«تغییر قیافه، تغییر باور نیست!» · گفتوگویی با آسیه امینی
۱۳۸۶ تیر ۱۱, دوشنبهآسیه امینی، روزنامهنگار و فعال اجتماعی در گفتوگویی با دویچه وله به چند پرسش درباره الگوی مد اسلامی و اجبار در پذیرش آن پاسخ داده است.
دویچه وله: شما فكر میكنید تدابیری چون برگزاری نمایش مد اسلامی یا ارائه ۲۰ طرح جدید چادر چه میزان زمینه عملی شدن دارد؟
آسیه امینی: من در درجه اول معتقدم نباید به همه مسائل مربوط به زنان، ابتدا به ساكن از موضع مخالف نگاه شود و سعی میكنم نگاه منصفانه و بیطرفانهای به مد اسلامی و كاركرد آن داشته باشم. اما سوال من این است كه این حجاب اسلامی قرار است با سركوب و زور در جامعه اجرا شود یا این كه ما دعوت عمومی برایش میكنیم؟ اگر دعوت عمومی در كار است و نه اجبار، در كنار آن باید گرایشها و سلیقههای دیگری هم وجود داشته باشند و مردم بتوانند آزادانه انتخاب كنند. صحبت من این است: میتوان الگوی اسلامی را به آن كس كه میخواهد حجاب اسلامی داشته باشد،ارائه داد، اما دیگران هم باید فرصت این را داشته باشند كه لباس و حجاب مورد نظر خود را انتخاب كنند. آن چه موضوع را زیر سوال میبرد، زور و سركوبگری در پذیرش این الگوست. من عكسهای این نمایشگاه را دیدهام. برخی لباسها واقعا زیبا هستند. از خیلی كشورهای دیگرلباس دیدم. از تركمنها، حتی از مسلمانان انگلستان لباس دیدم كه برایم جالب بودند. اما تكلیف آن كس كه نمیخواهد هیچكدام از اینها را داشته باشد چیست؟ آیا آلترناتیوی برای سلیقههایی كه این الگو را نمیپسندند و نمیپذیرند، وجود دارد؟ من چادرهایی در این عكسها دیدم كه خیلی زشت هستند. اگر كسی آنها را نخواهد، تكلیفش چیست؟ در خیابان باید بزنند توی گوشش و بگویند چرا حجابی كه ما گفتیم، نداری؟
اصل مخالفتها، سر متحد الشكل كردن مردم است. چه زن و چه مرد.
آخر مگر اینجا مملكت كمونیستی است كه بگویند قیافهها و خانهها و اشیاء همه باید شبیه هم باشند؟ این الگو كجا جواب داده كه در ایران پاسخگو باشد؟ الگوی متحدالشكل كردن یعنی سركوب بخش بزرگی از استعدادها و سلیقههای جامعه. سرکوب بخش عمدهای از نظرهای شخصی، جمعی و خصوصی جامعه! من میپرسم چه كسی حق دارد در حریم خصوصی افراد دخالت كند؟ شما به عنوان یك مجری میتوانید ارائه كننده الگوهای مختلف باشید، اما حق ندارید وارد حریم خصوصی افراد شوید و برای آنها تعیین تكلیف كنید. در جامعه ما، هیچ مرزبندی بین مجریان این تصمیمها و حوزه خصوصی و شخصی مردم وجود ندارد.
با وجود توضیحات شما و مخالفت بسیاری با اینگونه طرحها، در خبرها از قول مغازه دارها میخوانیم كه بعد از عملیات نیروی انتظامی در مبارزه با بدحجابی، خانمها بیشتر خریدار لباسهای پوشیده تر و عمومیتر هستند...
معلوم است! این طبیعیترین و پیش پا افتادهترین اتفاقی است كه میتواند در كوتاهمدت رخ دهد. علتش هم اعمال زور است. من برای این كه در خیابان كتك نخورم یا مجبور نشوم یك شب را در كمیته «وزرا» بگذرانم و خانوادهام را درگیر كنم و سوءسابقه پیدا نكنم، به خودم میگویم: به جهنم! ظاهرم را عوض میكنم... این طبیعی است. اما سوال این است كه آیا واقعا این تغییر ظاهر، تغییر ایدئولوژی یا باورهای افراد است، تغییر نگرش آنها است؟ باید پرسید: واقعا پشت این تغییرها چیست؟ آیا این تغییرها كه دارد شكل اپیدمی به خود میگیرد، نشان دهنده موفقیت این گونه طرحهاست؟ به نظر من خیلی زود است قضاوت كنیم. باید دو سال دیگر را ببینیم. مگر وقتی با دختران نسل سوم ما این همه سختگیری در مدارس اعمال كردند، با خود ما در دانشگاهها آن همه سخت گرفتند، چه شد؟ روسریها وجب به وجب عقب رفت و مانتوها بود كه وجب به وجب كوتاه شد. شما مطمئن باشید كه این سركوب جمعی كه به اسم مبارزه با بد حجابی انجام میشود، دو سال دیگر نتیجهاش دیده میشود. الان برای قضاوت زود است.
حالا یك سوال خارج از دستور. الان خیلیها دارند میگویند ممكن است مافیا یا تجار پارچه مانتو و چادر پشت سر این طرح باشند...
بهرحال پشت هر مدی یك نگاه اقتصادی خوابیده، اما من با این تصور موافق نیستم. كسی كه دنبال تامین منافع اقتصادی خود است، لزومی ندارد دنبال این طرح باشد، چون در مملكت ما راههای خیلی ساده تری برای پر كردن جیب هست تا كسی سراغ چنین طرحهای پر دردسر و سختی برود.
شما به عنوان یك شهروند توجه كردهاید كه این گونه طرحها، در میان دوستان، همكاران و اطرافیان خودتان چه اندازه جدی گرفته شدهاند؟
ببینید! جدی معنایش این است: من الان كه با شما صحبت میكنم، مانتوی گشادی پوشیدهام كه معمولا در یكسال و نیم اخیر تنها در مراسم عزا میپوشیدم. ظاهر آدمها تغییر کرده، چون گفتم كسی دنبال دردسر نیست. بله! قیافه خیلیها تغییر كرده، اما من مطمئن هستم که باورهایشان تغییر نكرده است.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح