و سپس به اتاق دیگری رفته تا به دنبال آن کتاب بگردد.
شاخ گاومیش و خیانت همسر
یودیت رکر و یولیا گروسه هر دو شروع به تحقیق در مورد ژستهای مختلف در کشورهای دیگر میکنند و به موارد جالبی برمیخورند. برای نمونه آنها عکسهایی از جرج دبلیو بوش، رییسجمهور پیشین آمریکا را میبینند که در آنها آقای رییسجمهور یک دستش را مشت کرده درحالیکه انگشت اشاره و انگشت کوچک خود را رو به بالا گرفته است.
این حرکت را اغلب خوانندگان و نوازندگان هوی متال در کنسرتها استفاده میکنند که نشان "شاخهای شیطان" است اما جرج بوش با این ژست خود در اصل اشارهای داشته است به شاخ گاومیش، نشان ایالت تگزاس، حوزهی انتخاباتی وی.
همین حرکت هنگامی که سیلیو برلوسکونی، نخستوزیر ایتالیا آن را پشت سر وزیر امورخارجهی اسپانیا انجام داد، تبدیل به یک جنجال رسانهای شد. در فرهنگ ایتالیایی زمانی که یک نفر انگشت اشاره و انگشت کوچک دست مشت کردهی خودش را رو به بالا پشت یک نفر بگیرد، به این معناست که همسرت به تو خیانت میکند و "روی سرت شاخ میگذارد".
تشکر زنانه و مردانه
این دو نویسنده حدود پنجاه ژست مختلف را در کتابشان جمع کرده و شرح دادهاند. البته این کتاب بیشتر از آنکه حاوی متن باشد، از عکسهای متنوعی تشکیل شده که هر کدام یک حالت را نشان میدهند.
در حین جمعآوری کردن اطلاعات برای به تصویر کشیدن این حالتها، گروسه و رکر به نمونههای جالبی رسیدند که برای خود آنها تازگی داشت. یکی از آنها فرم خاص تشکر کردن در زیمباوه بود که گروسه آن را چنین شرح میدهد: «زنان دستهایشان را به فرم کاسه میگیرند، بعد یکی را روی دیگری قرار میدهند و آرام به هم میزنند. مردها در عوض کف یک دست را روی کف دست دیگر میگذارند، دو دست را میچرخانند، به طوری که پشت دستهایشان در طرفین قرار میگیرد، بعد آنها را به هم میزنند که صدای بلندتری دارد.»
حالت دستها و نوع حرکتدادن آنها را میتوان به نوعی از زبان جهانی شبیه به زبان اسپرانتو تشبیه کرد؛ البته با این تفاوت که کمی کمصداتر است. به هر روی هنگام سفر کردن به کشوری دیگر در کنار کتابچههای راهنمای سفر شاید بد نباشد کتابی هم در مورد نشانهای دست و معانی آنها به همراه داشت، شاید به کار آید و از بروز سوء تفاهمها جلوگیری کند.
SN/BM