خشونت در كتابهاى درسى، در سيستم آموزشى و يا در كل جامعه؟
۱۳۸۵ اسفند ۱۰, پنجشنبهدر سال دوم دبيرستان، درسى در مدارس ايران تدريس مىشود با نام آمادگى دفاعى. در صفحه اول اين كتاب جملهاى از آيتالله خمينى با اين مضمون نوشته شده است: «مملكت اسلامى بايد همهاش نظامى باشد». در اين درس كه براى تمامى رشتهها اجبارى است، دانشآموزان پسر و دختر با روش كار با اسلحه، پوشيدن لباس نظامى، استفاده از ماسك در حملات شيميايى و كمكهاى اوليه هنگام جنگ آشنا مىشوند.
در كلاس سوم راهنمايى نيز درسى وجود دارد به نام «جهاد و دفاع در اسلام» كه تمامن حول موضوع اهميت جهاد و شهادت در راه خدا دور مىزند.
در صفحه ۶۹ اين كتاب آمده است: « مؤمن و مجاهد فىسبيلالله در ميدان نبرد با دشمن خود را در برابر دو امر نيك ومهم مشاهده مىكند براى رضاى خدا و دفاع از احكام نورانى اسلام. براى دفاع از آزادى و عدالت و اقامه عدل و كمك به محرومان و مستضعفان براى دفاع از سرزمين و ميهنش دليرانه نبرد مىكند يا دشمنان اسلام را مىكشد و تار و مار مىكند و فاتح و سربلند به آغوش خانوادهاش برمىگردد و يا در راه خدا و در محضر او خون خويش را نثار مىكند ولى در هر دوحال به پيروزى دست مىيابد.»
همچنين در درس تعليمات اجتماعى كه در دوره ابتدايى تدريس مىشود، به دانشآموزان اينگونه تفهيم مىشود كه وظيفه آنان دفاع از كشور و كشته شدن در راه آن است.
همچنين بنا بر اظهارات مديركل امور شاهد و ايثارگران وزارت آموزش و پرورش از سال ۸۶ درس پيام شهادت به منظور ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در كتابهاى درسى گنجانده مىشود.
با صدور فرمان آيتالله خمينى در پنجم آذر ماه سال ۱۳۵۸ مبنى بر تشكيل بسيج مستضعفين، پايگاههاى مقاومت بسيج در مدارس نيز شكل گرفت و با واگذارى مسؤوليت بسيج به سپاه پاسداران و شروع جنگ عراق با ايران، پايگاههاى مقاومت بسيج در مدارس همچون ديگر پايگاهها براى جذب، آموزش و اعزام دانش آموزان واجد شرايط فعال شدند. با گذشت ۱۸ سال از پايان جنگ عراق با ايران، پايگاههاى بسيج مدارس همچنان فعال هستند و سعى مىكنند پابرجا بمانند. در پايگاه اينترنتى بسيج دانشآموزى آمده است: «بدون شك چون بخش قابل توجهى از جمعيت كارآمد و آينده ساز كشور را قشر جوان و نوجوان تشكيل میدهد، لذا بسيج دانش آموزى يكى از ضرورىترين تشكلهاى بسيج است كه بايد به تقويت و توسعه آن توجه خاصى مبذول داشت».
اين در حالى است كه طبق تبصره ۲ ماده ۳۸ كنوانسيون حقوق كودك، كشورهاى عضو اين كنوانسيون بايد تضمين كنند كه اشخاصى كه به سن ۱۵ سالگى نرسيدهاند، در مخاصمات شركت مستقيم نداشته باشند.
همه اينها مىتواند نشانگر اين باشد كه آرنون گرويس پر بيراه نگفته است. ظاهرن، ترويج فرهنگ جنگطلبى با نام دفاع و جهاد نه تنها در كتابهاى درسى مدارس ايران كه در كل سيستم آموزشى جريان دارد.
اكرم خاتم عضو انجمن پويا كه كار بررسى متن كتابهاى درسى را انجام مىدهند، اين مطلب را تأييد مىكند. وى در مورد موضعگيرى كتابهاى درسى در برابر غرب چنين مىگويد: «من کاملا این موضوع را تأیید میکنم. یعنی آنچیزی که در ارتباط با غرب وجود دارد، بعنوان کسی که در واقع... بعنوان یک نیرویی که میخواهد حمله بکند، میخواهد ما را تحت فشار قرار بدهد و بويژه این مسایل در یکسال اخیر تشدید پیدا کرده، در صورتیکه قبلا در آن دورهی هشتساله که خدمتتان عرض کردم، یکمقدار زیادی کمرنگ شد، در صورتیکه الان دوباره تشدید پیدا کرده».
خاتم معتقد است در دوران رياستجمهورى محمد خاتمى تغييرات مثبتى در كتابهاى درسى به وجود آمد و تعاريف آميخته با جنگ و خشونت بسيار كمرنگتر شد ولى به عقيده او در يكسال اخير دوباره حال و هواى كتابهاى درسى جنگى شده است.
