گسترش ناآرامىهاى پاريس به سراسر فرانسه
۱۳۸۴ آبان ۱۵, یکشنبهدر حومهى پاريس دو مدرسه در آتش مىسوزند. در ديگر شهرها نيز فروشگاهها و ساختمانهاى دولتى مىسوزند. در شهر «اِورو» در استان نورماندى يك مركز خريد، دو مدرسه، يك ساختمان ادارهى پست و پنجاه خودرو به آتش كشيده شدهاند.
دومينيك دو ولپن، نخست وزير فرانسه پيش از آن با وزيران خود و نمايندگان و شخصيتهاى سرشناس جامعهى مسلمانان پيرامون اوضاع به مشورت پرداخته بود. در اين ميان مردم نسبت به گسترش آشوبها اعتراض كردهاند.
در بسيارى از مناطق فرانسه آژيرها به صدا درآمدهاند و دود از خيابانها بلند شدهاند. جوانان عصيانگر سنگ و مواد آتشزا پرتاب مىكنند. تنها در منطقهى بزرگ پاريس ۲۳۰۰ نفر ديگر به مأموران پليس عملياتى افزوده شدهاند. هليكوپترها بر فراز شهر در پروازند و عملا عمليات را هماهنگ مىكنند.
در شهر تولوز كتابخانهى شهر و يك مركز خريد مورد حملهى آشوبگران براى به آتش كشيدن آنها قرار گرفتهاند. شنبه شب از حدود ۱۳۰۰ خودروى سوخته تنها ۷۴۱ فقرهى آن در منطقهى بزرگ پاريس بوده است.
ديگر مناطق آشوبزده عبارتند از: آوينيون، نيس، كن، نانت، تولوز و مارسى در جنوب كشور و شهرهاى ليل، روباى و سن ديزىير در شمال و شهرهاى استراسبورگ، مولهاوس، نانسى، متس و تيونويل در شرق.
از مهمترين دلايل ناآرامىها، بحران اسفناك اقتصادى است كه بيكارى گسترده را در پى داشت. اين درست است كه طى چند سال گذشته شاخص اقتصادى فرانسه نسبت به آلمان رونق بيشترى را نشان مىدهد، ولى اين باعث آن نشده كه از ميزان بيكارى، بويژه نزد جوانان و مهاجران كاهش دهد. اينكه بيكارى ممتد منجر به حركتهاى افراطى مذهبى، اعمال خشونتآميز، تشكيل باندهاى تبهكار، بىخانمانى و بىسرپناهى و اعتياد به مواد مخدر شده است را مىتوان در بسيارى مناطق شاهد آن بود. و اين تنها به محلههاى شهروندان كمدرآمد حاشيهنشين محدود نمىشود.
يك عامل ديگر گسترش شديد جو نژادپرستى در فرانسه است. اين امر خود را تنها در نتايج انتخاباتى به سود راستگرايان افراطى «جبههى ملى» ژان مارى لوپن خود را نشان نمىدهد. نژادپرستى روزمره در فرانسه به جايى رسيده كه با مهاجران خارجى بعنوان انسانهاى درجه دو رفتار مىشود. تقاضاهاى اشتغال بكار يك متقاضى سياهپوست و يا فردى با لهجهى عربى به هيچ وجه مورد اعتنا نيست و اين افراد شانسى براى يافتن شغل ندارند. طبيعى است، كسانى كه خاستگاه اجتماعىشان اين محلههاى حساس حاشيهى پاريس است، آيندهاى براى رشد اجتماعى خود و يا يك چشمانداز شغلى در محل ديگرى نمىبينند.
بدين گونه است كه نسل سوم مهاجران با واقعيتى روبرو است كه از سالها فقر، بيكارى و انزواى اجتماعى تشكيل شده است. در برابر اين واقعيت، سياست فرانسه، به استثناى دولت سوسياليست «ليونل ژوسپن» كه از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ حكومت كرد، هيچ طرحى برای حل اين معضل اجتماعى ارائه نداده است. در عوض سياستمداران روى برگرداندند و چشم بر واقعيت پوشاندند، گويى كه اتفاقى نيافتاده است. آنها حتى تلاشى در اين جهت نكردند. ژاك شيراك با اين وعده در سال ۱۹۹۵ رئيس جمهورى شد كه گفته بود، بر شكاف اجتماعى غلبه خواهد كرد، ولى از آن تاريخ تا به امروز اين شكاف عميقتر شده است.
و حال حاشيهى پاريس در آتش مىسوزد. جوانان عاصى، در هر اونيفورم رسمى، از مأموران پليس گرفته تا مأموران آتشنشانى نمايندگان دولتى را مىبينند كه آنها را به حال نزار خود رها كرده است. و در چنين اوضاع و احوالى «نيكولا ساركوزى»، وزير كشور، يعنى كسى كه خود از فرزند يك مهاجر است و مىخواهد در سال ۲۰۰۷ رئيس جمهورى نيز بشود، با زبانى پوپوليستى و عوامگرايانه پاسخ مىدهد. ساركوزى با قاطعيت تمام جوانان شورشى حاشيهنشين را ”انگلهايى كه بايد جارويشان كرد” ناميده بود. براى او ساكنان فقيرنشين حاشيهى پاريس از قرار معلوم زبالههاى انسانى هستند كه بايد روفتشان.
دو حزب كمونيست و حزب سبزها و شمار بسيارى از شهروندان ساركوزى را مورد انتقاد شديد قرار داده و خواستار استعفاى او شدهاند. ساركوزى در اين ميان پس از ملاقاتش با دو ولپن اظهار داشت: ”خشونت راه حل نيست.” و افزود: ”وقتى كه اوضاع بحرانى به پايان رسيد بايد به مسئلهى بيعدالتى كه در برخى نواحى وجود دارد پرداخت.”
شهروندان ساكن منطقهى آشوبزده مهاجرنشين كه ناآرامىها از اين محل برخاسته مىگويند: ”ما همهمان مخالف آن آشوبهايى هستيم كه در اينجا ايجاد شده است، ولى در اينجا براى جوانان هم كارى نمىشود.” اين شهروندان معتقدند: اين ساركوزى بود كه آتش آشوبها را شعلهور كرد و او دستكم بايد براى حرفهايى كه زده عذرخواهى كند.