«برایم افتخار است که روزی در یک بازی در کشور خودم سوت بزنم»
۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعهدویچه وله: آقای رفعتی فصل گذشتهی بوندسلیگا را روی هم رفته چهطور ارزیابی میکنید؟
بابک رفعتی:
مسئلهی تمام بازیهایی که در بوندس لیگا برگزار میشوند، مثل همیشه پول است. به خاطر همین سال به سال که پیش میرود تیمهای فوتبال فقط تیم فوتبال نیستند، بلکه میتوان آنها را یک شرکت اقتصادی به حساب آورد. به خاطر همین پول خیلی واجب شده و همانطور که گفتم ورزش دیگر فقط ورزش نیست و بسیاری از بازیکنان سعی میکنند با هر موقعیتی که دارند بازی را ببرند.از این نظر میتوانم بگویم در این چند سال چیزی که من شاهدش بودم، این است که تمام تیمها و تمام بازیکنان سعی میکنند فقط بازی را ببرند و متأسفانه آن ورزشی که ما در چندین و چند سال پیش و در سالهای ۷۴ و۷۸ در جام جهانی میدیدیم، دیگر وجود ندارد. فوتبال خیلی عوض شده و ما هم به عنوان داور باید خیلی انعطافپذیرتر باشیم و مراقب باشیم خطایی که بازیکنان میکنند از چشممان دور نماند. کوتاه میتوانم بگویم که فوتبال سال به سال "پولیتر" و بنا بر این شرایط خیلی سختتر شده است.
شما به عنوان داور چه ابزاری برای مقابله با این روند در اختیار دارید؟
-
ما باید در اصل سعی کنیم قانون فوتبال را در بازی، به همین صورتی که بلد هستیم و با تجربهای که داریم، کنترل کنیم. البته این کار خیلی مشکلیست. اما باز هم با تجربهای که در چندین و چند سال داریم باید سعی کنیم این بازی را در دستمان نگاه داریم. البته باید گفت که ما داور هستیم، ما انسان هستیم و ما هم اشتباه میکنیم و زمانی هم هست که در یک بازی مثلاً شما یک اشتباه میگیرید و بعداً در تلویزیون که نگاه میکنید، میبینید که اشتباه نبوده است. اما خب این یک خطای معمولی و یک خطای انسانیست. هر بازیکنی اشتباه میکند و ما هم به عنوان داور اشتباه میکنیم.مهمترین رویداد جهان در تابستان سال ۲۰۱۰ بدون شک جام جهانی فوتبال آفریقای جنوبی است. شما چه چشماندازی برای این مسابقات دارید؟
-
خب از این نظر من هر بار دقت میکنم که داورها چگونه داوری میکنند. ما میتوانیم از داوران یاد بگیریم، چون در جام جهانی واقعاً بهترین داوران دنیا حضور دارند. از آلمان وولفگانگ اشتارک، داور شماره یک آلمان در این رقابتها حاضر است و از اروپا و کشورهای دیگر هم داورهای خوبی هستند. حتی میتوان دید داورهای کشورهای دیگر اصلاً با چه فلسفهای داوری میکنند. متأسفانه تیم ایران در جام جهانی نیست. به هر حال من به عنوان یک ایرانی به کشورم افتخار میکنم. البته باید گفت که ایران در واقع در جام جهانی حضور دارد: یک کمکداور از ایران در جام جهانی هست و وقتی از داوری میکند، میتوان گفت در آن دیدار یک نفر از ایران در جام جهانی حاضر است. در اصل من تمرکزم بر روی داورهاست و بعد به تیمهای قوی.پیشبینی شما در رابطه با چهار تیم پایانی جام جهانی ۲۰۱۰ چیست؟
-
خب به عنوان داور در چندین و چند سال گذشته یاد گرفتهام که همیشه بیطرف بازیها را ببینم. من همیشه میگویم تیمی که از همه قویتر است، باید در آخر ببرد. حالا چه تیم آفریقایی باشد چه تیم اروپایی، فرقی ندارد. وگرنه اینکه گفته میشود برزیل، آلمان یا تیمهای دیگر جزو تیمهای محبوب هستند، را من اصلاً قبول ندارم. یعنی من حتی دوست دارم کشورهای آفریقایی صعود کنند. به هر حال من خیلی خوشحالم که جام جهانی شروع میشود و همانطور که گفتم هر بازی را با دید داوری میبینم و همیشه میگویم آن تیمی که بهتر است، باید برنده باشد.آقای رفعتی شما به عدم حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۱۰ اشاره کردید. از راه دور چه برداشتی داشتید که ملیپوشان فوتبال ایران این بار نتوانستند به جام جهانی صعود کنند؟
