تهران و نمایشگاه کتابش
۱۳۸۵ اردیبهشت ۱۹, سهشنبههر گاه نیز مجبور شوند یا مشکلات را کوچکتر از آنچه هست جلوه میدهند یا گناه را به گردن مسئولان قبلی یا مراجه دیگر تصمیمگیری مربوط میدانند. با این همه چه بسا گشتی کوتاه در نمایشگاه کتاب تهران بسیاری از بازدید کنندهای را قانع کند که این کار را میشد و بایستی بهتر از این انجام داد.
این روزها اگر از خیابانهای شلوغ و پر ازدحام بالاخره راهی به محل دائمی نمایشگاهها یافتید تازه مشکلاتتان آغاز میشود. حالا باید از میان انبوه جمعیت سرگردان از این سالن به آن سالن بروید و دنبال غرفهی ناشر مورد نظر بگردید؛ اما این هم آخر خط نخواهد بود چرا که اصلا بعید نیست به ناشری که دنبالش میگردید غرفهای تعلق نگرفته باشد و اگر گرفته باشد چه بسا از او بشنوید که کتاب مورد نظرتان را جمع کردهاند!
این یکی از تصویرهای نوزدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است که به اعتقاد برخی از ناشران در بینظمی، آشفتگی و ایجاد محدودیت از همهی نمایشگاههای پیشین پیشی گرفته. با گذشت دو روز از افتتاح نمایشگاه «هنوز برخی از ناشران داخلی در راهروهای كمیته برگزاری نسبت به عدم دریافت غرفه در نمایشگاه امسال اعتراض میكردند.» [میراث خبر]
سید محمود حسینی، رئیس كمیته اجرایی بخش داخلی نمایشگاه به خبرنگار میراث فرهنگی گفته که این مسئله به دلیل از بین رفتن سالنهای ۵ و ۵A و کاهش فضای نمایشگاه و افزایش ۲۰ درصدی ناشران متقاضی بوده است. او همچنین میافزاید ۱۱۰ ناشر بیغرفه ماندهاند که تا آخر روز دوم به ۹۰ تای آنها یا به طور مستقل یا در غرفهی دیگر ناشران جا داده شد.
سنگ بنای بینظمی در برپایی نمایشگاه با تغییر و تحولاتی نهاده شد که در وزارت ارشاد پیش آمد و بر آن شدند تا به جای اتحادیهی ناشران که در پنج سال گذشته مسسولیت اجرایی نمایشگاه را بر عهده داشت کارها را خود سازمان دهند. تصمیم در مورد تغییر محل نمایشگاه که مصوبه شهرداری در سال ۱۳۸۳ است، و دو پاره کردن نمایشگاه و انتقال بخش داخلی به مصلی تهران نیز که ظاهرا تا روزهای پایانی اسفند امری مسجل بود و بعد لغو شد، گامی در جهت بهبود کار نمایشگاه نبود.
این آشفتگیها که از دوران تدارک آغاز شد از همان روز افتتاح نیز ادامه یافت و به نظر نمیرسد تا روز آخر هم به پایان برسد؛ مراسم افتتاح با یک ساعت و نیم تاخیر آغاز شد، و پس از آن مراجعه کنندگان در سالنها حاضر، اما ناشرانی که تازه غرفههای خود را تحویل گرفته بودند هنوز کتابهایشان را نچیده بودند. در روز نخست نه از نقشه خبری بود و نه از مراکز اطلاع رسانی و نه از نام ناشران در ورودی سالنها. تعداد اندک نقشهای هم که روز دوم پخش شد در همان ساعات اولیه تمام شد.
روزنامهی نمایشگاه که نقش اطلاع رسانی در مورد برنامهها و مسائل نمایشگاه را برعهده دارد با گذشت چند روز هنوز منتشر نشده بود. تا روز سوم هم برخی از غرفهها نام ناشر را بر سر در خود نداشتند و در بعضی از سالنها هنوز ناشرانی مشغول آماده کردن غرفه و چیدن کتاب بودند. دوشنبه یعنی پنج روز از آغاز نمایشگاه کتاب گذشته، یکی از ناشران مستقر در سالن ۷ میگفت که تازه آمدهاند و شمارههای غرفهها را تغییر دادهاند.
سرای اهل قلم نیز که محلی برای برگزاری نشستهای ادبی و دیدار با اهل قلم بود امسال به دلیل تغییر دیرهنگام مدیریتش، در روزهای آغاز نمایشگاه تقریبا فعال نبود و در روزهای بعد نیز از آن جنب و جوش و شور سالهای قبل تهی بود.
در پنج سال گذشته مسئولیت تقسیم جا و سازماندهی امور اجرایی بخش داخلی نمایشگاه از جمله به اتحادیهی ناشران واگذار شده بود اما امسال ظاهرا وزارت ارشاد علاقهای به همکاری با اتحادیه نشان نداده است. در این مورد البته تا کنون اظهارات ضد و نقیضی ابراز شده است.
