1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

باران بر برهوت بی‌عشقی • معرفی کتاب

ب. امید/ فرایتاگ (ف. فرسایی)‌‌‌‌‌۱۳۸۷ فروردین ۷, چهارشنبه

رمان جدید نویسنده‌ی ایرانی مقیم آمریکا، جینا نهایی، با عنوان "باران در کنار دریاچه‌ی خزر" به زبان آلمانی منتشر شد. این رمان خودنگاری یک خانواده‌ی یهودی در دوران پیش از انقلاب است که به رویدادهای این دوران نیز می‌پردازد.

https://p.dw.com/p/DV0l
"باران در کنار دریاچه‌ی خزر"، کتاب جدید جینا نهایی
"باران در کنار دریاچه‌ی خزر"، کتاب جدید جینا نهاییعکس: marebuchverlag

باران بر برهوت بی‌عشقی

هم‌زمان با برگزاری نمایشگاه بین‌المللی لایپزیک در ماه مارس امسال در آلمان، رمان نویسنده‌ی ایرانی مقیم آمریکا، جینا نهایی، با عنوان "باران در کنار دریاچه‌ی خزر" به زبان آلمانی منتشر شد. این‌که کارهای ادبی نویسندگان ایرانی ـ یهودی در حال حاضر علاقمندان بسیاری در سراسر جهان، از جمله در آلمان یافته‌اند، بی‌شک با دشنام‌‌های بی‌‌پایان رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، علیه یهودیان بی‌رابطه نیست. بدون حملات وتهدیدهای لفظی او علیه یهودیت و "سرزمین یهودی‌ها"، شاید این آثار در میان انبوه تولیدهای ادبی جهان گم می‌شدند: از جمله بنگاه انتشاراتی رمان نویسنده‌ی ایرانی ـ یهودی، دالیا زوفر‌، با عنوان "پائیز شیراز" می‌توانست به بهانه‌ی عدم وجود بازار برای این نوع کتاب‌ها، به‌کلی از نشر آن منصرف شود. کتاب "بهار تلخ"، نوشته‌ی رویا حکاکیان، نیز می‌توانست به همین سرنوشت دچار گردد. "بهار تلخ"، تجربیات نویسنده‌ی کتاب را هنگامی که در ایران دوران انقلاب، نوجوانی بیش نبوده، به تصویر می‌کشد. یاس، قهرمان اصلی رمان "باران در کنار دریاچه‌ی خزر"، یک دوره به عقب برمی‌گردد و از دوران کودکی خود در سال‌های آخر دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی در تهران، داستان می‌گوید.

یاسمن زشت

یاس، نام این شخصیت حساس و شکننده‌، زیبایی گل یاسمن را تداعی می‌کند. یاس ولی در رمان جینا نهایی چندان زیبا نیست. او هر چند در خانواده‌ای یهودی‌مسلک به‌دنیا آمده، از نظر ظاهری اما شباهتی به آن‌ها ندارد: موهای سرخ، چهره‌ای رنگ پریده و پر از کک‌ومک. به‌دیده‌ی بسیاری از خویشاوندان و با معیارهای زیبایی‌شناسانه‌ی ایرانی‌ها، یاس حتی زشت هم هست. ولی به این دلیل یا به ‌خاطر یهودی بودنش نیست که یاس از همه سو مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرد. بلکه از این‌روست که مادرش، بهار، جرأت کرده محله‌ی فقیرنشینان یهودی‌ها را در تهران با ازدواج با یک هم‌کیش متمکن، ولی سنگدلش به نام "امید ارباب"، ترک کند و به جرگه‌ی "یهودیان برتر" بپیوندد.

نبرد طبقاتی

"باران در کنار دریاچه‌ی خزر" از نظر موضوعی به سلسله مراتب طبقاتی بین یهودیان ایرانی می‌پردازد و کاملاً آگاهانه از طرح مناسبات سیاسی حاکم بر جامعه‌ی ایرانی پیش از انقلاب می‌پرهیزد. در این کتاب از "تقابل فرهنگی وعقیدتی" هم نشانی نیست، هرچند که به رویدادهای اجتماعی این سال‌ها نیز اشاره‌ای دارد.

دستمایه‌ی این رمان جذاب و پرکشش بیشتر کشمکش طبقاتی بین یهودیان تنگدست و قشر‌های متمکنی است که در جامعه‌ی ایران به قدرت‌های اقتصادی و اجتماعی دست‌یافته‌اند. این قشر که در واقع به‌تمامی در جامعه‌ی ایرانی ادغام شده و بر "ایرانی بودن" خود می‌بالد، علاقه‌ای به داشتن رابطه با هم‌کیشان تهیدستش ندارد. از این‌رو عجیب نیست که خانواده‌ی امید ارباب با بهار و دخترش، یاس، با تحقیر و تکبر روبرو شوند. یاس در واقع تصویر شخصیت زخم‌دیده‌ی دختربچه‌ای است که همیشه در حاشیه زندگی کرده است، موجودی که هرگز طعم محبت را نچشیده و همواره در برهوت بی‌عشقی سرگردان بوده است؛ "انگار که بچه‌ی یک مسلمان باشد."

