1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

۲۵ سال پس از اشغال سفارت آمريكا در تهران

مهيندخت مصباح۱۳۸۳ آبان ۱۴, پنجشنبه

بروس لينگن كاردار وقت سفارت آمريكا: استفاده از ما بعنوان گروگان در پيچ و خم هاى سياسى انقلاب ايران خطاى بزرگى چه از نظر حقوقى، چه از نظر سياسى و فرهنگى بود. ايران هنوز هزينه اينكار را ميپردازد. من به مردم ايران احترام ميگذارم و از آنها گله اى ندارم اما براى دانشجويانى كه اينكار را كردند و بخصوص دولت انقلاب كه از اين كار حمايت كرد، احترام قائل نيستم. آنها با اين عمل مبانى حقوق بشر و موازين تاريخ ديپلماسى را زير پا گ

https://p.dw.com/p/A7SY
عکس: dpa

ذاشتند.

سال ۷۹ ميلادى سالى سرنوشت ساز در تاريخ ايران بود. وخاندان پهلوى ساقط شد. انقلاب پيروز شد و نظام ايران جمهورى گشت. اما درنوامبر همين سال سفارت آمريكا در تهران به اشغال دانشجويان پيرو خط امام درآمد. كاركنان سفارت همگى به گروگان گرفته شده و اسناد و مدارك موجود در محل مصادره و منتشر شدند. اين گروگانگيرى بيسابقه ۴۴۴ روزبطول انجاميد و بحرانى در مناسبات ديپلماتيك ايران با آمريكا و ساير كشور ها ايجاد كرد. دارايى هاى ايران در آمريكا بلوكه شد و موضوع به ديوان لاهه ارجاع گرديد.

اينك ۲۵ سال از اين اقدام ميگذرد. دو كشور هنوز مناسبات سياسى اقتصادى با يكديگر ندارند. هر چند اينجا و آنجا تلاش هايى براى ايجاد فضاى مسالمت آميز تر ميان دو كشور صورت گرفته، اما هنوزهيچيك از دو دولت نه شروط خود را براى گشايش روابط يا مذاكره در اين باب بطور مستقيم اعلام كرده اند و نه بحث علنى ودامنه دارى در اين زمينه درمحافل كارشناسي دو دولت جريان دارد. سايه گروگانگيرى و اشغال سفارت هنوزدر اين ميان سنگين و تعيين كننده است.

عاليرتبه ترين كارمند سفارت آمريكا در زمان اشغال آن، بروس لينگن بود كه سمت كاردار را داشت. اوكه حال رئيس ”دانشكده علوم ديپلماتيك آمريكا” ست در زمره گروگانها بود. وقتى از او پرسيده ميشود پيامد اشغال سفارت را چه ميبيند ميگويد:

”من در اين رابطه به كشورى فكر ميكنم كه از ۲۵ سال پيش تا بحال با آن مناسبات و گفتگويى رسمى نداشته ايم. اين غلط است و ما بايد هرچه زودتر سوءتفاهم ها را رفع كنيم .من كارى به رژيم كنونى ايران ندارم بلكه مهم برايم مناسبات و گفتگوى دو كشور است”

دكتر ابراهيم يزدى عضو دولت مهندس بازرگان در سال ۵۸ و دبير كل كنوني نهضت آزادي ايران در پاسخ اين سوال كه ارزيابى ايشان از اين اقدام در حال حاضر چيست ميگويد:

”اشغال سفارت آمريكا و گروگانگيرى اعضاى سفارت به مدت ۴۴۴ روز تاثير بسيار عميقى بر روابط ايران و آمريكا بر جاى گذاشت كه پيامدهايش از تيرگى روابط دو دولت فراتر رفت. طى ۵۰ سال گذشته دو حادثه در روابط ايران و آمريكا به طور منفى مناسبات را بر هم زده است. حادثه اول كودتاى ۲۸ مرداد سال ۳۲ و ساقط كردن حكومت ملى دكتر مصدق و دومى گروگانگيرى در ايران بود و تا زمانيكه اقدام هاى جدى براى بهبود پيامدهاى اين دو حادثه از سوى مسئولان دو دولت صورت نگيرد روابط به صورت فعلي باقى خواهد ماند”.

دكتر يزدى در ادامه سخن يادآور ميشود كه بخشى از اقدامات مقتضى مورد نظرش عذر خواهي هر دو دولت از اقدام هاى غلط خود است. آمريكا از ملت ايران براى ساقط كردن دولت مصدق عذر بخواهد و ايران نيز موضوع گروگانگيرى را محكوم كند.

آقاي حسن شريعتمدارى تحليلگر مسائل سياسي مقيم هامبورگ از منظر ديگرى به اشغال سفارت آمريكا در تهران مينگرد و ميگويد:

”من فكر ميكنم اشتباه بزرگي بود و ما تا كنون هزينه اين اشتباه را مي پردازيم. ايران در اثر اين كار منزوي شد و رانده شد به گروه كشورهايى كه قابل معاشرت و قابل زيست بين اللملي نيستند. اينكار ماجراجويانه موجب شد كه گروه هاى ماجراجو در ايران فرادستى پيدا كردند و گروه هاى متعادل از صحنه حذف شدند. در حقيقت اين اقدام سازماني را به صحنه سياسى ايران وارد كردكه هنو هم سياست را در ايران ديكته ميكند گرچه گروهى از بانيان اين كار از افكار خود برگشته اند اما اين ساختار همچنان به قدرت سياست را در ايران تعيين ميكند و مانع روابط بين ايران و آمريكا شود. روابطى كه ميتواند سرنوشت ايران را عوض كند”.

