ساموئل بکت: مسافری مشتاق و کنجکاو در آلمان دهه سی
۱۳۹۶ آبان ۱۹, جمعهساموئل بکت (۱۹۰۶ – ۱۹۸۹) اهل ایرلند بود و بعدها فرانسه را موطن خود ساخت و فرانسوی را به عنوان زبان ادبی خود برگزید. هیچ بعید نبود که آلمان را به جای فرانسه وطن دوم خود بسازد، اما سرنوشت به راهی دیگر رفت.
ساموئل بکت در جوانی علاقهای وافر به آلمان، فرهنگ و ادبیات آن داشت. زمانی که حدودا ۳۰ ساله بود، برای دیدار دخترعموی جوانی که در شهر کاسل زندگی میکرد، هر کریسمس به آلمان سفر میکرد.
به علاوه او از اکتبر ۱۹۳۶ شش ماه در آلمان به سیر و سیاحت پرداخت و تجارب خود را، که بیشتر جنبه ادبی و فرهنگی داشت، در کتابچهای به عنوان "یادداشتهای آلمانی" ثبت کرد.
یادداشتهای مفصل بکت از عشق و علاقه او به هنر و فرهنگ آلمان حکایت دارد. او به نویسندگان و شاعران بزرگ آلمان مانند گوته و شیلر و بوشنر عشق میورزید و نزد خود به فراگیری زبان آلمانی پرداخته بود.
او به ویژه به هنرهای تجسمی آلمان علاقهمند بود. همان تابلوها و پیکرههایی که از سوی مأموران نادان رژیم نازی "هنر منحط" خوانده شدند.
او با حیرت و تأسف شاهد بود که کارگزاران فرهنگی رژیم نازی که از سال ۱۹۳۳ قدرت را به دست گرفته بودند، بهترین دستاوردهای هنر مدرن را از موزهها جمعآوری میکنند و در بهترین حالت آنها را در انبارهای مخفی از انظار دور میکنند.
بازدید از نمایشگاهها و موزههای هنری هدف اصلی سفرهای بکت است و در این تکاپوی پرشور است که او با بهترین آثار هنرمندان مدرنیست مانند ماکس بکمان، زیدلر، اتو دیکس و امیل نولده آشنا میشود.
پایان تمدن
ساموئل بکت ناظر حساس و دقیق تحولات جامعه است و از رشد هولناک فاشیسم غافل نیست. او از اظهارنظرهای سیاسی مستقیم خودداری میکند اما به ویژه از اوایل سال ۱۹۳۷ وحشت و دلهره از رشد وحشیگری در لابلای سخنان او محسوس است.
او شاهد است که اونیفورمهای قهوهای روز به روز حضور آشکارتری در جامعه پیدا میکنند. مردم در کوچه و خیابان به جای سلام و علیک، با بالا گرفتن بازوی راست، به هم سلام هیتلری میدهند.
از آن پس ساموئل بکت به خوبی درمییابد، در نظامی که قصد دارد برتری نژادی را با قهر و خشونت به جامعه تحمیل کند، برای مسافران کنجکاوی مانند او جایی وجود ندارد.