گوشهاى از نظرات مردم در مورد شكست تيم ملى فوتبال ايران در برابر مكزيك
۱۳۸۵ خرداد ۲۲, دوشنبهمشكل اصلى در شكست ايران در برابر مكزيك چه بود؟ در نيمه دوم چه اتفاقى افتاد كه دوستداران ايرانى فوتبال با ناباورى شاهد شكست تيمى بودند كه در نيمه اول بازى خوب و قابل قبولى را عرضه كرد؟ در رابطه با اين پرسشها، نظر چند نفر از دوستداران فوتبال را در ايران جويا شدهايم.
آقاى مهدى كريمى از قزوين با ناباورى مىگويد: ”نیمه اول یک بازی نرمال و معمولی به نظر من آمد، ولی نیمه دوم انگار یک تغییر و تحولاتی رخ داده بود. اصلا نمیدانم بازیکنها چی شدند. مثلا میرزاپور یک اشتباه بچهگانهای انجام داد که هیچ بازیکن مبتدی نمیتوانست انجام بدهد. در نیمه دوم (ما از فوتبال خیلی سررشته نداریم) احساس کردیم که این بازی احتیاج به تعویض دارد، ولی این انجام نشد. حالا چرا، خدا میداند. چون مربیها هم آنجا بودند، کارشناسهای زبدهای آنجا بودند، اینکه چرا به این نظر نرسیدند و چه دلیلی دارد، آن را دیگر نمیدانیم ما“.
خانم فروغ كوهى از تهران هم حس خود را از بازى تيم ايران بيان مىكند: ”عموما نظرم فقط این بود که خیلی احساسی برخورد کردند. مخصوصا نیمه دوم خیلی ترسیدند به نظر من. مثل تمام بازیهای دیگر. به نظرم باخت را پذیرفته بودند“.
آقاى سعيد شعبانپور از تهران به مشكل ديگرى اشاره مىكند: ”نیمه اول را خیلی قشنگ بازى كردند. توفانى شروع کردند. مخصوصا اینکه آقای کریمی هم مصدوم بود. به نظر من از همان اوائل نیمه دوم باید آقای دایی را تعویض میکردند“.
خانم روحانگيز سالاروند از دورود، با تاييد همين مسئله به جزييات بيشترى اشاره مىكند: ”به نظر من نیمه اول را خیلی خوب کار کردند. اولا خانوادهی ما خیلی بیصبرانه الان یکماه بود که منتظر این بازی بود. بعدش، نیمه اول خیلی خوب کار کردند. ولی نیمه دوم زمانیکه دیدند اینها به دفاع رفتند، باید تعویض میکردند. بعد از آنزمانی که گل دوم را خوردند باید خودشان را جمع و جور میکردند. لزومی ندارد که پاس عقب بدهند. ما خودمان لر هستیم! آقای میرزاپور هم لر است! اما آقای میرزاپور به نظر من اصلا بازی باپای خوبی ندارند. مدافعان ما هم باید این را خیلی خوب بدانند، آگاه باشند راجع به این موضوع. اصلا چرا پاس عقب میدهند. از آن گذشته، پاس را عقب میدهند آقای رضایی که یک لژیونر واقعا حرفهای هستند، اصلا آن کار بود که ایشان انجام دادند. دل هفتاد میلیون ایرانی را شکستند ایشان. گل دوم را ما خوردیم، آقای برانکو بجای اینکه تعویض بکند یا مدافع بیاورد یا مهاجم بیاورد و بالاخره بازی بهتر بشه، اصلا هیچکاری نمیکند. همانطور میمانند نگاه میکنند تا سه- یک بمانیم عقب. بعد از آن اصلا چکار میکند. ببینید، من نمیخواهم اینجا یکی یا چندتا از بازیکنها را خراب بکنم. ما حامی تیم ملی کشورمان هستیم، ولی انصافا آقای علی دایی توی زمین راه رفتند. چکار کردند“.
آقاى وحيد غياثى از سنقر علاوه بر اينها مشكل را در جاى ديگرى هم مىبيند: ”بعد از گل دوم در نيمه دوم، تيم ايران روحيهاش را باخت“.