دكتر حبيب اله پيمان نيز ميگويد صرفنظر از شرايط و عواملى كه موجب اين اقدام شد، گروگانگيري از نظر ارزشى، تاثيرات منفى و زيانبارى براى ايران داشت.

” به نظر من قطعا اثر منفي داشت يعنى رابطه جمهوري اسلامي را نسبت به آمريكا به طور خاص و بسيارى از كشورهاى جهان دچار ابهام و مخدوش كرد و چهره اى را تصوير كرد كه گويى نيروهاى انقلاب به ايجاد يك رابطه متوازن با ساير كشور ها علاقمند نيستند و بى اعتنا به حقوق و معاهدات بين المللي ميخواهند اهداف خود را پيش ببرند. نوع حوادث بعدى و نوع تصميماتى كه گرفته شد در مورد سرنوشت گروگانها و طولانى شدن آن نيز به وخامت مناسبات افزود . از نظر اقتصادي هم قطعا تاثيراتي در تحولات داخلى گذاشت كه قدرى پيچيده است و اثر بارزش با توجه به حوادثى كه همزمان يا متعاقب گروگانگيري اتفاق افتاد بسته شدن فضاى سياسى ايران، محدود شدن فعاليت احزاب گروها و آزاديهاى فردى اجتماعى و حاكم شدن انحصارى يك قشر و گروه خاصى در جامعه بود كه خود اين امر در دودهه، توسعه اچتماعى اقتصادى سياسى ايران را به تاخير انداخت”.

بروس لينگن در رابطه با پيشينه دولت آمريكا در ساقط كردن حكومت ملى دكتر مصدق درسال ۳۲ اظهار ميكند كه اين عوامل در اشغال سفارت نقش مهمي داشته اند اما منطقى است كه به جاى گذشته به آينده نگريست. او ميگويد:

” آرى. اين خاطرات از يادها نرفته اند و همه ما هنوز تحت تاثيرمجموعه اىازاحساساتى هستيم كه مانع از آن ميشوند كه بتوانيم به دورتر هم نگاه كنيم. اما بايد روزى برسد كه به پرسش هايى كه سد راه عادى شدن مناسبات اند پاسخ دهيم. ”

آقاى رضا چرندابى از جمله صاحبنظران سياسي مقيم فرانكفورت در مورد اشغال سفارت ميگويد:

”۲۵سال پيش اشغال كنندگان سفارت آمريكا دو سنگ بناى اساسى را گذاشتند كه امروز هم شاهدش هستيم. يك در عرصه حقوق بين المللي با پايمال كردن حقوق بين المللي اولين خشت عدم اعتماد بين المللي به دولت و كشور ايران راپايه گذارى كردند. امروز شاهد اين هستيم كه جامعه بين المللي اعتماد چنداني به گفته هاى دولت ايران ندارد. خشت دوم هرچند شايد جواناني كه سفارت را اشغال ميكردند خود متوجه اش نبودند، مسئله تامين حاكميت جناح معينى از نيروهاى اسلامى در كشور به بهاى برباد دادن منافع ملى ايران و حتي به خطر انداختن امنيت ملى كشور بود كه شاهدش جنگ عراق بود و از روزى كه سفارت آمريكا اشغال شد ما شاهد هستيم كه موضوع مناسبات سياسى و ديپلماتيك با آمريكا تعيين كننده در تكليف سياست جناح هاى مختلف قدرت شده و مهمتر از همه شايد اينكه اشغالگران سفارت از ايرانيان درسطح جهان سيمايى ارائه دادند كه بيانگر واقعيت نيست. ايرانيان طرفدار دوستى با غرب و مناسبات با جهان غرب به ويژه با آمريكا هستند”.

آقاى حسين علوى تحليلگر ساكن برلين نيز در ادامه همين استدلال ميگويد:

”من فكر ميكنم همه ايرانى هايى كه الان بعد از ۲۵ سال رويداد هاى آن دوره را با تعمق نگاه ميكنند اشغال سفارت آمريكا را يك رويداد ناگوار و از لحاظ سياسى يك اقدام نادرست ارزيابى ميكنند. براى اينكه چنين اقداماتى تاثير بسيار منفى از لحاظ روانشناسى بين ملت ها ميگذارد . اشغال سفارت آمريكا را ميتوان مقايسه كرد با يك رويداد تاريخى ديگر در مورد ايران يعنى دخالت آمريكا در سقوط دولت ملى دكتر مصدق و اين دو رويداد ظرف اين ۲۵ سال نقش بسيار تعيين كننده داشته اند براى اينكه روابط ايران و آمريكا نتواند هنوز برقرار شود”.

سخن را با گفته بروس لينگن به پايان ميبريم كه در نتيجه گيري نهايى خود از گروگانگيرى ميگويد:

” چه خطاى بزرگي بود اشغال سفارت و از ما در پيچ و خم هاى سياسى اين انقلاب به مثابه گرويى استفاده كردن! اين كار از هر نظر نادرست بود. چه از نظر سياسى، چه از نظر فرهنگـى و چه از نظر حقوقى. ايران هنوز هزينه اين كار را ميپردازد. من از مردم ايران گله اى ندارم بلكه به كشور ايران بخاطر تاريخ و فرهنگ و استقلالش احترام ميگذارم. اما بايد به صراحت بگوم كه براي دانشجويانى كه اينكار را كردند و بخصوص براى دولت انقلاب احترام به مراتب كمترى قائلم كه از كار برخى شهروندانش كه مبانى حقوق بشر و موازين تاريح ديپلماسـى را زير پا گذاشتند، حمايت كرد.”