1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

احمد شیرزاد: تهدیدها را باید جدی گرفت

مصاحبه‌گر: مریم انصاری۱۳۸۶ آبان ۱۱, جمعه

در حالی که آمریکا در صدد است فشار بر ایران را تشدید ‌کند، مقامات ایرانی معتقدند که تحریم‌ها تاثیری بر فضای سیاسی و افتصادی ایران نخواهد داشت. در این باره با احمدشیرزاد، کارشناس مسایل هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرده‌ایم

https://p.dw.com/p/C0Uq
احمد شیرزادعکس: DW

دویچه وله: هرچند که تحریم‌ها در همین حدی هم که اعمال شده، ایران را درتنگناهای جدی قرار داده است و برخی تحلیل‌گران تشدید این تحریم‌ها را یک شوک بر اقتصاد ایران ارزیابی می‌کنند، ولی مقامات دولت ایران مدعی هستند غرب بیشتر زیان می‌بیند. آیا این واکنش به نظر شما منطقی است و می‌تواند غرب را بترساند؟

احمد شیرزاد: فکر نکنم. در هر دو طرف موضوعی که گفتید اغراق هست. یعنی نه آنطور هست که تحریم‌ها بر اقتصاد ایران شوک وارد بکند و نه آنطور هم هست که اقتصادهای غربی آسیب خیلی شدیدی از آن ببینند. تحریم‌ها چون در گذشته هم در ایران سابقه دارد، معمولا یک اثر طولانی مدت دارد و البته بستگی به شدت و ضعف آن تحریم‌ها دارد. اگر تحریم‌های خیلی وسیع و گسترده‌ای صورت بگیرد و همه کشورها هم از آن تبعیت بکنند، آنوقت نهایتا تاثیری که خواهد داشت این است که در ایران درصدی اجناس گرانتر وارد خواهد شد. البته چون به شدت اقتصاد ایران، بخصوص در این دوسال اخیر وارداتی شده و متکی به کالاهایی که از خارج می‌آید، طبیعی است که این آسیب می‌تواند جدی‌تر باشد. همین الان شاید سطح قیمت‌ها که به تورمی حدود نزدیک ۲۰درصد را داریم تجربه می‌کنیم، بخشی از آنها شاید در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش قیمت‌ها ممکن است به واسطه‌ی این باشد که ایران خدمات و کالاها را به نرخ گرانتری ناچار است از خارج وارد بکند.

آیا به نظر شما تحریم پیش‌درآمد جنگ است یا می‌تواند جلوی جنگ را بگیرد؟

دشوار می‌شود اظهارنظر کرد، چون ببینید، دو برخورد متفاوت هست. برخی کشورهای اروپایی مثلا فرانسه مدعی هستند که می‌توانند با تحریم‌های شدید جلوی جنگ را بگیرند. در برنامه‌ی آمریکایی‌ها و در گفتمان مسئولین سیاسی آنها در واقع تحریم یک مرحله‌ی شروع است. یعنی از تحریم‌ها شروع می‌کنند و اگر دیدند اثر نبخشید و کشور مربوطه در حال انزوا و نوعی لجاجت شدیدتر قرار گرفت، آنوقت ممکن است به (روشهای) دیگر هم فکر بکنند. بنابراین بستگی به نوع رویکردها دارد. در رویکرد آمریکایی‌ها طبیعتا تحریم جلوگیرنده‌ی جنگ نیست.

بعضی از تحلیلگران معقتدند که دولت ایران به اندازه‌ی رهبران آمریکا خواهان تشدید بحران و جنگ است. به نظر شما این بی‌تدبیری واقعا در حکومت ایران اینقدر قوی است؟