حالا در همين رابطه نظر آقاى جمال بنىعامريان از سنقر را مىخوانيم: ”من فکر میکنم، نیمه دوم ایران بیشتر حفظ نتیجه میخواست بکند. یعنی بازیاش یک حالت، احساس غرور گرفتهشان که گل دوم و سوم پیش آمد. بعد یکخرده باید تعویض ها را انجام می داد که نداد متاسفانه. خستگی هم عاملش بود“.
خيلى از مفسرهاى ورزشى در آلمان با شگفتى از اين مسئله صحبت مىكردند كه چرا مربى تيم ايران دست به تعويض بعضى از بازيكنان نمىزند. خانم سالاروند در همين مورد مىگويد: ”مربی زمانیکه شجاع باشد خوب شجاع است، ولی اگر بخواهد از حرف این و اون گوش کند، مطمئن باشید هیچوقت نمیتواند یک تمی را اداره کند. زمانیکه مربی شجاع باشد، میتواند با قاطعیت... ببینید، تیم مکزیک اصلا یک مدافعی داشت، نمیدانم کدامیک از بازیکنها بود، بهش میگفتند «روباه صحرا». اون را کشید بیرون، یکی دیگر را گذاشت بجایش. ببینید، برایشان بازیکن مهم نیست، اسم بازیکن یا اینکه رکورد جهانی دارد یا اینکه میخواهد بازی ملیاش بالا برود، یا اینکه یک گلی بزند همینطوری، برایشان مهم نیست. این مهم است که هفتاد میلیون ایرانی پشت این نگاهشان هست، یعنی نگاهشان پشت سر این بازیکنها بود. یعنی دلشان به... یعنی شما باورتان نمیشود این خیابان ماهمیشه شلوغ بود. یعنی اون لحظه خیابانها آنقدر خلوت بودند که نگو. اصلا هیچ نه سروصدایی، نه چیزی. همه پای تلویزیون بودند. زمانیکه مربی میدید این بازی خیلی، یعنی دارد رو به افوت میرود، یعنی بازیکنها دارند بد بازی میکنند، باید میکشید بیرون. باید آرش برهانی که سرعتیترین بازیکن ماست باید جای علی دایی را میگرفت. علی دایی برای ما مهم نیست که میخواهد بازی ملیاش بالا برود. این برای ما مهم نیست. این مهم هست که هفتاد میلیون جمعیت ایرانی نگاهشان پشت این هست. یعنی این بازی را ما باید میبردیم. یعنی منتظر بمانند پرتقال را ببرند! اگر اونهم همینطوری باشه که عمرا. از آن گذشته اگر بخواهد با یک ترتیب دیگر، یعنی یک ترتیب دیگر یک سیستم دیگر داشته باشد، یعنی این بازیکنهایی که امروز خیلی بد بازی کردند اینها را کنار بگذارد، بله! ما یک بازی خوبی در مقابل پرتقال و آنگولا داریم. ولی اگر بخواهد علی دایی راه برود... حالا من نمیگوییم هر دقیقه، من میگویم از همان اول بازی راه میرفت، چه برسه به... منتظر بود فقط... اصلا شما ببینید، دیگر آن انعطاف را ندارد آقای علی دایی. ما باید این را قبول بکنیم. ایشان هزارتا موقعیت داشت، هم روی دروازه؟؟ داست هم روی دروازه، نتوانستند گل کنند. بخاطر اینکه آن انعطاف را دیگر بدنشان ندارد. ولی آقای عنایتی من خودم طرفدار پروپاقرص استقلالم. یعنی تمام بازی استقلال را میبینیم، آنالیزه هم میکنیم. آقای عنایتی در سختترین شرایط، یعنی طوری این بدنش را کج معوج میکند که گل را میتواند بزند. ولی آقای دایی دیگر نمیتواند. ولی مربی ما متاسفانه متاسفانه این را نمیتوانند قبول کنند. یعنی نمیخواهند که قبول کنند. نه آقای برانکو، نه آنهایی که اطرافیانشاناند را به حرف آنها گوش میکند. ولی خوب امیدوارم این دفعه دیگر ترسشان را کنار بگذارند و شجاع بشوند، و حداقل بخاطر ما یک چيدمان خوبی داشته باشند و بتوانیم بازی خوبی بکنیم. و یک گلهی دیگر هم داشتیم از آقای مهدوی کیا که اصلا خوب کار نکردند توی زمین. اصلا نمیدانم دیروز چهشان شده بود. هیچ خوب کار نکردند. به نظر من اصلا بازیکنها هیچکدام خوب کار نکردند، بجز آندرانیک و چندتای دیگر. آقای معدنچی هم که همیشه خوب کار میکردند، دیروز نمیدانم خواب بودند، نمیدانم ماست خورده بودند. بهرحال ما که خیلی ناراحت شدیم. یعنی باورتان نمیشود، پدر من اصلا امروز نمیخواست سر کار برود. اینقدر اعصابش خرد شده بود“.
