بازتاب دستگیری حسین موسویان • مصاحبه
۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبهدویچهوله: آقای عطریانفر به عقیدهی برخی تحلیلگران سیاسی علت دستگیری آقای حسین موسویان حمایت ایشان از آقای هاشمی رفسنجانی بوده، اگر این فرض درست باشد، آیا آقای رفسنجانی اقدامی برای آزادی آقای موسویان خواهند کرد؟
محمد عطریانفر: نسبت به اتفاق دستگیری آقای موسویان متاسفانه هنوز اطلاعات کاملی در اختیار مسئولان، تحلیلگران و رسانهها قرار نگرفته است. من این موضوع را که نسبت میدهند آقای موسویان دستگیر شده، به اعتبار اینکه از آقای هاشمی رفسنجانی حمایت میکند، من خیلی تایید نمیکنم. آقای موسویان خیلی بصورت غیرمعمول و با یک روش غیرقابل دفاعی دستگیر شده، اما هنوز اطلاعات کافی در اختیار قرار نگرفته است. به صورت کلی روش برخورد با آقای موسویان غیرقابل دفاع است. اگر ایشان مشکلی سیاسی یا مشکل امنیتی میداشت، هیچ دلیلی نداشت که ایشان را به این وضعیت دستگیر کنند. میتوانستند صدا بزنند و گفتگو بکنند. عنصر در اختیار بوده و طوری نبود که مثلا از کشور خارج بشود. و اگر مسئله غیر از این هم بود، روشش این نبود؛ میتوانستند به صورتهای دیگری مسئله را پیگیری بکنند. ولی در هرحال آنچه ما میتوانیم رویش تاکید بکنیم، این است که تحلیلگران ایرانی این شیوهی برخورد و این دستگیری خیلی برایشان توجیهپذیر نیست و تا اطلاعات دقیقتر و روشنتری هم در اختیار رسانهها قرار نگیرد و تحلیلگران نسبت به آن اطلاعات دست پیدا نکنند، طبعا نمیتوانند خیلی تحلیل روشنی در این رابطه ارائه بکنند.
شما خودتان این اقدام را حرکتی جهت ایجاد فضای پلیسی در کشور ارزیابی کردهاید، خب میخواهید در مقابله با این فضای پلیسی چه بکنید؟
مجموعاً از زمان حکومت آقای احمدینژاد فضا کمی تند و رادیکال شده و رفتارهای رادیکال در کشور طبعا واکنشهای خاص خودش را خواهد داشت و نیروهای سیاسی هم نسبت به این فضا چندان رضایت نداشته و موضع دارند. این پدیدهها برای کشوری که رو به سمت توسعه دارد و میخواهد بنیادهای توسعه را درست استوار بکند، خیلی پدیدههای قابل دفاعی نیست. و متاسفانه برخلاف آنکه فضای عمومی توی کشور تند است، برخی از دلسوزان کشور علاقمندند که به هرحال فضا آرامتر بشود، کشور آسیب نبیند، مردم آسیب نبینند و مجموعا این رفتارها قابل دفاع نیست، بهخصوص نسبت به چهرهای مثل آقای موسویان.
آقای موسویان عنصر ناشناختهای نیست، عنصری است که کاملا در حوزهی سیاست خارجی از چهرههای شاخصی بوده و بهرحال در طول ۲۸ ۲۷سال، ۳۰ سال بعد از انقلاب نقش موثری داشته در حوزههای سیاستهای هسته ای ایران یا سیاست خارجی ایران. با او نباید چنین برخوردهایی صورت میگرفت. ما فکر میکنیم که آقایان هرچه زودتر موضوع را پیگیری کنند و اطلاعاتی در اختیار مسئولان ارشد نظام قرار بدهند و اجازه ندهند فضا بیش از این در ابهام بماند که مجموعا بیشتر آسیباش در چشم خود دولت خواهد رفت و آنها آسیب خواهند دید. ایکاش مسئولان اطلاعاتی کشور هرچه زودتر یک پاسخ روشن در اختیار مسئولان سیاسی و بخصوص رسانهها قرار بدهند.
