ایران؛ ۶سال پس از حملات ۱۱ سپتامبر
۱۳۸۶ شهریور ۲۰, سهشنبهبه سراغ دکتر داود هرمیداس باوند، احمد زیدآبادی، رجبعلی مزروعی و عیسی سحرخیز رفتهایم و نظرات آنان را در مورد عواقب و تأثیرات حملات ۱۱ سپتامبر بر اوضاع داخلی و روابط خارجی ایران جویا شده ایم.
۶ سال پیش در چنین روزی برجهای دوقلوی تجارت جهانی در آمریکا با برخورد دو هواپیمای مسافربری به ساختمان این دو برج، فروریخت.
با فرو ریختن این دو برج که به اعتقاد بسیاری نماد سرمایهداری امریکایی بودند، بسیاری از روابط و مناسبتها دگرگون شد و واژههای جدید و یا حداقل کممصرف تا آن زمان، بیش از پیش وارد فرهنگ سیاسی دنیا شدند، واژههایی مثل اسلام سیاسی، محور شرارت، تروریسم بینالملل و غیره.
بعد از این واقعه بود که دولت جرج بوش به بهانه مبارزه با تروریسم بینالملل به سراغ حکومت طالبان در افغانستان رفت و بعد از آن نیز به عراق حمله کرد و جنگی را آغاز کرد که هنوز درگیر آن است.
واقعه ۱۱ سپتامبر و پیامدهای آن یعنی حمله آمریکا به افغانستان و عراق تأثیرات زیادی بر اوضاع جهان و به خصوص منطقه خاورمیانه گذاشت.
ایران به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای منطقه خاورمیانه نیز از این تأثیرات بینصیب نماند. به خصوص که جرج بوش رئیسجمهور آمریکا در سخنرانیاش بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر از ایران به عنوان محور شرارت نام برد و جهانیان را در این واهمه قرار داد که ایران میتواند هدف بعدی حملات امریکا برای مبارزه با تروریسم باشد.
سرنگونی طالبان و صدام؛ همسو با منافع ملی ایران
دکتر داود هرمیداس باوند کارشناس روابط بینالملل نه تنها معتقد به در خطر بودن ایران بعد از ۱۱ سپتامبر نیست بلکه اعتقاد دارد حمله آمریکا به افغانستان و عراق در پی واقعه ۱۱ سپتامبر، دو دشمن بالقوه ایران در شرق و غرب این کشور یعنی طالبان و صدام را سرنگون کرد و این یک فرصت بزرگ برای ایران به وجود آورد: «در مورد ایران، مسئلهی اقداماتی که بعد از یازده سپتامبر تحت عنوان مبارزه علیه تروریسم بینالمللی انجام گرفت و منتهی به عملیات نظامی در افغانستان علیه طالبان و القاعده صورت گرفت، از یکسو، و چندی بعد در مورد رژیم بعثی عراق انجام گرفت، همسویی با منافع ملی ایران داشت. یعنی بر سبیل تصادف تاریخی اقدامات یک ابرقدرت مثل آمریکا در اجرای استراتژیک کلانش در مورد خاورمیانه همسویی پیدا کرد با منافع ملی ایران. یعنی طالبان و طالبانیسم که روابط غیردوستانه و تا حدودی خصمانه با ایران داشتند از صحنه خارج شدند، اعاده نفوذ ایران در افغانستان صورت گرفت و در مورد عراق هم، رژیمی که قبلا هشت سال جنگ را با ایران انجام داده بود و در هرحال از زوایای مختلف مواضع نسبتا غیردوستانه با ایران داشت، از صحنهی همسایگی ایران در غرب خارج شد.
دکتر باوند معتقد است ایران میتوانست از این فرصت برای بهبود روابطش با آمریکا بهره بگیرد ولی موفق به این بهرهبرداری نشد: «فرصتهای جدیدی به نفع ایران بوجود آمد که به نظر من میتوانست این فرصتها زمینهای باشد که برای حل و فصل اختلافات با آمریکا از آن استفاده بشود. ولی متاسفانه از این رویدادها و پیشامدهایی که به نفع ایران بود استفادهی بهینهای نشد و در نتیجه امروزه ما شاهد این وضع هستیم که ایران مسایل عمدهای با آمریکا پیدا کرده است، در رابطه با تکنولوژی هستهای، مسئلهی عراق و اخیرا تا حدودی افغانستان، اتصاف یا ادعای حمایت از تروریسم بینالمللی و مسایل حقوق بشر و موضعگیری در قبال مسایل خاورمیانه».