-
اولاً خیلی ناراحتکننده است، چون هر چه باشد ما ایرانی هستیم و وقتی تلویزیون را روشن میکنیم، دوست داریم کشور خودمان را ببینیم. این که چرا ایران امسال نیست، چون من داور هستم و زیاد نمیتوانم از تاکتیک و تکنیک حرف بزنم، نمیدانم به چه دلیلی ایران امسال حضور ندارد. اما امیدوارم که ۴ سال دیگر ایران باز در جام جهانی باشد. درست است که من آلمان هستم و دوست دارم که تیم این کشور برنده شود، اما ایران جای خودش را دارد.به تیم ملی فوتبال آلمان اشاره کردید آقای رفعتی. هفتهنامهی معتبر "دی تسایت" آلمان مقالهای نوشته بود تحت عنوان "تیم بینالمللی فوتبال آلمان" و نه تیم ملی فوتبال آلمان. با توجه به این که این بار در بین ۲۳ ملیپوشان آلمان ۱۱ خارجیتبار نیز حضور دارند، این نکته را چطور میبینید؟
-
من همیشه میگویم که تفاوتی نمیکند بازیکنان، تیم ملی آلمان از کدام کشور باشند. خب بیشتر این بازیکنان در آلمان بزرگ شدهاند، اینجا درس خواندهاند و ریشهی زندگیشان در آلمان بوده است. به نظر من شبیه وضع من است. من هم به عنوان یک ایرانی در بوندسلیگای آلمان داوری میکنم. خب اگر فرض بر این بوده، من هم نباید در بوندسلیگا داوری میکردم. به همین خاطر فکر میکنم این راه درستی است که البته در کشورهای دیگر مثل هم وجود دارد. وجود این تعداد بازیکن خارجیتبار در تیم ملی آلمان را من خیلی خوب میدانم، چون نشاندهندهی روحیهی روادار آلمان است.به نظر شما آیا این پیامد روند اجتماعی در این کشور در طول ۲۰ سال اخیر است؟ دو دههی پیش که آلمان برای آخرین بار قهرمان جام جهانی شد، هم تعداد زیادی فوتبالیست خارجیتبار در تیم بودند، اما از آنها به عنوان یک آلمانی استفاده نمیشد.
-
فکر میکنم چون تعداد بازیکنان خارجی که در آلمان بازی میکنند، بیشتر شده، فوتبالشان هم بهتر شده است. برای همین معتقدم که از نظر ورزشی و کیفی بازیکنان هم بهتر شدهاند. تا جایی که من یادم هست، قدیمترها بازیکنان بومی آلمان قویتر بودند. اما الان طوری شده که بازیکنان خارجی فوتبالشان خیلی بهتر شده و کشورهای دیگر نسبت به آلمان پیشرفت خوبی کردهاند. به خاطر این و مخصوصاً به خاطر کیفیت بازی بازیکنان است که این تعداد بازیکن خارجی در تیم ملی آلمان بازی میکنند.آقای رفعتی در ده سال گذشته شما همواره به اهمیت احترام بازیکنان به یکدیگر، به داور، به مربی و به تماشاگر اشاره کردهاید. به نظر شما روند احترام متقابل در بوندسلیگا به کدام جهت در حرکت است؟
-
میتوانم بگویم که این روند کلاً بدتر شده است. چون همانطور که اشاره کردم، در فوتبال سال به سال بیشتر مسئلهی پول در میان است و از این نظر فوتبالیستها به هر طریقی که شده میخواهند به بیشترینها برسند و پیروز بازیها باشند. برای بازیکنی که میخواهد به هر ترتیبی برنده باشد، سخت است بپذیرد که داور یا بازیکن یا تیم دیگری از او بهتر است. از این نظر میتوان گفت که متأسفانه احترام کمتر شده است. همواره باید بهعنوان ورزشکار پذیرفت که یک تیم یا یک بازیکن از دیگری بهتر است. اما متأسفانه با تجربهای که من امسال داشتم، آن تیمی که بیشتر میبرد، احترام بیشتری هم دارد.اجازه دهید نگاهی کنیم به تاریخچهی داوری فوتبال. آیا در ذهنتان هست که کارت قرمز در دنیای فوتبال از چه زمانی وجود دارد؟
