گوگوش، خواننده اى كه در دل پير و جوان جاى دارد
۱۳۸۳ اردیبهشت ۱۱, جمعهدوران شكوفايى بهرحال پرسروصدا است. اما او در خاموشى نيز از يادها نرفت. گوگوش مى گويد، در دوران غربت نشينى بارها با خود فكر كرده ام آيا دست به كار تازه اى بزنم يا نه؟ در اين آشفته بازار موسيقى خارج از كشور و در قحطى ترانه ى و موسيقى خوب چه بايد كرد؟
سرانجام دوماهى دوباره به هم پيوستند. شهريار قنبرى ترانه سرا دست به كار شد و منوچهر چشم آذر يار دوران جوانى گوگوش با يارى جوانان نوآور ديگر سى. دى تازه ى آخرين خبر را منتشر ساخته اند. آخرين سى. دى اما با در نظر گرفتن سليقه ى هر دو نسل ساخته شده است.
اتاق من نخستين ترانه گشت و گذارى است به همه سوى جهان. از تاج محل به ونيز كه جاى كشتى دزدهاى دريايى بود. رم نيز با همه اسقف هايش شب چشمه هاى تنهايى بود، اما هيچ كجا عزيزتر از وطن نبود. هيچ اتاقى سايه گاه من نبود. بقيه سفر را از زبان گوگوش بشنويد:
موزه ى مادام توسو خالى بود
جاى چهره هاى پوشالى بود
رقص مه با اتوبوس هاى سرخ
رقص دار و طرح يك قالى بود
هيچ كجا عزيزتر از وطن نبود
هيچ اتاقى سايه گاه من نبود
صبح شانزه ليزه مهتابى بود
قصر ورساى آبى آبى بود
مثل خواب سالوادور دالى بود
شهر پاريس .....