در ایران گرایش‌های مختلفی هست، چه در سطح حاکمیت و کسانی که مسئولیت سیاسی دارند، چه کسانی که نفوذ سیاسی دارند. مثلا همین امروز، آقای هاشمی رفسنجانی در خطابه‌های نماز جمعه اظهارنگرانی جدی از وضعیت ایران کردند و البته ایشان غربی‌ها را مخاطب قرار می‌دادند که دست به کار خطرناکی نزنند. این نشان می‌دهد که به هرحال خطرات جدی ا‌ست و آن را جدی تلقی می‌کنند. اما ممکن است باشند کسانی هم که از یک شرایط بحرانی و فشار استقبال می‌کنند و فکر می‌کنند در چنین شرایطی می‌شود روشهای سختگیرانه‌ای در برخورد با مخالفین داخلی در پیش گرفت. اما من فکر می‌کنم رویهم‌رفته در ایران مجموعا نگاههای کسانی که تصمیم‌گیر هستند مسئولانه‌تر هست، یعنی جدی می‌گیرند و به استقبال یک وضعیت خطرناک نمی‌روند. چیزی که هست اینکه خب شاید به ذهن آنها اینها صرفا تهدید هست و نمی‌تواند جنبه‌ی جدی بگیرد. در اینجاست که شاید با دیگران اختلاف دارند.

فکر می‌کنید واقعا اینها فقط یک تهدید توخالی است؟

نظر شخصی من این است که این تهدیدها را باید خیلی جدی گرفت، اما همانطور که گفتم در (صدر) حاکمیت ایران نسبت به جدی گرفتن اینها که آیا صرفا توپ و تشر هست یا اینکه پشت سر آنها اقدام عملی هم ممکن است باشد، کاملا اختلاف نظر هست. بعنوان مثال قبل از این موضوع که کار ایران به شورای سازمان ملل برود، اصلاح‌طلبها در بیانیه‌های متعددی که داشتند نسبت به این مسئله هشدار می‌دادند، ولی تصمیم‌گیرنده‌هایی که در حاکمیت بودند می‌گفتند این اتفاق نخواهد افتاد. البته بعدش هم فکر می‌کردند که قطعنامه‌ای علیه ایران صادر نخواهد شد.

فکر نمی‌کنید این زمان الان بسرعت دارد سپری می‌شود برای اینکه پیش‌بینی‌های بعدی هم به وقوع بپیوندد و آنوقت آیا دیر نیست برای واکنش؟

در حال حاضر ایران نرمش‌های مناسبی نشان داده است. فکر می‌کنم اگر آن فضای جدی‌گرفتن نبود، بخصوص در صدر مسئولان قبلی شورای امنیت ملی و شخص آقای لاریجانی، اگر این جدی گرفته نمی‌شد، خب شاید آن توافقی که در ماه سپتامبر با آژانس صورت گرفت، به وقوع نمی‌پیوست. در حال حاضر همه نگاهها به آژانس هست و اینکه آیا مذاکراتی که همین روزها جریان داشته است در تهران در مرحله‌ی دوم برنامه‌ای که با آژانس توافق شده، آیا ایران نتیجه خواهد گرفت یا نخواهد گرفت، فکر می‌کنم این خیلی تاثیر خواهد داشت. ولی خب البته از آن طرف آمریکایی‌ها دارند فشار روزافزون را نگه می‌دارند. شاید هدف آنان این است که سطح فشار را حفظ بکنند، تا اگر نهایتا از برنامه‌ی توافق‌شده با آژانس نتیجه گرفته نشد، آنها سریع بتوانند وارد اقدام جدی بشوند. اما چنانچه واقعا ایران بتواند در مذاکراتی که با آژانس دارد پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای بدهد و حداقل در سطح شورای حکام آژانس این پاسخ‌ها درست تشخیص داده بشود و نیت صلح‌جویانه ایران محرز بشود، می‌شود گفت در آنصورت خیلی از فضای تهدیدها خنثی خواهد شد و کمتر اثر خواهد کرد.

ولی نماینده ایالات متحده گفته است، حتا اگر گزارش آژانس در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران هم مثبت باشد، بازهم تاثیری در تحریم‌ها نخواهد داشت!

