دربارهی کنفرانس امنیتی مونیخ
۱۳۸۶ بهمن ۱۹, جمعهپيشينه کنفرانس
پيشينه کنفرانس مونيخ به سال ۱۹۶۲ برمیگردد. در اين سال، يکی از افسران آلمانی، به نام "اوالد فون کلايست" که در اواخر زمامداری هيتلر در کودتای نافرجام عليه او شرکت داشت مبتکر گردهمايی مونيخ شد تا محملی باشد برای بحث و ديالوگ درباره مناسبات امنيتی و نظامی دو سوی اقيانوس.
تا فروپاشی اتحاد شوروی، موضوعات گردهمايیهای مونيخ که تنها نمايندگان، مسئولان و صاحبنظران کشورهای غربی (عضو ناتو و اتحاديه اروپا) اجازه شرکت در آن را داشتند، عمدتا به مسائل امنيتی و دفاعی دوران جنگ سرد مربوط میشد. در همين کنفرانس بود که برای اولين بار بحث بمب نوترونی به ميان آمد، و يا استراتژی ضربت اول در رويارويی اتمی دو بلوک مورد تبادل نظر قرار گرفت. بررسی چند و چون راهبردهای امنيتی و دفاعی ناتو در قبال شوروی نيز يکی از مباحث دائمی کنفرانس در سی سال اوليه حياتش بود. سال ۱۹۹۱ نيز، رايزنی درباره جوانب جنگ عليه عراق به خاطر اشغال کويت بخش عمدهای از وقت گردهمايی مونيخ را به خود اختصاص داد.
تا سال ۱۹۹۹، گردهمايی مونيخ ، "اجلاس امور دفاعی (دفاعشناسی)" ناميده میشد. از اين سال نام آن به "کنفرانس بينالمللی برای سياستهای امنيتی" تغيير کرد که در رسانهها معمولا به اسم مختصر "کنفرانس امنيتی مونيخ" شناخته میشود. مديريت برگزاریکنفرانس نيز از سال ۱۹۹۸ به عهده "هورست تلچيک" گذاشته شده که چندين سال از مشاوران نزديک به هلموت کهل به شمار میآمد و سالها نيز در مديريت کنسرنهايی ماننند "بی ام و" و "بوئينگ" فعال بوده است.
سال ۱۹۹۹ بحث رسمی و غير رسمی کنفرانس مونيخ را تدارک، روند و پيامدهای جنگ ناتو عليه يوگسلاوی بر سر بحران کوزوو تشکيل میداد. در همين سال به ابتکار تلچيک، دايره شرکتکنندگان در کنفرانس، از نمايندگان کشورهای عضو ناتو و اتحاديه اروپا فراتر رفت و کارشناسان و دستاندرکاران کشورهای شرق و مرکز اروپا نيز امکان شرکت در جلسات رسمی آن را يافتند. يک تغيير عمده ديگر در اين سال، دعوت از نمايندگان و مديران صنايع تسليحاتی برای شرکت در کنفرانس بود.
بحثهای کنفرانس
درسالهای دهه اخير موضوعات محوری کنفرانس مونيخ را مبانی وجودی و کارکردی ناتو، نوع رابطه اتحاديه اروپا با اين نهاد، سمت و سوی روابط امنيتی و نظامی دو سوی اقيانوس، "جنگ عليه تروريسم"، حمله آمريکا به عراق و ... تشکيل میداده است. علاوه بر آمريکا و کشورهای اروپايی، اينک نمايندگانی از هند چين و روسيه و برخی ديگر از کشورهای مناطق بحرانخيز خاورميانه و غرب آسيا نيز در کنفرانس شرکت میکنند.
در کنار بحثها و سخنرانیهای گاه مهم و تعيينکننده، مذاکرات و رايزنیهای دوجانبه و چندجانبه غيررسمی ميان نمايندگان و مقامات کشورها در باره عمدهترين بحرانها و مناقشات نيز، از ديگر شاخصهای کنفرانس مونيخ است.
برخی انتقادها به کنفرانس
برخی مخالفان کنفرانس امنیتی مونیخ به دلیل حضور مديران و نمايندگان کنسرنهای عظیم تسليحاتی جهان در کنفرانس مونيخ و نیز برخی جنبههای کارنامه ۴۵ ساله آن، براین نظرند که مضمون و سمت و سوی کنفرانس را تامين منافع غرب و شرکتهای تسليحاتی و مالی آن تشکيل میدهد و بحثهای آن نيز درخدمت تامين صلح در جهان نیست.
يکی ديگر از انتقادهای مخالفان اين است که، گرچه دولت آلمان سالانه با يک بودجه ۳۳۰ ميليون دلاری در تامين مالی کنفرانس سهم مهمی دارد، اما نهادهای مدنی و سازمانهای غيردولتی اجازه شرکت در آن را ندارند و حتی برخی از احزاب حاضر در پارلمان نيز از فرستادن و کارشناسان امنيتی و نظامی خود به آن محرومند.
ظاهرا برای کاستن از اين فشارها و انتقادات، مديريت کنفرانس برای اولين بار در سال ۲۰۰۷ از نماينده يک سازمان غيردولتی، يعنی از رييس "سازمان ديدهبان حقوق بشر" نيز، برای شرکت در آن دعوت به عمل آورد.
انتقاد و اعتراض به کنفرانس مونيخ معمولا در عرصه حرف باقی نمیماند و هر سال در هفته منتهی به برگزاری آن، مونيخ شاهد تظاهرات گاه گسترده و گاه کمابعاد گروههای متعددی از هوادارن صلح، منتقدان جهانیشدن و احزاب چپ از طيفهای گوناگون است.