آقاى كريمى همين نظر را تاييد مىكند: ”گذاشتن علی دایی در تیم اشتباه بزرگی بود برای بازی جام جهانی، با این سنی که دارد. الان نزدیک به ۳۸ـ ۳۷ سن دارد. دیگر آن قدرت اولیهاش، آن توان اولیهاش را ندارد. اشتباه بود. علی دایی را باید برای همان یک نیمه میگذاشتند. بازیکنهای بهتر از علی دایی هم روی نیمکت بودند که میتوانستند جای اون بازی کنند. نیاوردند. حالا چه دلیلی داشت که علی دایی، یا مثلا مهدوی کیا هیچوقت نتوانست آن بازیای که توی تیم باشگاهاش انجام میدهد توی اینجا انجام بده. این دوتا را میکشید بیرون هیچ اتفاقی نمیافتد، بلکه شاید بهتر هم میشد. حالا چه دلیلی داشت، آن را من دیگر نمیدانم. به نظر من اگر علی دایی را در ترتیب تیم قرار ندهند بهتر است“.
آقاى شعبانپور هم گلهمند است: ”به نظر من اصلا باید وقتی یک بازیکنی بد بازی میکند یا نمیتواند بازی کند بهرصورت، تعویضاش کنند برای اینکه تیم میخواهد برود مرحله بعد“.
آقاى غياثى هم مشخصا بر نقش على دايى در شكست ايران اشاره مىكند: ”اصلا علی دایی باید جزو تركيب اصلى نمیبود. علی دایی یک مدت حرکت کارآیی دارد، دیگر الان وقتاش رفته و پیر شده. اصلا خودش هم گفت این گزارشگر ما، تلویزیون ایران. گفت، علی دایی اگر شش سال پیش بود، توی بازیکنها گل میزد“.
از آقاى غياثى پرسيدهايم پس به نظر ايشان چرا برانكو ايوانكوويچ مربى تيم ايران على دايى را تعويض نكرد: ”مایه دار است، تیم ملی را اون تامین میکند، اینجوری میگویند، نمیدانم“.
آقاى بنىعامريان نظر خود را در مورد عدم تعويض بعضى از بازيكنان به اين شكل بيان مىكند: ”من فکر میکنم توی ایران متاسفانه «بازیکنسالاری» بیشتر حاکم است تا نظرات خود سرمربی، بقول معروف آنکسی که باید مدیر تیم باشد. فکر میکنم این مسئله باعث شده که این مسئله پیش بیاید. یعنی از نام و اعتبار علی دایی این مسئله پیش آمده که نخواسته تعویض کند. یعنی اگر تیمی باتجربه باشد، من فکر نکنم نیاز به ستارهای... فکر نکنم دیگر نیاز به ستارهای باشد“.
پس در بازيهاى بعدى چه كار مىشود كرد و يا چه كار بايد كرد؟ آقاى بنىعامريان: ”باید بدون تعارف هر بازیکنی که توی این بازی آمادگی ندارد واقعا عوض بشود. مسئله تیم یک ملتیست، نه یکنفر و یک شخص“.