تجربهی آقای کرباسچی را به یاد آوریم: این دلسوزانی که شما از آن ها یاد میکنید، با توجه به آن تجربه، فکر نمیکنید لازم باشد که این بار اقدام جدی تری کنند؟
چرا ما توقع داریم از آدمهایی که بعنوان چهرههای معتدل در این کشور شناخته شدهاند، از جمله شخص آقای هاشمی رفسنجانی در این رابطه بصورت جدی وارد بشوند و موضوع را پیگیری کنند. البته بنده معقتدم که جناب هاشمی در این مورد از خودشان واکنش نشان داده و صحبتهایی را دنبال کرده و موضوع را تعقیب میکنند و از کنار موضوع راحت نمیگذرند. موضوع آقای کرباسچی متفاوت از این نوع برخوردهاست. موضوع آقای کرباسچی پدیدهی دیگری بود که مربوط به ۱۰ سال پیش میشود. این نوع برخوردها یک چیز دیگری است، نمیتوانیم اینها را از یک جنس و از یکنوع قلمداد کنیم.
آقای کرباسچی به اعتقاد من در آن دوره به علت اینکه یک نقش ممتازی پیدا کرده بود در نظام مدیریت شهری و بطور طبیعی داشت یک رفتار و یک حرکت سیاسی کاملا معناداری را تحت عنوان «حزب کارگزاران» هدایت میکرد و طبقهی متوسط را سامان میداد، به نظر من تعقیب سیاسی شد. اما موضوع و برخوردی که امروز نسبت به آقای موسویان شاهدش هستیم، متفاوت هست از این داستان. در هرحال این طبیعت نظامهایی است که دوران انتقال را طی میکنند و علاقه دارند این مشکلات را از سر بگذرانند و من باور ندارم که این بزودی هم پایان پیدا میکند. طبیعتا تا دو دههی دیگر ما از این مشکلات در کشورمان خواهیم داشت.
آیا دورخیزی که برای ایجاد فضای پلیسی شده میتواند خودش به رشد ائتلافات و ایجاد یک جبههی فعالتر و قویتر کمک کند؟
ببینید، طبقهی اصلاحات و گروه اقشاری که موضوع اصلاحات را در این تعقیب میکنند و بخصوص طبقهی متوسط شهری که بیشتر طرفدار سیاستهای آقای خاتمی بودند و یا سیاستهای توسعه اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی را مورد تایید قرار میدهند، هیچکدام از این رفتارها را تایید نمیکنند و طبعا این رفتارهای تند و خشن باعث ائتلاف میشود، همانطور که شما اشاره کردید، و نه تنها این ائتلاف و این همدلی و این همبستگی و همگرایی در جبههی اصلاحات تقویت میشود، حتا من قائل بر این هستم که نیروهای متعدلی که در حوزهی محافظهکاران ایرانی هم قرار دارند به این جبهه خواهند پیوست. خیلی روشن است. شخصیتی مثل آقای موسویان در گذشتهی فعالیتهای سیاسی و فعالیتهای مدیریتی خودش، یک چهرهی چپ سیاسی نداشته و یک عنصر معتدلی بوده، که اتفاقا خاستگاه فکری ایشان یک راست معتدل بوده است. در واقع کسانی که امروز مرزبندی دارند با جریان اصلاحات، نسبت به این برخورد و این واکنشی که نسبت به آقای موسویان صورت گرفته مسئلهدار هستند و باید یک پاسخ روشن بگیرند. طبیعتا این برخوردهای تند حتا نیروهای محافظهکار و معتدل را هم نسبت به یک جریان همگرا که در برابر رفتاری تند و پلیسی باید ایستادگی بکنند، تقویت میکند و همگراییشان را بیشتر خواهد کرد.