1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حمام خون در فنلاند و درس‌هائی که می‌دهد

۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه

بازرسی خانه جوانی که دیروز ده دانش‌آموز دبیرستان حرفه‌ای شهر کوچک کاوهایوکی فنلاند را به رگبار بست، نشان داد که او از شش سال پیش در اندیشه چنین عملی بوده است.

https://p.dw.com/p/FOBh
پلیس در برابر مدرسه‌ای که کشتار در آن صورت گرفته است.
پلیس در برابر مدرسه‌ای که کشتار در آن صورت گرفته است.عکس: picture-alliance/ dpa

بامداد دیروز (سه‌شنبه ۲۳ سپتامبر) "متی یوهانی ساری" جوان ۲۲ ساله فنلاندی، با یک اسلحه خودکار دانش‌آموزان مدرسه حرفه‌ای کاوهاجوکی را در غرب فنلاند به رگبار بست و پس از کشتن ده نفر، با شلیک یک گلوله به زندگی خود نیز خاتمه داد. او روز دوشنبه نیز، با قرار دادن آتش در مدرسه، سبب مسمومیت گاز گروهی از دانش‌آموزان شده بود. صبح امروز، پلیس اعلام کرد: مدارک به دست آمده در بازرسی خانه متی، نشان می‌دهند که او از شش سال پیش در اندیشه ایجاد حمام خون در مدرسه بوده است. او، نفرتی بی حد و مرز نسبت به هم‌نوعان خود داشته است.

واکنش رسانه‌های آلمان را به این رویداد جواد طالعی دنبال کرده است:

رسانه‌های آلمان، امروز ضمن پرداختن به این خبر، در تفسیرهای خود، زمینه‌های روانی و اجتماعی گسترش خشونت در مدارس را مورد بررسی قرار دادند و خواستار یافتن راه‌حل‌هائی جدی برای این مشکل شدند. حمام خون کاوهایوکی، به ویژه از آن جهت برای رسانه‌ها اهمیت داشت که فنلاند یکی از آرام‌ترین کشورهای شمال اروپا است و خبر رویدادهای خشونت‌آمیز از این کشور کمتر به گوش جهانیان می‌رسد.

وقتی انسان ابزار تولید شود

Heilbronner Stimme در تفسیر ماجرای خونین کاوهایوکی نوشت: «می‌توان قوانین حمل سلاح را تغییر داد، دسترسی به بازی‌های خشونت‌آمیز کامپیوتری را دشوار ساخت و برای مدارس نگهبان گذاشت. همه این‌ها، می‌تواند رویکرد به خشونت را سخت کند، اما کارشناسان معتقدند که این خشونت‌ها افزایش خواهند یافت، زیرا جامعه‌ای که به انسان به عنوان ابزار تولید می‌نگرد، همواره بازندگان بیشتری می‌آفریند. جوانان همواره کم‌تر به رسمیت شناخته می‌شوند تا بتوانند با شکست‌ها کنار بیایند».

غفلت پلیس فنلاند

روزنامه Neue Presse که در هانوفر منتشر می‌شود، شکست فنلاند را در کنترل بازی‌های خشونت‌آمیز کامپیوتری گرانی‌گاه تفسیر خود قرار داد: « در این‌جا، فنلاند که در سطح جهان به خاطر افکار پیش‌گیرانه خود معروف است، در زمینه کشف ویدئوی جنایت، پیش از بروز آن، غفلت کرد. اینترنت امروز مثل نوعی وسیله خودیاری برای طغیان‌گرانی عمل می‌کند که یکدیگر را، متقابلا، تحریک می‌کنند و همواره طرح عملیات خود را بر اساس یک مدل پیشین می‌ریزند: مثل قتل‌عام سال ۱۹۹۹ دبیرستان کلومبینه. اینجا، تنها هوشیاری است که کمک می‌کند. حتی اگر همواره آژیر خطر بی مورد به صدا در آید. جامعه آلمان این مساله را از مدت‌ها پیش درک کرده است».

حمام خون در مدارس اروپا

Leipziger Volkszeitung بر سابقه عملیات خونین در مدارس پرتو می‌افکند: « وقتی واژگان طغیان جنون‌آمیز و مدرسه در کنار هم می‌نشینند، بلافاصله تصویرهای هولناک دوباره حضور می‌یابند: اشک‌های برابر دبیرستان گوتنبرگ در ارفورت و فرش گل در برابر دبیرستان کلومبینه در لیتلتون. هر بار، پس از غافل‌گیری، فریاد تشدید مجازات‌ها و برنامه‌های امنیتی دقیق‌تر، بلند می‌شود. این، به‌لحاظ انسانی قابل فهم است، اما راه به جائی نمی‌برد. هریک از این عملیات خونین، محدود بودن امکانات پیش‌گیرانه را نشان می‌دهد. هرچقدر تمرین برخورد با تحریک‌عصبی و موقعیت‌های تنش‌زا اهمیت داشته باشد و آموزگاران برای شناخت روحیات دانش‌آموزانی بکوشند که دارای مشکلات خاص هستند، بخشی از خطر باز هم باقی می‌ماند».

فنلاند، انبار سلاح‌های فردی

Der neue Tag نشریه‌ای که در وایدن انتشار می‌یابد، آماری از سلاح‌های فردی در فنلاند انتشار می‌دهد که تکان دهنده است: « ... در فنلاند، دست کم ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار اسلحه در گردش است و از هر چهار خانوار، یکی اسلحه فردی دارد. در این زمینه، این کشور اسکاندیناوری، پس از آمریکا و یمن، جایگاه سوم را دارد. هر سال ۸۰ هزار اسلحه جدید در اختیار شکارچیان و تیراندازان ورزشی و حتی افراد نابالغ ۱۵ ساله قرار می‌گیرد. این‌ها، ارقام عریانی هستند که می‌توانند به عنوان پیش‌زمینه ماجرای اخیر مورد ارزیابی قرار گیرند».

ردپای جانی در اینترنت

Märkische Allgemeine روزنامه محلی پتسدام، پرسش‌های دیگری را مطرح می‌کند: « چگونه می‌توان انسان‌جوانی را شناخت که در حال شلیک است؟ چه چیزی یک عاشق اسلحه را به جانی تبدیل می‌کند؟ برای چنین پرسش‌هائی پاسخ آسانی وجود ندارد. اما این‌را نمی‌توان فهمید که چرا پلیس فنلاند دلیلی برای بستن راه متی یوهانی ساری ۲۲ ساله نیافت؟ ردپای او در اینترنت باید پلیس را متوجه او می‌کرد. این‌ها با نمونه‌هائی انطباق دارند که از زمان لیتلتون، ارفورت و امسدتن شناخته شده‌اند: مردان جوانی که احساس می‌کنند در جهان واقعی تحقیر شده‌اند، در دنیای مجازی به سراغ اسلحه می‌روند، تخیلات انتقامجویانه را به هم می‌بافند و ابائی ندارند که سرانجام یک روز این تخیلات را عملی کنند. اینترنت، صحنه سرنوشت‌های دردناک هم شده است. این امکان که جوانان به سوی چنین سرنوشت‌هائی جذب شوند، وجود دارد. ما باید این خطر را جدی بگیریم».

جواد طالعی