۱۱ سپتامبر؛ یک توفیق برای اصلاحطلبان
اما جدا از روابط خارجی، وقوع حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، توازن قوا در داخل ایران را نیز تا حدی بر هم زد. احمد زیدآبادی تحلیلگر سیاسی وقوع این حادثه را یک توفیق برای اصلاحطلبان میداند: «در واقع قبل از ۱۱سپتامبر سال ۲۰۰۱ به نظر میرسید که جناح محافظهکار ایران تصمیم گرفته است که جناح اصلاحطلب را بطور کلی قلع و قمع بکند. این را از آن تجربهای که من در داخل زندان داشتم متوجه شدم. تقریبا برای همهی این شخصیتهای اصلاحطلب درون مجلس و دولت داشتند پروندهسازی میکردند. اما ۱۱ سپتامبر سبب شد که در این برنامه خللی ایجاد بشود. یعنی وقتی که ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد، نظام سیاسی به این نتیجه رسید که با یک تهدید بیرونی ممکن است مواجه باشد و از این جهت برنامههای داخلی خودش را تا اندازهای تغییر داد و برخورد با جناح اصلاحطلب را ملایمتر کرد».
عیسی سحرخیز روزنامهنگار نیز با زیدآبادی موافق است و معتقد است که فضای داخلی ایران بعد از ۱۱ سپتامبر تا حد زیادی از رادیکالیسم دور شد: «جریان تندرو و جریان رادیکال و افراطی و آن چیزی که بهرحال در ۱۱ سپتامبر بیش از هر چیزی چهرهی خشونتطلب طالبانیسم را مطرح میکرد، این باعث شد که فضای داخلی به نظر من حتا یکمقداری بهبود پیدا بکند و ترمیم بشود و آن کسانی که آن نگاهها، آن رویکردها و آن روشها و منشها را دنبال میکردند، تا زمانی در شک این حادثه بودند و یکمقدار نمیتوانستند روشهای مشابهای را در داخل دنبال بکنند».
اما به اعتقاد زیدآبادی، این ماه عسل برای اصلاحطلبان دیری نپایید و با حمله آمریکا به افغانستان و عراق اوضاع داخلی ایران نیز به روال سابق بازگشت: «در آن اوایل البته اوضاع بهگونهای بود که حتا میشود گفت که موقعیت اصلاحطلبان بعد از ۱۱ سپتامبر بهقدری خوب شده بود که میتوانستند ابتکار عمل سیاسی را در دست بگیرند، بويژه که از طرف آمریکا هم احساس تهدید میکردند و هم اینکه آقای بوش هم در آن سخنرانیاش اسمی از ایران برد و حتا خواستار پیوستن ایران به آن جبههی ضد تروریست شد. اما به مرور که آمریکاییها به سمت افغانستان و بعد از آن به سمت عراق رفتند و گرفتاری پیدا کردند، اوضاع در ایران به حال خود برگشت و دوباره محافظهکاران احساس کردند که همچنان از قدرت لازم برای عقبراندن اصلاحطلبان برخوردارند و برنامههایشان را شروع کردند که در مجلس هفتم و ریاست جمهوری دورهی نهم خودش را نشان داد».
احمدینژاد بر اقتصاد ایران تأثیر گذاشت نه ۱۱ سپتامبر!
جدا از تأثیرات اقتصادیای که هر حمله تروریستی بر روی بازار سهام و بورس و نیز قیمت نفت و گاز در سطح جهان میگذارد، واقعه ۱۱ سپتامبر به عنوان بزرگترین حمله تروریستی، تأثیرات درازمدت اقتصادی نیز از خود برجای گذاشت.
اما علی مزروعی تحلیلگر اقتصادی معتقد است ایران سهمی از این تأثیرات نبرد و واقعه ۱۱ سپتامبر نتوانست اوضاع اقتصادی ایران را مانند کشورهای غربی دگرگون کند. مزروعی این ثبات نسبی را مدیون دولت خاتمی میداند: «آن وقتی که آقای خاتمی سر کار بود و دولت آقای خاتمی تلاش میکرد که بحث تنشزدایی و اعتمادسازی را با کشورهای غربی پیش ببرد، به نظرم خیلی تاثیرات منفی شدیدی بهخصوص در عرصهی اقتصادی متوجه ایران نبود و کشورهای اروپایی هم با این مسئله همکاری نداشتند. اما خب، پس از رویکارآمدن دولت آقای احمدینژاد به دلیل سیاستهای جدیدی که ایشان پیش گرفت و فضایی که درهرحال بعد از ۱۱ سپتامبر در دنیا ایجاد شده بود و مداخلهی آمریکا در افغانستان و عراق، بهرحال آنها یک فضای جدیدی را نسبت به ایران در پیش گرفتند و اکنون طبیعیست که تحریمهای اقتصادی به ایران متوجه شده و تاثیرات خودش را هم بتدریج گذاشته است».
به اعتقاد مزروعی در حقیقت بحران اقتصادی ناشی از تحریم که در حال حاضر ایران با آن دست به گریبان است بیش از آنکه نتیجه حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر باشد، پیامد سیاستهای غلط دولت نهم است.
بسیاری دیگر از کارشناسان جبهه اصلاحات نیز بر این باورند که اگر دولت اصلاحات دوام میآورد، واقعه ۱۱ سپتامبر میتوانست صد در صد به نفع ایران تمام شود.