دروغ چرا؟
۱۳۸۶ فروردین ۱۶, پنجشنبهنمونه هايى از دروغ هاى آوريل در سالهاى گذشته:
● ۳۱ مارس سال ۱۹۴۰ موسسهی فرانكلين خبرى منتشر كرد مبنى بر اين كه دنيا روز بعد به آخر ميرسد. واكنش و وحشت عمومى فورى بود و سيلى از تماس هاى ديوانه وار مردم با اداره ها يا بانك ها شروع شد. موسسهی فرانكلين مجبور شد خبر را تكذيب كند. مسئول اين شوخى به دليل دامنه دار شدن حكايت، اخراج شد.
● سال ۱۹۹۵ وزارت فرهنك يونان اعلام كرد كه طى حفارى براى احداث سيستم متروى آتن، مقبرهی سقراط را يافته اند. در اين خبر گفته ميشد كه جام زهر شوكران نيز در گور سقراط پيدا شده. خبرگزارى فرانسه هم فورا اين خبر را منتشر كرد بدون آن كه بداند وزارت فرهنگ يونان شوخى آوريل كرده است. فرانس پرس مجبور شد با كمال شرمندگى خبر را تكذيب كند.
● سال ۵۷ ميلادى تلويزيون بى بى سى فيلم مستندى پخش كرد و گفت از درخت هاى يك مزرعه درسوييس ماكارونى سبز مى شود. ساعتى بعد اعلام شد كه موضوع دروغ آوريل بوده است.
● امسال گوگل اعلام كرد يك گيگابايت سرويس ايميل مجانى به كاربران هديه مى دهد. اين در حالى است كه ياهو و هات ميل تنها ۴ و ۲ مگابايت فضاى مجانى به كاربران مى دهند. بحث هاى فنى زيادى در مورد اين هديه شد، غافل از اينكه جريان دروغ آوريل بوده است.
در ايران، اولين نشريه اى كه دروغ آوريل را دروغ سيزده كرد، روزنامهی" نبرد" خسرو اقبال بود كه محمود تفضلى، جواد فاضل، حسن ارسنجانى، جهانگير تفضلى، اسماعيل پوروالى و چند نفر ديگر، آن را در اين روز به صورتى يكپارچه دروغ و شوخى در آوردند. از جمله خبر از فروش زمين هاى اوقافى آستان قدس رضوى به صورت مزايده دادند كه جنجالى به پا كرد . اين ماجرا مربوط به سال ۲۲ شمسى است.
آنچه به سال هاى اخير مربوط مى شود، شوخى يا دروغ سيزده برخى روزنامه هاى ايرانى در دوران اصلاحات است. دو نمونه از زبان دو روزنامه نگار:
« دروغى كه خيلى گرفت و بعد هم چند بار تكذيب شد اين بود كه يكى از رزونامه ها خبر كج شدن برج ميلاد را با يك عكس مونتاژ شده چاپ كرد. چنان مردم اين را باور كردند كه تا آخر فروردين دو سه مرتبه روزنامه مجبور شد موضوع را تكذيب كند.»
«اسفند سال هشتاد ما يك ستون در مجلهی پيام آور به اسم دروغ سيزده درست كرديم و چند خبر جعلى در آن نوشتيم. از جمله اين كه شهرام جزايرى تبرئه شد و قوه قضاييه هم اين را تصويب كرد. بعد از پايان تعطيلات از طرف دادگسترى براى ما يك تكذيبيه آمد! خبر اين قدر خوب تنظيم شده بود كه آنها بدون توجه به سرصفحه كه نوشته شده بود دروغ سيزده، براى ما تكذيبيه فرستاده بودند...»
رسانه هاى ايرانى در يكى دو سال اخير ديگر دروغ سيزده نبافته اند. چه بسا مى دانند كه بدون اين هم، هرآن خطر توقيف در كمين شان است. اما شهروندان عادى كه اين فرهنگ را گرفته اند و روز سيزده به يكديگر خبر دروغ مى دهند، چه مى گويند؟ يك نمونه از شوخى دو تهرانى با همديگر:
ناهيد: «يكى از دوستام زنگ زد و گفت تلويزيون رو سريع روشن كن. همين الان زير نويس زده اند كه نيروگاه بوشهر را با راكت زده اند. خيلى ترسيدم. دويدم تلويزيون رو روشن كردم و فهميدم منو گذاشته سركار.»
بيشتر شوخى هاى امسال مردم با همديگر از طريق اس ام اس رد و بدل شد و سوژه ها ظاهر و رفتار رييس جمهور يا موضوع ملوان ها بود. اما راستى چرا حتى بازيگوشى ها در ايران، تم سياسى دارد؟
يك روزنامه نگار: «در ايران همه سياست زده هستند و چند دهه زندگى مردم به سياست پيوند خورده. مردم هر ايده اى دارند، باز به سياست ختم مى شود.»
از خانمى كه شوخى بمباران نيروگاه بوشهر با او شده و خودش هم اين سوژه را براى دست انداختن ديگران بكار برده مى پرسيم: راستى چرا اين قدر شوخى هاى خشن؟
ناهيد: «با شروع امسال پس از گرفتن نظامى هاى انگليسى، ما سال رو با تنش شروع كرديم. بعد از داستان هاى تحريم و تنش مربوط به ملوان ها و بيانيه اتحاديه اروپا، هر لحظه آدم انتظار دارد كه يك اعمال نفوذ نظامى براى آزادى اينها بشود. ما هر روز منتظر
چنين اتفاقى هستيم. همه دارن خودشون رو آماده مى كنن كه يك اتفاق جدى سياسى يا نظامى بيفته...»
سعيد مدنى، جامعه شناس، در بارهی اينكه چرا ايرانى ها اينقدر شوخى هاى سياسى
مى كنند ميگويد:
«اين را در روانشناسى نوعى تداعى آزاد مى گويند كه فرد به نوعى موانع را از جلوى ناخودآگاه بر ميدارد و آنچه را در آن است به صورت شفاف يا مبهم بروز ميدهد. من فكر ميكنم احساس عدم امنيت اين روزها با بحث حمله آمريكا، آمدن ناو دوگل در خليج فارس و موضوع ملوان ها خيلي تشديد شده و اين را ما در ديد و بازديدهاى عيد هم مى ديديم. جامعه ايران هم اساسا سياسى است. اين شوخى ها بخشى از ويژگى هاى ايران امروز است.»
آيا ميتوان نتيجه گرفت كه روحيهی ايرانى با به سخره گرفتن واقعيت هاى ناخوشايند به نوعى مرهم به درد مى گذارد يا حتى ترس از فجايع را در خود مى شكند؟
سعيد مدنى: «ايرانى عادت دارد مسائل حاد را به صورتى شيرين طرح كند. اين اتفاق خيلي بيشتر از جدى مطرح كردن مسائل ميگيرد و رد و بدل مى شود. اين بخشى است از حساسيت زير پوست جامعه كه خود را اينگونه نشان مى دهد...»
يك شهروند تهرانى حرف آخر را مى زند و ميگويد: «هر روز ما با انواع دروغ هاى سيزده سپرى مى شود. ما در ايران همه هر روز به هم دروغ مى گوييم. پيشنهاد مى كنم روزى را به راستگويى اختصاص دهيم و قول بدهيم كه در اين روز فقط راست بگوييم!»
مهیندخت مصباح