از " دوم ژوئن " برلن تا " دوم ژوئن" تهران
۱۳۸۶ خرداد ۱۲, شنبهفیلم حملهی چماقبدستان ساواک به تظاهرکنندگان آلمانی و ایرانی با همهی کوتاهی آ ن – تا آن جا که من میدانم تنها چند دقیقه ای از آن را نمایش دادهاند – بسیار گویا است .
در تابستان ۱۹۶۷شاه به طور رسمی به آلمان سفر کرد .
سازمان واحد دانشجویان ایرانی در آن زمان ، کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی ، فعالیت های وسیعی را در اعتراض به دیکتاتوری شاه و در دفاع از حقوق و آزادی های از دست رفته ی مردم ایران سازمان داد . هر شهری که شاه رفت با تظاهرات وسیع دانشجویان مترقی ایرانی و آلمانی روبرو شد .
روز دوم ژوئن شاه در برلن بود . تظاهرات بسیار بزرگی متشکل از آلمانی های ترقیخواه و اعضا و هواداران کنفدراسیون در برابر شهرداری شونهبرگ و اپرای برلن شکل گرفت . ساواک از ایران عدهای چماقدار مخصوص را به آلمان آورده بود . این چماقداران و تعدادی دیگر از ساواکی های اروپا را با سه اتوبوس به محل تظاهرات آوردند و با چوببدستهای یک دست به صفوف تظاهر کنندگان حمله کردند و به ضرب و شتم آنان پرداختند .
آن فیلم را با همهی کوتاهیاش باید دید . تکاندهنده است . شاه، بارها و بارها در مصاحبه با روزنامهنگاران غربی ، دموکراسی غربی را زیانبار توصیف می کرد و به صراحت می گفت که این دموکراسی " چشم آبی" ها را فاسد کرده است .
چماقبدستانی که در معیت اعلیحضرت به غرب آمده بودند به جان مردم افتادند و به هیچ کس رحم نمی کردند . حتی به زنهای مسن آلمانی . در آن هیاهوی حمله، فحشهای بسیار رکیکی است که چماق بدستان ساواک نثار تظاهر کنندگان میکنند ، یکی میگوید « این پیره زنه رو ...» دیگری می گوید « بزن ...ده را » و ...
در این تظاهرات یک دانشجوی آلمانی به ضرب گلولهی یکی از افراد پلیس از پای در آمد و دامنهی اعتراضات تمام آلمان را فرا گرفت . و بخشهای وسیعی از مردم آلمان به عیان دیدند آنچه کنفدراسیون در خصوص دیکتاتوری شاه و نبود آزادی در ایران میگوید ، چیزی جز یک واقعیت مسلم نیست .
شهردار وقت برلن که انسان آزادیخواه و مترقی بود ، فردای آن روز به دیدن شاه می رود و با ناراحتی سعی می کند در لفافه به او بگوید که ناراحت نشوید، اما یک دانشجوی آلمانی هم کشته شده است . شاه با شنیدن این جمله با تعجب می پرسد : « فقط یک نفر ؟ » . شهردار برلن استعفا داد و یکی از دلایل استعفایش هم همین فرمایش ملوکانه بود .
امروز، کنار ساختمان اپرای برلن ، تندیسی وجود دارد به یاد آن دانشجوی مترقی آ لمانی و به یاد آن روز . که نماد همبستگی آزادی خواهانهی دانشجویان و ترقیخواهان آلمانی و ایرانی است .
در باره ی دوم ژوئن ۱۹۶۷ گفتنی بسیار است که باید آن را به فرصتی دیگر موکول کرد . اما از یک نکته نمیتوان گذشت . آن هم ماجرای نام گذاری خیابانی است در تهران به نام دوم ژوئن. پس از انقلاب، در جریان تغییر نامهای خیابانهای تهران ، خیابانی هم به نام " دوم ژوئن" نامگذاری شد . خیابانی در منطقهی امیر آباد تهران، موازی خیابان یوسف آباد که به بزرگراه فعلی جلال آ ل احمد منتهی میشود . کاری بود بسیار پسندیده . یاد آور یاد دانشجویی آلمانی که جان عزیزش را در راه حمایت ا ز مردم ایران و آزادی و حقوق بشر در ایران از دست داده بود . اما ، آقایان همین را هم تحمل نکردند . آ ن نام را نیز ، همراه بسیاری چیز های دیگر، به بیغوله ی فراموشی سپردند . و آن خیابان شد ، خیابان جهان آرا .
چه دست گشاده ای دارند این آقایان در تنگ نظری !