در خانواده‌ی فقرزده‌ی بهار، "عمویی" هم هست که رسماً مسلمان شده. این عموی "از دین برگشته" ولی، برخلاف بهار و یاس، از روحیه‌ی قوی‌ای برخوردار است و اصلاً حاشا نمی‌کند که هویت خود را در دین اسلام یافته است. او حتی وقتی در مراسم تدفین اقوام یهودی‌اش شرکت می‌کند، عبا و تسبیحش را هم همراه می‌آورد. پشت سرش می‌گویند که "عمو" به اسلام گرویده، چون می‌خواسته خود را از منجلاب نابودکننده‌ی فقر نجات دهد.

گریز از نکبت

فرار از فقر هم همان انگیزه‌ای است که بهار را واداشته، به گذشته‌ی نکبت‌بارش پشت کند. او ولی به‌خاطر همین "موقعیت اجتماعی پست" هیچ‌گاه به عنوان یک "انسان"، از سوی خانواده‌ی ارباب پذیرفته نمی‌شود و پس از ازدواج با امید، به موجودی از این‌جا رانده و از آن‌جا مانده تبدیل می‌گردد. چون دوستان و نزدیکان پیشین‌‌اش نیز او را به‌خاطر آن‌که به آن‌ها و به طبقه‌شان خیانت کرده، از خود می‌رانند. در این میان، حسادت نقش کم‌‌اهمیتی بازی نمی‌کند. هرچه باشد، بهار حالا به جرگه‌ی "از ما بهتران" پیوسته‌است.

کسی که در زیر و فرارفت "این بازی انسانی برتر بودن" در جامعه‌ی یهودیان ایران از همه بیشتر زجر می‌کشد، یاس بی‌پناه است که هر روز زیر بار تحقیر و درد جانکاه بی‌هویتی، بیشتر از روز پیش از پا در‌می‌آید. این وحشت که وجود او، باعث به غارت رفتن خوشبختی مادرش شده، کم کم امید و عشق به زندگی را در یاس می‌فرساید. از این‌رو به تدریج گوشه‌ی عزلت می‌گزیند و تنها مثل یک شبح در تاریکی شب، زندگی می‌کند.

ساختار محکم رمان

یاس در آغاز رمان که با لحنی حزن‌‌آلود نقل می‌شود، نیز نامریی‌ است. ابتدا صدایی است که معلوم نیست از کدام گوشه بر می‌خیزد. در فصل اول، دیدار افسانه‌ای بهار و امید از زاویه‌ی دید "دانای کل" تعریف می‌شود. پس از آن، ضمیر اول شخص "من" و مفعول‌های بی‌واسطه و باواسطه‌ی "مرا" یا "به من"، این‌جا و آن‌جا در جمله‌ها گنجانده می‌شوند. این راوی، ولی پس از چندی، خود را از زاویه‌ی دید دیگران می‌بیند و ارزیابی می‌کند: دختربچه‌ای بی‌لیاقت و کفایت که قادر نیست نام فامیل ارجمند و متمول "ارباب" را زنده نگاه دارد. یاس این تعبیر را که موجودی بی‌ارزش است، از همان اوان کودکی چنان درونی کرده که می‌پندارد، تنها بانی و باعث بدبختی خانواده‌ی خود و دیگران است؛ دیگرانی که به جامعه‌ی ایرانی ـ یهودی تهران تعلق دارند و همیشه وهمه‌جا حاضرند.

تصاویر زنده و موشکافانه

جینا نهایی به داستان این "دیگران" هم در رمان "باران در کنار دریاچه‌ی خزر"، با همان موشکافی و وسواسی که قصه‌ی یاس را بازگو می‌کند، پرداخته است. نه تنها به این دلیل که خواسته است از این طریق جنبه‌های گونه‌‌گون زندگی یهودیان ایرانی را به‌تصویر بکشد، بلکه هم‌چنین از این‌رو که سرنوشت آن‌ها با داستان یاس به‌گونه‌ای جدایی‌ناپذیر گره خورده است.

"باران در کنار دریای خزر" خودنگاری یک خانواده‌ی یهودی ایرانی است که بی‌رحمی توجیه‌ناپذیرش روح حساس دختری بی‌پناه را به‌کلی پریشان می‌سازد، تا آن‌جا که سرانجام خود را از بین‌می‌برد تا برای خانواده‌اش، خوشبختی به ارمغان بیاورد.

جینا نهایی که ۴۷ سال دارد و از سال ۱۹۷۷ در آمریکا زندگی می‌کند، چنان شگفت‌‌آور، عاطفی و ماهرانه این دنیا رابه تصویر می‌کشد که رمانش، بدون "کمک" دشنام‌ها و حملات احمدی‌نژاد نیز در جهان ادبیات بین‌المللی جای شایسته‌ی خود را می‌یابد.