فکر می‌کنم قابل انکار نیست که این تاثیر دارد. طبیعی‌ست البته موضع آمریکایی‌ها چنین باشد. اما معمولا چه در سطح شورای امنیت و چه در فضای سیاسی کلی جهان بالاخره اینکه گزارش آژانس و قضاوت شورای حکام آژانس در این مورد چه باشد، خب قطعا موثر است. آمریکایی‌ها نمی‌توانند در یک فضایی که مثلا ایرانی‌ها ژست صلح‌جویانه‌تری گرفته‌اند و اتهامات قبلی از روی آنها برداشته شده است یک اقدام خشن را نسبت به ایران مورد اجرا قرار بدهند.

در نگرانی نسبت به مناقشه اتمی ایران و عواقبی که می‌تواند برای منطقه داشته باشد کشورهای عربی هم واکنش نشان داده و فعال شده‌اند. پیشنهاد سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی مبنی بر ایجاد کنسرسیوم به منظور فروش اروانیوم غنی‌شده به ایران از چه جنبه می‌تواند اهمیت داشته باشد؟

این پیشنهاد از لحاظ سیاسی مهم است، از لحاظ فنی این محتوای اضافه‌تری از آن کنسرسیومی که قبلا با روسها صحبت شده است دربرندارد، چون هیچ کشور عربی در حال حاضر خیلی برنامه‌ هسته‌ای قابل توجهی ندارد و اصولا دنبال نیروگاههای هسته‌ای نبوده‌اند...

چرا از لحاظ سیاسی این پیشنهاد قابل توجه است، با توجه به اینکه ایران نشان داده مسئله‌اش غنی‌سازی اورانیوم است و نه خریدش از جای دیگر؟

ببینید این پیشنهاد نشان می‌دهد که در هرحال در سطح منطقه نگرانی‌ها خیلی جدی‌ست و کشورهای منطقه حاضر هستند در یک نوع شراکت منطقه‌ای فضایی را بوجود بیاورند که خطرات تنش روزافزون در منطقه را بتواند بکاهد...

و انتظار می‌رود ایران چه واکنشی نشان بدهد به این پیشنهاد؟

من فکر می‌کنم، این برای ایران یک شانس خوب است. اگر ایران واقعا دنبال این باشد یک چارچوب آبرومندی برای حل بحران پیدا بکند، این می‌تواند یک زمینه‌ای باشد. البته همانطور که گفتم، از لحاظ عملی کنسرسیوم با روسها معنی‌دارتر هست، آن طرح هنوز هم کنار گذاشته نشده و روی میز است و امکان اینکه بهرحال بشود در یک چارچوب منطقه‌ای موضوع تامین سوخت را به طوری مسئله‌اش را حل بکنند که کشورهای غربی هم بتوانند راضی بشوند، این امکان دور از ذهن نیست.

مسئله‌ی مقامات ایران واقعا تامین سوخت است یا اینکه این یک حیثیت سیاسی‌ست که نباید خدشه‌دار بشود؟

این دو مسئله بهم گره خورده است، دلیلش هم تبلیغاتی‌ست که در گذشته خود مسئولان ایران انجام داده‌اند و این بارها هم از سوی کسانی که از جناح منتقد حکومت بودند تذکر داده شد، ولی متاسفانه به آن توجه نشد. مسئله‌ای که هست اینکه تامین سوخت و یا غنی‌سازی آنقدر مسئله گره خورد با حیثیت نظام جمهوری اسلامی که الان کار را برای وصول توافق مشکل کرده است. این مسئله ذاتا یک مسئله‌ی سیاسی و یا در سطوحی یک مسئله‌ی فنی و تامین انرژی هست، اما وقتی تبدیل شد به یک مسئله‌ی ارزشی و شعاری، خب دیگر امکان توافق بر سر آن خیلی دشوار هست. متاسفانه یک چنین وضعیتی ایجاد شده است. البته در ماههای اخیر بشدت از فشار تبلیغاتی گذشته کاسته شده، شعارهای مسئله انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست داده نمی‌شود و این نشان می‌دهد که سعی می‌کنند زمینه‌ی افکارعمومی را برای پذیرشهای احتمالی سیاسی و سازشهای احتمالی سیاسی فراهم بکنند.