-
کارت زرد و کارت قرمز اولین بار در سال ۱۹۷۰ نشان داده شدند. قبلاً هم این کارتها بودند و فکر میکنم از ابتدای قانون فوتبال هم این کارتها وجود داشتند. اما در آن زمان این کارتها در دست داور نبودند و او تنها به بازیکن میگفت که کارت زرد یا قرمز گرفتهاند یا باید از بازی بیرون بروند. از جام جهانی ۱۹۷۰ اولین بار کارت زرد و قرمز نشان داده شدند.آیا این احتمال وجود دارد که زمانی کارت قرمز باز هم از دنیای فوتبال بیرون برود؟
-
نه، هیچوقت، فکر نمیکنم. چون کسی که خطای بزرگی کند، باید کارت قرمز بگیرد و از بازی بیرون برود. بهعنوان مثال بازیکنی که بازیکن دیگر را به عمد میزند، مستحق کارت قرمز است. فوتبال همیشه باید "ورزش" بماند. از این نظر باید همیشه کارت قرمز در بازی باشد و حتی نشان هم داده شود. به خاطر اینکه بهعنوان مثال تماشاگران هم ببینند که بازیکنی کارت قرمز میگیرد.بیشترین تعداد کارت قرمزی را که شما در یک بازی نشان دادید، چه تعداد بوده است؟
-
تا جایی که به یاد دارم، تا به حال در بازیهای بوندسلیگا من فقط یک کارت قرمز در بازی نشان دادم.در رشتههای ورزشی هندبال و بسکتبال اخراج موقت بازیکنان از زمین امکانپذیر است. در فوتبال آماتور آلمان نیز چنین مقرراتی تا حدود بیست و پنج سال پیش وجود داشت. به نظر شما مقرراتی از این دست ممکن است زمانی در فوتبال نیز استفاده شوند؟
-
من هم همین تجربه را کردهام. ما هم در همین فوتبال آماتور ده دقیقه را داشتیم و جوانان پنج دقیقه را داشتند. این چیز خیلی خوبی است. در این پنج یا ده دقیقه بازیکن میتواند بیرون از زمین خونسردی خود را باز یابد و وقتی دوباره وارد زمین میشود، ملایمتر بازی کند. اما در بوندسلیگا دلیلی که برای مخالفت با اخراج موقت میآورند این است که فوتبالیست حرفهای اگر پنج یا ده دقیقه بیرون از بازی بایستد، عضلاتش سرد میشود و ورود مجدد او به بازی از نظر سلامتی برایش خطرناک است. فکر میکنم به همین دلیل بود که اخراج موقت در بوندس لیگا را لغو کردند.آقای رفعتی در گفتوگوهای گذشته گفتید که دوست دارید زمانی از سوی فدراسیون فوتبال ایران برای قضاوت یک بازی باشگاهی در ایران، دعوت شوید. این مصاحبه بازتاب گستردهای در بین فوتبالدوستان ایران و مطبوعات فارسیزبان داشت. آیا در طول سالهای اخیر از سوی دستاندرکاران ورزش ایران تماسی در این مورد با شما گرفته شده است؟
-
راستش من در طی این سه سال هنوز با کسی صحبت نکردم و همانطور که گفته بودم واقعاً برایم افتخار است که روزی در یک بازی در کشور خودم سوت بزنم. من در اصل این ورزشی که در خونم هست و خیلی هم دوستش دارم را در زمین پدری و مادریام، ایران، انجام دهم. من هنوز امیدوارم که روزی تماسی با من گرفته شود، منتها تصمیم با من نیست واین دعوت باید از سوی فدراسیون فوتبال ایران باشد. در این صورت اگر آلمان نظر منرا بپرسد، سریع موافقتم را اعلام میکنم. من حتی تا به حال چندین بار به دوستان داورم در آلمان گفتهام که اگر روزی ایران از من دعوت کند، آنها هم باید با من بیایند و باید عادتها و رسوم ایرانی آشنا شوند؛ باید روی زمین، چهارزانو، بنشینند و چای بنوشند و کارهایی شبیه به این. دوستانم هم میخندند و میگویند ما حاضرند مرا همراهی کنند. امیدوارم که روزی این آرزو برآورده شود.فرید اشرفیان
تحریریه: پارسا بیات