حالا ايران در بازيهاى بعدى به چه نتايجى دست پيدا خواهد كرد؟ خانم كوهى: ”به نظر من که تمام بازیها را همینطوری بازی میکنند. نظر من منفیست“.
آقاى شعبانپور هم چندان اميدى ندارد: ”اگر اینها واقعا بتوانند بروند بالا، به نظر من که اصلا غیرممکن است، اگر تیم ما برود بالا، از آنگولا ببرد و با پرتقال مساوی بشود، شاید بتواند برود بالا“.
و آقاى غياثى در مورد شانس ايران در بازيهاى بعدى مىگويد: ”شاید در مقابل آنگولا، شاید. در مقابل پرتقال ولى هیچ شانسی ندارد، هيچ“.
از آقاى بنىعامريان هم پرسيدهايم كه آيا از نظر ايشان ايران شانسى براى صعود به يك هشتم نهايى دارد يا نه: ”با توجه به این بازی، فکر میکنم نخیر! نبرند. چون الان پرتقال و مکزیک که بقول معروف امتیاز خودشان را کسب کردند. دوتا بازی هم دارند که هرکدام فکر میکنم همین یک امتیاز را هم کسب کنند رفتهاند بالا“.
آقاى كريمى هم به سرنوشت تيم ملى فوتبال در رقابتهاى جهانى امسال زياد با خوشبينى نگاه نمىكند: ”به نظر من سرنوشت تیم ملی ایران همان سرنوشتیست که با تیم مکزیک داشت، در دو بازی آیندهاش هم خواهد باخت. به نظر من اینجوریست، حالا شاید کارشناسان نظر دیگری داشته باشند یا اتفاق دیگری بیفتد. ولی آن بازیای که ما در نیمه دوم دیدیم... یا بازی دیگری را هم ما دیدیم، بازی آلمان و بازی کاستریکا یک بازیای بود که روی روال داشت جلو میرفت. آلمان ۴تا گل زد، کاستاریکا هم دوتا گل زد. یک بازی نرمالی بود. ولی بازی ایران از نیمه دوم که به این شکل درآمد و اینها، من فکر میکنم خیلی بد بازی کردند. یا اشتباه مربی بود یا آنها نتوانستند“.
ولى خانم سالاروند خوشبين است، اما مشروط: ”به نظر من اگر این مربی ما بیاید بازیکنهای که دیروز... ببینید، مکزیک یک تیم بسیار قوی بود. یعنی میتوانیم بگوییم حتا از آنگولا، حتا شاید از پرتقال هم قویتر بوده. یعنی خیلی خوب کار کرد دیروز. ولی تیم ما هم نیمه اول خیلی خوب کار کرد. ما نباید اینجا بیانصافی هم بکنیم. البته بماند، ما خیلی عصبانی هستیم از دست تیم. ولی اگر آقای برانکو بیاید آنهایی که توی تیم دیروز خوب بازی نکردند، اینها را کنار بذارد، مثل این بازیهای تدارکاتی. چطور این بازیکنها با شجاعت میآیند میگویند این بازی تدارکاتی هست، ولی ما واقعا عالی بازی میکنیم. اگر بیاید اینهایی را که دیروز توی زمین راه رفتند، که خیلی هم بودند، اینها را کنار بگذارد و بازیکنهای ذخیرهی ما را که واقعا خیلی هم عالی بازی میکنند توی زمین قرار بدهند، مطمئن باشید با دعای خیری که مردم ما پشت سر این بازیکنها هستند و دعاشان میکنند همیشه، مطمئن باشید ایران صعود میکند“.
خستگى، خودباختگى، پذيرش پيشاپيش شكست، ارزيابىها و تصميمگيرىهاى اشتباه مربى، بازى بد بازيكنان و غيره و غيره، علت شكست ايران در برابر مكزيك هر چه باشد، دوستداران فوتبال، اينبار با توقعى به مراتب بالاتر، در انتظار بازيهاى در پيش ايران هستند.
بهنام باوندپور