کنکور، رقابتی میلیونی برای ده رشته
۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبهشیرزاد عبداللهی، کارشناس آموزشی و تربیتی، در گفتگو با دویچهوله از تضادهای سیستم ورودبه دانشگاه در ایران و از غیرکارشناسی بودن طرحهای جدید جذب دانشجو در مراکز آموزش عالی میگوید.
دویچهوله: کنکور در ایران، با توجه به نوع برگزاری آن و حضور میلیونی داوطلبان، چه چالشی برای نظام آموزشی و خانوادههاست؟
شیرزاد عبداللهی: الان تعداد داوطلبان پذیرفته شده در دانشگاهها، تقریبا معادل ظرفیت دانشگاههاست. مسئله سر رقابت برای رشتههای مهندسی و پزشکی و حقوق در تعدادی دانشگاههای ممتاز است. یعنی در واقع یک میلیون و سیصد چهارصد هزار نفر برای حدود ده هزار صندلی آموزشی در حدود ده رشته اصلی رقابت میکنند. این تعادل ندارد و چالش عمده در این است.
چرا با وجود سهلتر شدن ورود به دانشگاه، اکثر خانوادهها از مشکلات ناشی از تب کنکور رنج میبرند؟ زندگی خانوادههای این داوطلبان گاهی به طور جدی، بخاطر شکستن شاخ کنکور مختل میشود.
برای اینکه بیکاری گستردهای در جامعه هست و تحصیل در دانشگاه راهی است به سوی شانس اشتغال و راهی است برای کسب منزلت اجتماعی بیشتر. راههای دیگر به روی جوانان مسدود شده است. یک جوان با تحصیلات مدرسهی فنی به سختی میتواند کار کند، اما این جوان اگر مهندس شود، آیندهاش تضمینشدهتر است. دستکم خانوادهها از نظر روانشناسی چنین فکر میکنند.
سهمیهبندیهای رایج برای ورود به دانشگاه چه پیامدهایی از نظر پایین آمدن سطح اعتبار علمی دانشگاهها میتوانند داشته باشند؟ خانوادهی داوطلبان غیرسهمیهای شاکی هستند که این قانون، تبعیضی است در حق درسخوانهای بدون پارتی.
بله، مسلما. از نظر درسی هم اگر شما با سهمیه وارد شوید، سطح کلاسها یکدست نمیشود و خود دانشجویان نیز کشش لازم را ندارند. ما در سال گذشته در دانشگاه صنعتی شریف که معمولا رتبههای دو رقمی در آن پذیرفته میشوند، دانشجویی داشتیم با رتبهی ۱۶ هزار که سهمیهای بود. بدیهی است که این دانشجو توان رقابت با دیگران را ندارد و این هم نوعی عدم توازن در کلاس ایجاد میکند و در عین حال به ضرر فرد پذیرش شده هم هست، زیرا او به سختی میتواند تحصیل خود را به پایان ببرد. اگر هم فارغالتحصیل شود، مهندس باسوادی نخواهد بود.
قانون حذف کنکور چقدر کارشناسی و عملی است؟
متاسفانه این قانون بسیار غیرکارشناسی است. کنکور را میخواهند به دورهی دبیرستان ببرند. یعنی به جای یک روز امتحان توسط سازمان سنجش، امتحانهای متعددی در پایههای پیشدانشگاهی، دوم و سوم دبیرستان به صورت امتحانهای هماهنگ و استاندارد و سراسری بگیرند. در این صورت، کلاسهای دبیرستان تبدیل به کلاس کنکور میشوند. ضمن اینکه حفاظت از ورقه و سوال و امتحان در چنین وضعیت گستردهای در سراسر کشور امکانپذیر نیست.
الان سوالها متمرکزند، ولی هرسال مشکلاتی مانند تقلب و فروخته شدن سوال پیش میآید. اگر این تمرکز هم ازبین برود و ورقهها و سوالها توسط دبیران دبیرستانها توزیع و تصحیح شوند، مشکلات بی شمار خواهند بود. ضمن اینکه استرس و اضطراب امتحان به جای آنکه از بین برود، در تمام دورههای دبیرستان سرشکن میشود. این درست نیست.
خود شما چه پیشنهادی بهعنوان حد واسط دارید؟
به نظر من پذیرش دانشجو مربوط به دانشگاههاست. گزینش دانشجو باید بر اساس ضوابط دانشگاهها صورت گیرد. دولت هم باید بر رعایت عدالت و سطح علمی آنها نظارت کند. دولت باید از داوطلبان درسخوان که امکان مالی ندارند، حمایت کند. کیفیت دانشگاهها باید بالا برود تا ما تنها چند دانشگاه ممتاز نداشته باشیم که تمام رقابتها روی آنها باشد. دانشگاههای ما در حال گسترش کمی در قالب دانشگاه آزاد یا پیام نور هستند، در حالیکه این یعنی تاسیس دبیرستانهای مختلف با تابلوی دانشگاه.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: کیواندخت قهاری