1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کتاب خاطرات بيل کلينتون رييس جمهور سابق آمريکا

۱۳۸۳ تیر ۵, جمعه

اين روزها نام بيل کلينتون بار ديگر در آمريکا برسرِ زبان هاست. رييس جمهور سابق، خاطرات اش را در کتاب قطوری به حجم نهصد و پنجاه و هفت صفحه، به نام «زندگی من»، به چاپ رسانده که از سه روز پيش در کتابفروشی های آمريکا به معرض فروش گذاشته شده است. در روز نخست فروش، بيش از دوهزار نفر، دوازده ساعت در صف ايستاده بودند تا بتوانند نسخه ای از کتاب را بخرند و شايد از خود او هم روی کتابشان امضايی بگيرند.

https://p.dw.com/p/A5US
“شرمسارى ما را فروتن تر و انسان تر خواهد كرد”
“شرمسارى ما را فروتن تر و انسان تر خواهد كرد”عکس: AP

بيل کلينتون، پس از چهار سال که از پايان رياست جمهوری اش می گذرد، هنوز محبوب ترين چهره سياسیِ آمريکا به حساب می آيد. کتاب اش با جلد ضخيم به تعداد يک و نيم ميليون نسخه از چاپِ اول درآمده و او مبلغِ ده ميليون دلار حقِ تحريرِ مقدماتی گرفته است. ناشر از هم اکنون سفارش چاپِ دوم را داده است.

نيمی از کتاب کلينتون شرح حال بزرگ شدن او در خانواده ای فقير در ايالتِ کوچک آرکانزا، و نيمی ديگر داستان وقايع رياست جمهوری او و شرح تراژدی های خصوصی و دشواری های عمومی و مشکلاتِ سياسی او در کاخ سفيد است. از جمله قصه رسوايی آورِ عشق بازی هايش با يکی از کارکنانِ جوانِ کاخ سفيد به نام مانيکا لويينسکی، که نزديک بود به بهای استيضاح و اخراج او از مقام اش تمام شود.

از زمان رياست جمهوری جان اف کندی، هيچ رييس جمهور ديگری به جز رانالد ريگان و بيل کلينتون، وجهه و محبوبيت کندی را نداشته است. ريگان و کلينتون، که به دو اردوگاهِ مخالفِ سياسی تعلق دارند و هريک دو دوره کامل رياست جمهوری را خدمت کردند، جايگاه ويژه ای در قلب آمريکايی ها دارند. اين دو با شخصيت هايی صدوهشتاد درجه متفاوت با يکديگر، محبوب ترين چهره های سياسیِ چهل سال اخير آمريکا بوده اند.

در خاطرات خود، کلينتون از کودکی اش می نويسد که پدرخوانده دايم الخمرش مدام به جان مادرش می افتاد و او چاره ای نمی ديد جز اينکه با همه خردسالی اش، به کمک چوب بازیِ گلف، از مادرش دفاع کند. از همان زمان ياد می گيرد که شرم و رسوايی های خانوادگی را بايد در خودش پنهان نگهدارد و رازها را حتا با دوستان اش هم در ميان نگذارد.

کلينتون در کتاب اش از «زندگی های موازی» صحبت به ميان می آورد، به معنی اينکه موازی با زندگیِ اجتماعی و سياسی اش، زندگی های ديگری را مالامال از کمبودها و تلخی ها و فشارهای روانی تاب می آورده و در خفا دست به کارهايی می زده که شرم آنها را هم می بايست با خود و در خود حمل کند.

بسياری از دشمنان کلينتون او را متهم می کنند که در شرايط سخت او هميشه به نفع خود به دوستان اش پشت کرده و فرصت طلبانه آنها را تنها گذاشته است. در پیِ بازجويی هايی که از معاملات اقتصادی و بده بستانهای مالیِ او و همسرش سال ها ادامه داشت، تعدادی از نزديکان کلينتون به زندان افتادند. کلينتون می نويسد چگونه مردی که قدرت مند ترين مقام سياسی دنيا را دارد می تواند همزمان در بسياری امور قضايی يا سياسی ناتوان باشد، حتا ناتوان از اينکه به دوستان وفادارش کمک کند تا بهای دوستیِ او را با زندان نپردازند.

محبوبيت کلينتون ناشی از شخصيتِ پيچيده و چند جانبه اوست. او تنها رييس جمهوری بود که سخنرانی هايش را کس ديگری برای او نمی نوشت، زيرا بسيار کتاب خوانده بود و بر بسياری از موضوعات سياسی، اقتصادی و حقوقی احاطه داشت. او می توانست همزمان هم به ريشه های فقرزده کودکی اش باز گردد و با جماعت سياهانِ جنوب، که با آنها بزرگ شده بود، با زبان خودشان صحبت کند، و هم اينکه با مهمترين روشنفکران و نويسندگان غرب و شرق بر سر ميز شام، با احاطه کامل از آثار آنها صحبت کند، چنانکه گابريل گارسيا مارکز، سلمان رشدی و واسلاوهاول بارها اين نکته را متذکر شده اند. نويسنده سياهپوست و پرشهرت آمريکايی تونی موريسون با تحسين درباره کلينتون گفته است که او “تنها رييس جمهور سياهپوست ما بود”.

در مصاحبه ای راديويی کلينتون می گويد به هنگام رسوايیِ ماجرای عاشقانه اش و خطر استيضاح، نلسون ماندلا به او شهامت داد تا بتواند با توان کامل به وظايف خطير رياست جمهوری اش بپردازد. در همين مصاحبه می گويد: “حتا زمانی که در مقام قدرت هستيم نبايد بيم آن را داشته باشيم که هراز چندگاه يک بار، در برابر چشمان مردم شرمسار شويم. اين ما را فروتن تر خواهد کرد. ما را انسان تر خواهد کرد.”

عبدی کلانتری، گزارشگر صداى آلمان در نيويورك