دو روز پیش از افتتاح، ۱۱ اردیبهشت، احسانالله حجتی رئیس نمایشگاه در کنفراس مطبوعاتی اعلام کرد که «در پایان سال ۱۳۸۴، برگزاری نمایشگاه كتاب به موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران سپرده شد و انتظار میرفت كه اتحادیه ناشران و كتاب فروشیهای تهران برای انجام مسوولیت اعلام آمادگی كنند، با توجه به اینكه اتحادیه ناشران تهران درگیر انتخابات و مسائل اتحادیهای خود بودند؛ اعلام آمادگی نكردند.»
این در حالی است که یکی از اعضاء هیات مدیره اتحادیه جلال فهیم هاشمی، مدیر نشر روزبهان، در این باره به روزنامه سرمایه گفته است «از ما هیچ دعوتی برای همكاری انجام نگرفت. طی پنج سال گذشته اتحادیهء ناشران نمایشگاه را اداره میكرد چون قرار بر این بود كه نهادها و تشكیلات حاضر در عرصهء نشر را برای انجام فعالیتها دعوت و پیشنهادات را دریافت میكردند. اما امسال بر این رویه بوده كه راساً خود وزارت ارشاد نمایشگاه را برگزار كند.» [سرمایه ۲۳ اسفند ۸۴]
مشکل دیگری که بعضی از ناشران با آن روبرو هستند مسئله ممیزی است. در روزهای گذشته برخی از ناشران نامهای دریافت کردهاند که در آن تذکر داده شده کتابهای چاپ شدهی پیش از سال ۱۳۸۲ را از غرفهی خود جمع کنند. البته این که فقط کتابهای سه سال گذشته عرضه شود یکی از شرطهای حضور در نمایشگاه بوده که تقریبا هیچگاه اجرا نمیشده.
امسال نیز بسیاری از ناشران در غرفهی خود کتابهای قدیمیتر را عرضه میکنند. در مورد طرح روی جلد کتابها نیز محدودیتهایی به وجود آمده؛ ظاهرا از آنجا که قرار است دیگر به هیچ کتابی که عکس و طرحی از چهرهی زنان پشت جلد آن باشد مجوز داده نشود عرضهی کتابهای سالهای پیش نیز که چنین مشخصاتی داشته باشند با اشکال روبروست. در نمایشگاه به پوسترهایی از جلد کتابها برمیخوریم که چهرهی زنان را روی آن پوشاندهاند. همچنین خبر از جمع کردن کتابهایی از هوشنگ گلشیری، مرتضی راوندی، و برخی دیگر از نویسندگان به گوش میخورد.
گرچه بسیاری از ناشران نارضایتی خود را از نارساییهای نمایشگاه، کمبود امکانات رفاهی، کوچکی غرفهها و سانسور پنهان نمیکنند، و این اعتراضها بارها در رسانهها نیز منعکس شده، دستاندرکاران نمایشگاه نوزدهم در هر فرصتی با ارائهی آمار تعداد ناشران، افزایش کتابهای ارائه شده، تعداد نهادهایی که با نمایشگاه همکاری میکنند و نام بردن از برنامهها و تسهیلاتی که برای بازدیدکنندگان پیش بینی شده، ادعا دارند که نوزدهمین نمایشگاه کتاب نه تنها از نمایشگاههای پیشین چیزی کم ندارد که گستردهتر، متنوعتر و بهتر نیز برگزار شده است.
اما ضعف و نقص اطلاعرسانی یا صفهای طویل جلوی سرویسهای بهداشتی و این نکته که به رغم افزایش ۲۰ درصدی تعداد ناشران، حتا یک دستشویی نیز به این مجموعه افزوده نشده گرچه گاهی مشکلی عاجل و کلافه کننده است اما تنها مشکل نیست؛ یکی است از میان مشکلات بسیار.
با این همه هر روز سیل جمعیت است که به سوی نمایشگاه کتاب سرازیر میشود. در دوران کمبود تفریحات سالم و ممنوعیت «تفریحات ناسالم» حضور در کنار دهها هزار نفری که اغلب جوانند هم فال است و هم تماشا.
این واقعیت را نیز نباید فراموش کرد که در شرایط رکود و کسادی کار نشر، نمایشگاه بازار سودآوری است که کمتر ناشری میتواند از آن صرفنظر کند. گیرم که همه، چه فروشنده و خریدار و چه مسئول نظم و مامور حراست دوست داشته باشند این بازار را به نام فرهنگ و کار فرهنگی جلوهای دیگر ببخشند. و به رغم اینها نمایشگاه کتاب تهران مانند همیشه جاذبههای خود را دارد و چشمپوشی از آن برای اهل کتاب دشوار و چه بسا ناممکن است.
و آخر این که این ازدحام و بینظمی و حتا کاغذ پارهها و زبالههایی که رفتگران از ساعات اولیه بعد از ظهر دیگر از پس جمعآوریشان برنمیآیند همه و همه تصویری از تهران است؛ شهر خواستهها و برنامههای بزرگ، و امکانات و تواناییهای کوچک.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران