1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

یادی از میشل فوکو

۱۳۸۸ تیر ۳, چهارشنبه

از خاموشی میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، ۲۵ سال می‌گذرد. اما نظرات او همچنان جذابیتی باورنکردنی دارند. تحلیل‌های تاریخی فوکو پیرامون ساختارهای دانش و قدرت، هنوز سهم خود را برای فهم روند عقلانیت در دوران کنونی ادا می‌کنند.

https://p.dw.com/p/IY7s
میشل فوکو، فیلسوف بزرگ فرانسه و بنیانگذار تاریخ‌نگار ی جدید در علوم
میشل فوکو، فیلسوف بزرگ فرانسه و بنیانگذار تاریخ‌نگاری جدید در علومعکس: picture-alliance/ dpa

شاید برای بسیاری عجیب به نظر رسد که در دهه‌های گذشته برخی از فیلسوفان، شهرت و محبوبیتی همچون ستارگان سینما یا خوانندگان جهان موسیقی داشتند. برای مثال، گرچه هایدگر پیش از جنگ جهانی دوم، فیلسوفی شناخته شده در آلمان و برخی از کشورهای اروپایی بود، اما پس از پایان جنگ و حتا برغم نزدیکی‌های وی به نازیسم، ناگهان شهرتی جهانی یافت. تصاویر ژان‌پل سارتر با عینک ته استکانی‌اش در اتاق بسیاری از دانشجویان دهه شصت به چشم می‌خورد. در دهه‌ی نود نیز نام ژاک دریدا از زبان هر شبه‌روشنفکری شنیده می‌شد.

اما میشل فوکو نیز از نیمه‌ی دوم دهه هفتاد و تا زمان مرگ خود در ۲۵ ژوئن ۱۹۸۴ یکی از نامدارترین چهره‌های فلسفی در سراسر دنیا به شمار می‌آمد. میشل فوکو برای ایرانیانی که اهل فلسفه و مباحث نظری نیستند، بیشتر به خاطر گزارش‌هایش از وقایع انقلاب ایران در سال ۱۹۷۸شناخته شده است.

فوکو مردی با سری تراشیده، که در بیشتر اوقات پولیوری یخه اسکی به تن داشت، می‌توانست با چشمان نافذ مخاطبان پیر و جوان را مسحور سخنان خود کند. البته بی‌شک زبان فاخر و ادبی میشل فوکو جاذبه‌ی او را دو چندان می‌کرد.

اما براستی نظرات فوکو برای فلسفه و علوم اجتماعی چه نوآوری‌هایی را به همراه داشت؟ آیا اصطلاحاتی همچون پساساختارگرایی، پسامدرنیسم یا پلورالیسم ‌گفتاری کمکی به فهم این فیلسوف فرانسوی می‌کند؟

شاید بهتر باشد نگاهی به برخی از فرازهای مهم زندگی علمی فوکو بیا‌ندازیم، چرا که نظرات وی در طول دو دهه چندین بار تغییر اساسی کرد. فوکو کمتر خود را فیلسوف می‌خواند و بیشتر لقب منتقد را برازنده‌‌ی خود می دانست.

دیوانگان و زندانیان

فوکو با پژوهش‌های خود پیرامون جنون و آسایشگاه‌های روانی از یکسو و سیستم مجازات و زندانها از سوی دیگر، در تاریک‌خانه‌های فرهنگ غربی وارد شد. محل‌های ممنوعه‌ای که برای نتیجه‌گیری کلی و فلسفی ظاهراً بی‌فایده به نظر می‌رسیدند.

ظاهراً این تحقیقات بیشتر متوجه امور حاشیه‌ای جامعه بودند و در واقع فضاهایی را رصد می‌کردند که خارج از عقلانیت متعارف قرار داشتند. دیوانگانی که از عقل‌گرایی معمول بهره‌ای نداشتند و در آسایشگاه‌های روانی به گونه‌ای سامانمند از جامعه بدور نگاه داشته می‌شدند. به نظر فوکو تنها دوران جدید با درکی مشخصی از تقابل خرد و بی‌خردی قادر به تاسیس این‌گونه آسایشگاه‌های روانی و تیمارستان‌ها بود. درباره‌ی مجرمان نیز وضع به همین منوال است. تخلف از قوانینی که ضامن امنیت جامعه است، باید با زندان و مجازات پاسخ داده شود.

فوکو با این دو نمونه، نخست به کالبد شکافی قدرت و مکانیزم‌های کارکرد آن می‌پردازد وسپس به آمیزش عقلانیت و قدرت اشاره می‌کند. آنچه پژوهش‌های فوکو را از دیگر متفکران متمایز می‌کند، جنبه‌ی آزمونی و تجربی آنها است.

در این پژوهش‌ها روندی اجباری در تاریخ جوامع انسانی فرض نمی‌شود و تاریخ بشری بیش از آنکه تبلور وحدت وقایع متکی به اراده‌ای آسمانی یا فرایندی عقلانی باشد، مملو از گسست‌ها و برش‌های تاریخی است.

