ژنرال زیر فشار
۱۳۸۶ مرداد ۴, پنجشنبهدولت پاکستان در برابر لحن تند واشنگتن به شدت اعتراض کرد. موضوع چنان داغ شد که تونی اسنو (Tony Snow) سخنگوی دولت آمریکا، مجبور گردید مسئله را از نو مطرح کند. وی روز دوشنبه (۲۳ ژويیه ۲۰۰۷) گفت که این تصور ایجاد شده بود که گویی آمریکا قصد تصرف پاکستان را دارد. او بحث اعتماد را مطرح کرد و افزود: «پاکستان یک کشور مستقل و یک متحد مهم در مبارزه با تروریسم است». وی در عین حال سخنان فرانسیس تاونسند (Frances Townsend) مشاور مسائل ضد تروریستی را، که عملیات نیروهای نظامی آمریکا علیه شبکهی تروریستی القاعده در خاک پاکستان را محتمل دانسته، نرم نکرد و بر آن سرپوش نگذاشت. برعکس: تونی اسنو تأکید کرد «ما همچنان معتقدیم که باید به آنچه حمله کردنی است، حمله کرد».
تهدید با عصر حجر
این حالت "هم این و هم آن" اسنو، منعکس کنندهی روابط دوپهلوی واشنگتن-اسلامآباد است. پاکستان، که در دهه ۱۹۹۰ پشتیبان رژیم طالبان در همسایگی خود بود، مجبور شد، پس از حملات یازدهم سپتامبر موضع خود را تغییر دهد. پیش از آغاز حمله به افغانستان، دولت آمریکا دو راه را به اسلامآباد پیشنهاد کرد: یا علیه تروریسم در صف متحدان ایالات متحده قرار گیرد، یا در "عصر حجر" بماند و بمباران شود؛ این چیزی بود که بعدها پرویز مشرف بازگو کرد.
پاکستان راه اول را برگزید و از آن پس متحد آمریکا خوانده شد. هلالی (A.Z. Hilali) کارشناس مسایل سیاسی دانشگاه پیشاور در شمالغربی پاکستان، در مرز افغانستان معتقد است که مشرف کار درست را انجام داد. پاکستان، امکان استقرار پایگاههای نیرویهوایی و تفنگداران ایالات متحده را در خاک این کشور فراهم کرد، اطلاعات در اختیار آنها قرار داد و صدها مبارز مسلمان را به آمریکاییها تحویل داد. این کشور همچنین به درخواست متحد غربی، تعداد بیشتری نیرو به مناطق مرزی خود با افغانستان فرستاد. تعداد سربازان پاکستان در این مناطق از آغاز جنگ، از پنج هزار به نود هزار نفر افزایش پیدا کرده است.
"اقدامات ریشهای نبودهاند"
اما برخلاف هلالی، بیشتر کارشناسان غربی، نقش پاکستان را در این مبارزه کمرنگ تر میبینند. فردریک گریر (Fredric Grare) عضو اتاق فکر کارنگی (Carnegie Endowment for International Peace) در واشنگتن معتقد است: «دولت پاکستان مبارزهی ریشهای علیه گروههای تروریستی انجام نداده است و همچنان از طالبان حمایت میکند». او میافزاید: «این کشور همزمان ما را تحت فشار میگذاشت که اگر آمریکا بگوید که گروههای پاکستانی به غرب تروریست صادر میکنند، پاکستان هم از همکاری با ایالات متحده سر باز میزند».
گریر معتقد است، اینکه واشنگتن اعلام میکند که نیروهای آمریکایی در صورت نیاز، خود وارد عمل خواهند شد، این فکر را در ذهن مشرف تداعی میکند که او دیگر بهدردبخور نیست؛ پس باید کاری کند و واقعا هم فشار تأثیر گذاشته و او کاری کرده است: این تصادفی نیست که ظرف مدت کمی پس از این جریان، ارتش پاکستان تلاش کرد تا عبدالله مسعود، یکی از رهبران طالبان را دستگیر کند، که او هم خودکشی کرد.
مرزهای غیرقابل کنترل
در مقابل، هلالی، کارشناس علوم سیاسی، معتقد است: «نیروهای آمریکایی با شیوهی برخوردی که دارند، مردم را به دست افراطیون میاندازند و با این کار به دولت پاکستان که ثبات جندانی ندارد، بیشتر ضربه میزنند». اقدامات نیروهای ضد تروریست در مناطق مرزی، موجب نارضایتی عمومی میشود. مخالفت با دولت مرکزی، در این مدت به شدت افزایش یافته است.
وی میافزاید: «دولت پاکستان همواره به اتهام پناه دادن به رهبران القاعده – اسامه بن لادن و ملاعمر- اینگونه پاسخ داده است: اگر شما میدانید که آنها کجا مخفی شدهاند، ما با کمال میل دستگیرشان میکنیم». در این زمان، کاری بیشتر از این ساخته نیست.
در اینکه نیروهای طالبان، همچنان در هنگام عقبنشینی در مناطق مرزی پاکستان، پناه میگیرند، هیچ شکی نیست. مسدود کردن حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مرز که در مناطق مسکونی قبایل پشتو قرار دارند، در عمل غیرممکن است؛ بهویژه اینکه در آنجا سابقهی طولانی قاچاق وجود دارد.
کیتا ماس (Citha Maas) کارشناس امور افغانستان و عضو بنیاد علم و سیاست معتقد است: «فعالیت در میان قبایل برای دولت پاکستان بسیار مشکل است، صرف نظر از اینکه مشرف رئیسجمهور باشد یا هرکس دیگر». او به خودمختاری صدها ساله و ساختار قومی پیچیده در این مناطق اشاره میکند که در آن قوانین قومی سنتی حاکم است، نه مرزهای جغرافیایی. به عقیدهی ماس، مادامی که تلاش گستردهای برای آبادسازی این مناطق که سالهاست از کانون توجه دور ماندهاند، انجام نشود، عملیات نظامی شدیدتر از این، که آمریکا خواستار آن است، نتیجهی عکس خواهد داشت.
)پ)