اين دبير سابق به جمعآورى امضا از دانشآموزان براى دفاع از برنامه هستهاى ايران اشاره مىكند و مىگويد كه دانشآموزان تهديد شدند كه در صورت امضا نكردن، از نمرههايشان كم مىشود.
اكرم خاتم به نرخ بالاى پوشش دوره ابتدايى مدارس ايران اشاره مىكند. بنا بر آمار رسمى وزارت آموزش و پرورش، از كل جمعيتى كه در دوره ابتدايى قرار مىگيرند، ۰۷/۹۸ درصد در مدارس ايران ثبتنام كردهاند. به عقيده خاتم، اين فراگيرى باعث مىشود آموزههاى مدارس در سطح وسيعى از جامعه پخش و منتشر شود.
هادى محمدى، عضو مؤسسه پژوهشى تاريخ ادبيات كودكان از ديدگاه ديگرى به اين مسئله نگاه مىكند. او معتقد است كتابهاى درسى ايران بيش از آنكه مروج خشونت باشند كتابهايى ايدئولوژيك هستند و انسان را طورى تربيت مىكنند كه همه چيز را خطى ببيند و قائل به تفكيك بين خودى و ناخودى شود.
محمدى اين نوع طرز فكر را نوعى از خشونت مىداند هرچند در تعاريف بينالمللى از خشونت نگنجد: «میخواهم بگویم که تمام آنچیزی که در کتابهای درسی دبستانی یا دبیرستانی اینجا وجود دارد، بیش از اینکه بخواهد ترویج خشونت باشد، در یک فرایند پیچیدهای شکل گرفته که ترویج یک ایدئولوژی خاصی هست. برای اینکه ما برسیم به این نکتهای که یک پاسخ صریح بدهیم که آیا در کتابهای درسی ایران خشونت هست، من فکر میکنم که باید مکانیزمهای تولید خشونت را در جامعه ایران بشناسیم که تاکید میکنم بسیار پیچیده است و تنها دولت نقش ندارد، بلکه خانوادهها خیلی نقش دارند».
محمدى مىگويد در كتابهاى درسى مستقيمن گفته نشده كه بچهها به جنگ بروند اما تحت نام دفاع مقدس يا همان جنگ ميهنى مطالب زيادى وجود دارد.
اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودكان كه روى كتابهاى دبستان پژوهش مىكند در مورد جهتگيرى كتابهاى درسى در مقابل غرب مىگويد كه خودش به شخصه چيز مستقيمى نديده. به عقيده او محتواى كتابهاى دبستانى بيشتر مذهبى و راجع به نماز و مسجد و اينگونه چيزهاست و در بعضى از كتابها هم در بحث مربوط به جنگ عراق با ايران و يا نسبت به صدام حسين نگاه جانبدارانهاى ممكن است وجود داشته باشد.
هادى محمدى معتقد است كه خشونت پديده پيچيدهاىست كه بايد بسيار با دقت روى آن كار شود: «من فقط میخواستم بگویم شما خیلی روی این مسئلهی ترویج خشونت که امروز خیلی باب شده در جهان، این بعد پیچیدهاش باید دیده بشود. یعنی مکانیزمهای پیچیده ترویج خشونت در خانواده و در مدرسه دیده بشود و من میخواهم تاکید بکنم که کودک ایرانی زیر پمپاژ یا بمباران ترویج خشونت در خانه هست، در مدرسه هست، در خیابان هست و این چیزی نیست که فقط مسئولش دولت باشد».
مونا دانشآموز مقطع پيشدانشگاهى بيشتر از آنكه كتابهاى درسى را در رواج خشونت مؤثر بداند، معتقد به تأثيرى است كه نحوه آموزش دبيران امور تربيتى بر دانشآموزان مىگذارد: «ببينيد من فكر مىكنم كتابهاى درسى بخصوص در دوره دبيرستان و در چند سال اخير سعى كردهاند خيلى به اين موضوع اشاره نكنند. خيلى سبك راحت و قشنگ و دوستداشتنى براى بچهها بگذارند كه اين جبههگيريها نشود. منتها در مقابل چيزی كه هست اكثر معلمهايى كه درسهاى بينش را تدريس مىكنند آدمهاى خشك و مذهبى هستند و آنها چون يك سرى اعتقادات خودشان را موقع درس دادن به بچهها انتقال مىدهند باعث مىشود يك چنين ديدى ايجاد شود كه شهادتطلبى يا خشونت چيز خوبى است.»
طبق تعريف كنوانسيون بينالمللى حقوق كودك، به هر فرد زير ۱۸ سال كودك گفته مىشود و مطابق همين كنوانسيون، كودكان بايد از جنگ و خشونت دور نگه داشته شوند. بر اساس اين كنوانسيون جنگيدن يك كودك ۱۳ ساله چه در ايران سال ۱۳۵۹ و چه در فرانسه سال ۱۹۴۰ مقبول و پسنديده نيست و هيچ حكومتى تحت هيچ نامى اگر به اين كنوانسيون معتقد است نبايد از اين كودك يك الگو براى همسن و سالهايش بسازد.
ميترا شجاعى