1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

در اروپا چند زبان و لهجه وجود دارد؟

۱۳۸۶ مهر ۳, سه‌شنبه

۲۶ سپتامبر"روز اروپایی زبان" است. به گفته‌ی پرفسور ولفگانگ شولتسه، استاد زبان‌شناسی، در اروپا بیش از ۲۰۰ زبان و ۲۰۰۰ لهجه وجود دارد. ساکنان آلمان به بیش از ۶۵ زبان سخن می‌گویند.

https://p.dw.com/p/Bjah
قوم "زورب" در آلمان: نزدیک به ۳۰هزار آلمانی به زبان زوربی صحبت می‌کنندعکس: dpa

پرفسور ولفگانگ شولتسه (Wolfgang Schulze)، استاد زبان‌شناسی عمومی در دانشگاه مونیخ در مصاحبه با دویچه وله در پاسخ به این پرسش که در اروپا چند زبان‌ وجود دارد، می‌گوید: «بستگی به این دارد که تعریف شخص از اروپا چه باشد.» وی ادامه می‌دهد که "به‌طور معمول" حدود اروپا را خطی جغرافیایی تعیین کرده است که از منطقه‌ی اورال به قفقاز (که گرجستان و ارمنستان را نیز شامل می‌شود) کشیده شده و از آنجا، از طریق شمال ترکیه به دریای سیاه منتهی می‌شود. ساکنان این منطقه به بیش از ۲۰۰ زبان و ۲۰۰۰ لهجه سخن می‌گویند. بزرگترین گروه زبانی در اروپا هندو‌- ژرمن است که زبان‌های ژرمنی‌، کلتی‌‌‌، رومانی‌، بالتی، اسلاوی، ‌آلبانیایی‌، یونانی و ارمنی را شامل می‌شود.

از نظر تعداد زبان، در میان کشورهای اروپایی، روسیه (البته هر دو بخش اروپایی و آسیایی آن) با ۲۰۰ زبان مقام نخست را دارد. در کشورهای غرب اروپا، انگلستان در بالاترین رده قرار دارد و پس از آن فرانسه و سوئیس دارای بیشترین زبان‌ها هستند.

شولتسه در مورد زبان‌های آلمانی می‌گوید: «در آلمان ۱۵ زبان کهن موجود است، یعنی زبان‌هایی که تا پیش از ورود گسترده‌ی مهاجران به آلمان در دهه‌ی ۱۹۶۰ گویش مردم این کشور بود. علاوه بر آن ۱۱ لهجه‌ی اصلی وجود دارد، مانند بایری، آله‌مانی، کولش. اگر زبان‌های مهاجران را هم در نظر بگیریم، باید ۵۰ زبان به زبان‌های کهن آلمان اضافه کنیم که در وهله‌ی اول ترکی و پس از آن کرواسی‌، ایتالیایی، کردی ... قرار دارند.

زبان‌شناس آلمانی معتقد است که نمی‌توان از زوال بعضی از زبان‌ها جلوگیری کرد. وی زبان‌های کهن ایتالیایی را مثل می‌زند که با سلطه‌ی لاتین در روم باستان از بین رفتند. او می‌گوید، هر کجا که یک زبان توسط حکومت تقویت شود، می‌تواند باعث از بین‌رفتن زبان‌های دیگری که ویژه‌ی اقلیت‌هاست شود. علاوه برآن، در عصر جدید وسایل ارتباط جمعی مانند اینترنت نیز ارجعیت یک زبان به زبان‌های دیگر را تقویت می‌کنند که درازمدت تأیثرات عمیقی خواهد گذاشت.

شولتسه عامل سومی را هم نام می‌برد و آن پیدایش "دولت-ملت" است که باعث شد از اواخر قرن ۱۸ میلادی، کشور و زبان ملی مترادف شوند. نتیجه این که گویش‌های محلی برای یک‌پارچگی ملی خطری محسوب می‌شد.

ولفگانگ شولتسه به این پرسش که آیا خوب است گوناگونی زبان در یک کشور را تقویت کرد، جواب مفصلی می‌دهد. او ابتدا ضرورت زبان برای انتقال ارزش‌ها و دانش یک قوم به قوم‌های دیگر را بیان می‌کند و معتقد است که باید تعدد زبان در یک کشور را تقویت نمود. سپس به این مسئله می‌پردازد که آیا با از بین رفتن یک زبان، مشکلی اساسی برای محیط زیست گویندگان آن زبان پیش می‌آید؟

پاسخ شولتسه به این پرسش منفی است، اما به نظر او، از بین‌رفتن یک زبان می‌تواند یک "انفجار اجتماعی" را باعث شود و در این زمینه فعالیت‌های مسلحانه‌ی سازمان ETA در اسپانیا را مثل می‌زند که خواستار جدایی سرزمین باسک از اسپانیاست. او می‌گوید، تقویت تعدد زبان در یک کشور نباید تحت "فشارهای رمانتیک" تعداد معدودی صورت گیرد بلکه "با وسواس" و در قالب دوزبانه شدن اقلیت‌ها.

فار