آنجا که باران سیل میشود، باید به فکر چاره بود
۱۳۸۶ خرداد ۱۴, دوشنبهقطع بیرویهی درختان، نداشتن برنامهی منطبق با ویژگیهای زیستمحیطی منطقه و دلایل متعدد دیگری دست به دست هم داده تا سیل به بلایی دامنگیر و مکرر تبدیل شود. طاهر شیرمحمدی که در این خصوص مطالعاتی انجام داده، در گفتوگویی با صدای آلمان از جمله به علل جاری شدن مداوم سیل در شمال کشور و همچنین فعالیتهای نهادهای غیردولتی در راه مقابله با این روند پرداخته است.
دویچه وله: در سالهاى گذشته هر ساله در شمال ایران، سیل آمده، علت جارى شدن مدام سیل در شمال كشور چیست؟
طاهر شیرمحمدی: مسئلهى آمدن سیل از سال ۱۳۸۰ به یكى از مشكلات عظیم مردم منطقهى شمال به ویژه شرق استان گلستان تبدیل شده. یكى از علتهاى آن هم طبیعى است. این منطقه آب و هوایش طورى هست كه همیشه بارندگى وجود دارد، ولى این بارندگىها در سالهاى اخیر آنقدر زیاد بوده كه سبب بروز سیل شده. طبق آمار رسمى ظرف ده سال گذشته بیش از ۲۶۲ سیل كوچك و بزرگ براى مثال در استان گلستان به ثبت رسیده كه بزرگترین آن در سال ۱۳۸۰ بود كه تلفات زیادى هم داشت. ولى علت اصلى آمدن سیل را كارشناسان محلى در جنگلزدایى و قطع بىرویهى درختان مىبینند. جایگاه نامناسب جادهها هم از عواملى هست كه جارى شدن سیل در شرق استان گلستان را ایجاد كرده.
ابعاد خسارتهایى كه بر اثر جارى شدن دائم سیل به بار آمده چه بوده؟
پیامدهاى سیلها در درجهى اول اجتماعى و اقتصادى بوده. در برخى از نقاط، مردم سیلزده هنوز هم با گذشت چندین سال در چادرها زندگى مىكنند. سال پیش سیلزدههاى شمال در مقابل استاندارى گلستان دست به اعتصاب زدند و خواستار اختصاص بودجهى دولت در این خصوص شدند. پیامد دیگر جارى شدن سیل، اقتصادى است مانند آبگرفتگى زمینهاى كشاورزى و تخریب منازل. از دیگر پیامدهاى آن، پیامدهاى زیستمحیطى را مىتوان نام برد. آب رودخانههایى كه طغیان مىكنند، بالاخره به دریاى خزر مىریزد و با جارى شدن هر سیلى هزاران تن از فاضلابهاى خانگى، فاضلابهاى صنعتى و مواد شیمیایى هم وارد دریا مىشود. در مورد وضعیت دریاى خزر بهتر است در اینجا توضیح كوتاهى بدهم و آن هم این است كه دریاى خزر، الان حدود ۱۶ سال است كه به كشورهاى مختلف تعلق دارد. قبلا این دریا متعلق به ایران و شوروى سابق بود، ولى الان این دریا بین كشورهاى حوزهى دریاى خزر واقع شده و بیش از ۱۲ میلیون انسان در سواحل دریاى خزر زندگى مىكنند كه از لحاظ جمعیتى نصف این جمعیت در بخش مربوط به ایران قرار دارد. یعنى از لحاظ جمعیتى خسارت شدیدى به دریاى خزر وارد مىشود كه سیل هم خودش عاملى شده كه این خسارت بیش از حد شود.
دولت براى پیشگیرى از جارى شدن دائم سیل در شمال كشور چه كار كرده؟
در واقع دولت، بنا به گفتهى كارشناسان محلى یك برنامهریزى كلان و درازمدت باید براى مهار طغیان رودخانهها انجام بدهد. به هر طریقى شده باید جلوى قطع بىرویهى درختان و تبدیل شدن جنگلها به زمینهاى كشاورزى گرفته شود، باید سیستمهاى هشداردهنده در تمامى مناطق شمال كشور نصب شود كه پیش از بارش بارانهاى سیلآسا به مردم هشدار داده بشود تا آن مناطق را ترك بكنند. یكى دیگر از طرحها مىتواند جابجایى روستاهایى باشد كه در مسیر رودخانههاى فصلى قرار دارند. این روستاها در مناطقى قرار گرفتند كه خطر جارى شدن سیل تهدیدشان مىكند.
سازمانهاى غیر دولتى مدافع حفظ محیط زیست در این زمینه چه كارى كردهاند؟
كلا در سطح جامعه باید براى حفظ محیط زیست، آموزشهایى انجام بگیرد. سازمانهاى غیر دولتى محیط زیست باید فعال بشوند. دولت هم باید این نوع گروهها را حمایت بكند. البته تأسیس این گروههاى غیر انتفاعى به تنهایى كافى نیست. چون كه مسئلهى زیستمحیطى فقط مسئلهى شمال كشور یا استان گلستان نیست، بلكه مربوط به كل كشور است. گروههاى مدافع حفظ محیط زیست مثل «كانون دیدهبانان زمین» و یا مدافعان محیط زیست، مدتها است كه از مجلس درخواست مىكنند كه تأسیس یك وزارتخانهى محیط زیست و جنگل را در دستور كار خود قرار بدهد. گروههاى مستقل غیر دولتى محیط زیست آنطور كه مشكلات طلب مىكند، تأسیس نشده و به همین علت نقش این گروهها را نشریات محلى به عهده گرفتند و فعالان مدافع حفظ محیط زیست تا حدى توانستند در سطح مطبوعات محلى، نظر مردم و مسئولان را به این مسئله جلب كنند. در سالهاى اخیر اقداماتى از سوى خود مردم انجام گرفته است. براى مثال پس از وقوع سیلها اعتراضاتى رخ داده، مثلا از طرف دانشجویان شمال كشور در تهران، اینها مسایلى مثل نهادهاى شبه دولتى كه دارند از جنگلها سوء استفاده مىكنند را مطرح كردند و یا اعتراضات مردم سیلزده در مقابل استاندارى استان گلستان را مىشود مثال زد كه این اقدامات در نشریات محلى انعكاس یافت. مثلا روزنامهى «گلشن مهر» كه در گرگان چاپ مىشود، مفصلا در مورد آن گزارش داد و روشنگرى كرد.
مصاحبهگر: فریبا والیات