1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آهنگ‌های رنگارنگ و رقص بافرهنگ

۱۳۹۵ بهمن ۲۲, جمعه

تالار بزرگ فیلارمونی کلن روز شنبه ۱۱ فوریه ۲۰۱۷ صحنه برگزاری كنسرت بزرگ گروه "آوای دوست" و ضربانگ به همراهی رقص شاهرخ مشكين‌قلم خواهد بود. این سالن معمولا محل برنامه‌های ارکسترهای سمفونیک است.

https://p.dw.com/p/2XN2x
Köln Philharmonie Zarbang Ensemble Avaye Doust Flyer

گروه "آوای دوست" كه از پنج نوازنده و خواننده زن تشكيل شده، در بخش نخست کنسرت خود، ترانه‌ها و قطعه‌هايی در سبك موسيقی سنتی ايرانی اجرا مي‌كند. سولماز بدری خواننده جوانی كه پيشتر در برنامه "آواهای كم‌شنيده" دويچه وله معرفی شده، ترانه‌هايی ساخته و پرداخته فريبا هدايتی نوازنده سه‌تار و سرپرست گروه "آوای دوست" را می‌خواند.

اين گروه كه همگی از ايران آمده‌اند، بيشتر قطعه‌های آرام و درون‌گرايانه اجرا مي‌كنند اما از اجراهای شاد هم غافل نمي‌مانند. يكی از فرازهای كار اين گروه آهنگی است بر سروده ماندگار فروغ فرخزاد "نگاه كن كه غم، درون ديده‌ام، چگونه قطره قطره آب مي‌شود".

در بخش دوم كنسرت، اين بار پنج مرد به صحنه مي‌آيند و با قطعه‌های سازی پرجوش و خروش، رقص شاهرخ مشكين‌قلم را همراهی مي‌کنند.

رضا سامانی نوازنده دف و تنبك گروه در پاسخ اين پرسش كه آيا آهنگ‌ها با "رقص بيانگر" شاهرخ مشكين‌قلم سازگار شده يا برعكس مي‌گويد: «همنشينی و همنوازي، يك تعامل هنری بين ديدار و شنيدار پديد آورده است. ما به رقص شاهرخ فكر كرده بوديم ولی او هم ريتم‌ها و آهنگ‌های ما را شنيد، بعد قطعه‌هايی را باهم انتخاب كرديم.»

جاويد افسری‌راد نوازنده سنتور و آهنگساز بخشی از قطعه‌ها كه از سازش هم به عنوان ساز ملوديك و هم هارمونيك بهره مي‌گيرد، در پاسخ اين پرسش كه چه سبك آهنگ‌هايی در اين برنامه در انتظار شنونده است، مي‌گويد: «كارهای ما مثل خود گروه‌مان تلفيقی هستند. ما اعضای گروه اهل ايران، آذربايجان و ايتاليا هستيم. قطعه باران اثر من ايرانی است ولی قطعه‌هايی مانند "رقص دختر" از اپرای كوراوغلو ساخته حاجی بيگُف را هم اجرا مي‌كنيم كه آذری هستند و ريتم‌های ايتاليايی با تامبورِلو هم داريم كه كار ما را تكميل مي‌كنند.»

اماميار حسناف نوازنده كمانچه اهل آذربايجان كه از ۲۳ سالگی يعنی ۱۷ سال پیش در سانفرانسيسكو زندگی مي‌كند، در پاسخ اين پرسش كه آيا بايد برای همكاری با گروه ضربانگ سبك نوازندگي‌اش را تغيير مي‌داده، مي‌گويد: «همسايگی ما تنها جغرافيايی نيست. فرهنگ‌ها و به ويژه نواهای آذری و فارسی بسيار به هم نزديك هستند. اما هم‌نشينی نوازندگان هم نقش بزرگی در نزديكی سبك نوازندگی ما داشته است. ساليان زيادی است كه من با نوازندگان كشورهای گوناگون نواخته‌ام و همين كار من را آسان مي‌كند.»

تنها نوازنده اروپايی گروه آسيايی ضربانگ، آندريا پيچونی است كه نوازنده دايره ايتاليايی تامبورِلو است. پيچونی در جواب این سوال كه آيا سازگاری با گروه ضربانگ برايش چالش بزرگی بوده مي‌گويد: «من مدت‌ها به سازهای كوبه‌ای دف، تنبك و دايره‌های عربی هم پرداخته‌ام، اما شايد باورتان نشود كه ريتم‌ها و حتی ملودي‌های جنوب ايتاليا شباهت‌های بسياری با ريتم‌ها و ملودي‌های شرقی به ويژه ايرانی دارند. كافی است كه من موسيقی تقديسی تارانتِلا و تامبورِئاتای ايتاليايی بنوازم و هم‌نوازان گروه گمان كنند من دارم ايرانی مي‌زنم. من بی آن كه رنگ ريتم‌های ايتاليايی را از دست بدهم، خود را به ضرب‌آهنگ‌های ايرانی نزديك كرده‌ام.»

شاهرخ مشكين‌قلم یکی از مطرح‌ترين رقصندگان "رقص‌های قصه‌پرداز" ايرانی است. او در پاسخ اين پرسش كه چه شگردی به كار مي‌برد كه برخی از بينندگانش "رقص داستان‌پرداز" را با "قِر و قميش‌های معمول" اشتباه نكنند، مي‌گويد: «رقص همواره در تاريخ هنر فاخر ايراني، نقش حساسی داشته و تنها در دوره كوتاهی بوده كه اين اشتباه بزرگ كه شما نام برديد صورت گرفته است. هنر، هر پنج حس انسان را تحت تأثير قرار مي‌دهد. هنر آينه همه احساسات انسان است. شادی را به همان اندازه بيان مي‌كند كه اندوه را. رقص من كه با موسيقی گروه ضربانگ يكی مي‌شود، بيان‌كننده احساسات متفاوت ما اجراكنندگان است. اين احساسات خيلی عميق‌تر از حس‌های آنی هستند كه ممكن است به برخی بينندگان دست بدهد. وقتی كه من به اصل موسيقی ايرانی نظر دارم و سازگار با آن مي‌رقصم، شايد بيشتر دردها را بيان مي‌كنم تا شادمانی را. من حركات تنم را در اختيار موسيقی مي‌گذارم و به اين خاطر به تجربه مي‌بينم كه مي‌توانم اين احساس ژرف را به بيننده خودم منتقل كنم.»

اسکندر آبادی روزنامه‌نگار، مترجم و نوازنده ساکن آلمان