پژوهش‌های فوکو در زمینه شکل‌گیری زندان‌ها و آسایشگاه‌های روانی درک جدیدی از روند عقلانیت در جهان را مشهود کرد
پژوهش‌های فوکو در زمینه شکل‌گیری زندان‌ها و آسایشگاه‌های روانی درک جدیدی از روند عقلانیت در جهان را مشهود کرد

فیلسوفی همچون یک سامورایی

فعالیت‌های علمی‌فوکو در کشورهای مختلفی نظیرفرانسه، سوئد، لهستان، آلمان، تونس و آمریکا سپری شد. در مسایل سیاسی و اجتماعی نیز حضوری پررنگ داشت. حتا در دوران جوانی به حزب کمونیست فرانسه پیوست.

اما زندگی خصوصی و علمی فوکو نشانگر آنست، که وی منش گشاده‌‌رویانه نسبت به پیرامون خود و تجربه‌های نو داشت. آشنایی وی با نظرات نیچه، نه در کتابخانه‌ی ملی فرانسه، که در تعطیلات تابستانی در سال ۱۹۵۳ در سواحل ایتالیا رخ داد.

فوکو در زمان اقامت خود در هامبورگ، میزبان آلن رب‌گریه، نویسنده و فیلمساز مشهورفرانسوی بود. فوکو به عنوان راهنما، مهمان خود‌را به تماشای کافه‌های معروف محله سنت پاولی برد، جایی که کارکنان کافه‌ها او را بخوبی می‌شناختند و «آقای دکتر» صدا می‌زدند. اما کتاب «تاریخ جنون» محصول همین دوران اقامت در هامبورگ است.

هنوز کسانی در شهر دانشگاهی اوپسالا در سوئد، فوکو را در پشت فرمان ماشین جاگوار به یاد می‌آورند. احتمالاً فوکو در یکی از مسافرت‌های تفریحی و بی‌خیالانه به کالیفرنیا، به ویروس ایدز مبتلا شد و بعدها بر اثر همین بیماری جان سپرد.

اما به‌رغم خوشگذرانی در زندگی خصوصی، فوکو در زمینه‌ی تحقیقات علمی- فلسفی‌اش بسیار منضبط و محاسبه‌گر بود. این تناقض جالب در زندگینامه‌ای که «پاول وین»، دوست قدیمی فوکو درباره وی نگاشته، با عبارت «فیلسوفی همچون یک سامورایی» مشهود است.

وی ترکیبی از خوشگذرانی سبک‌بالانه با انضباطی سخت‌گیرانه بود. تابوشکنی نه تنها در نظریات فلسفی‌، بلکه در زندگی خصوصی‌اش نیز مشاهد می‌شد. «وین» به نقل خاطره‌ای از فوکوی همجنس‌گرا می‌پردازد که شبی را با زنی زیبا همبستر شد، تا در روز بعد همچون «طاووسی مغرور» از این تجربه‌‌ی هدفمند بر خود ببالد.

آفرینش و محو انسان

یکی از جنبه‌های نادری که در بحث فوکو و دیگر ساختارگرایان به چشم می‌خورد، تقلیل نقش و امکانات انسان‌ها برای تعیین سرنوشت هدفمند خود است. گرچه تاریخ، شرح دگردیسی اجتماعات بشری است، اما ساختارهای اجتماعی، همچون قدرت یا دانش، بر فراز خواست انسان‌ها، شرایط زندگی آنان را رقم می‌زنند.

در کتاب «چیزها و واژگان» از فوکو به عبارتی بر می‌خوریم، که هزاران بار نقل شده است، اما نمونه‌ای روشن برای فهم نظریات وی است. فوکو می‌نویسد: «روزی انسان، همچون نقشی بر شن‌های ساحلی، از جهان محو می‌شود.»

کژفهمی این عبارت برای فوکو مشکل‌ساز شد. برخی وی را متهم کردند‌ که از انسانگرایی دور شده است.

بحث‌های فوکو در مورد مرگ مولف، به‌رغم جاذبه‌ی آن برای برخی نویسندگان و منتقدان ادبی نیز به معنای کم ارزشی فاعل‌شناسا و فردیت تعبیر شد. اما منظور فوکو از محو یا ناپدید شدن انسان چیست؟

در دیدگاه فوکویی، انسان امروزی آفریده‌ی علوم و داده‌های مدرن است. پزشکی، جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و غیره، همه تعبیر و تعریفی از انسان دارند که تنها برای مدت زمانی مشخص معتبرند، هرگاه که تاریخ مصرف آنها به سر آید، باید به کنار نهاده شوند.

در درک فوکو از انسان و پدیده‌های تاریخی، تعریفی واحد، ازلی و ابدی وجود ندارد. ساختارهای دانش در هر دوره‌ی تاریخی، نشانگر وحدتی مقطعی است و نه همیشگی.

نویسنده: شهرام اسلامی

تحریریه: بهرام محیی