1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پیام خشونت‌پرهیزی گاندی برای دنیای ما

رامین جهانبگلو
۱۳۹۶ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

در جامعه‌ای آکنده از تضاد شدید طبقاتی، دشمنی‌های قومی و دینی، تنش‌های گروهی ونفرت ضداستعماری، گاندی موفق شد سرزمین خود را با کمترین تلفات وخونریزی به استقلال برساند. مقاله‌ای از رامین جهانبگلو، فیلسوف و استاد علوم سیاسی.

https://p.dw.com/p/2iDze
Mahatma Gandhi am Webstuhl
مهاتما گاندی، پدر استقلال هند (۱۸۶۹ - ۱۹۴۸)عکس: Getty Images/Hulton Archive

مهاتما گاندی از معدود انسان‌هایی بود که هم نظریه‌پرداز رواداری بود و هم در عمل آن را به کار می‌بست. بی‌گمان سهم گاندی در شناسایی عدم خشونت، هم به عنوان مفهومی فلسفی و هم به عنوان روشی سیاسی، بسیار تعیین‌کننده است. از این نظر، تاریخ عدم‌خشونت به دو دوره تقسیم می‌شود: پیش از گاندی و پس از گاندی.

اما گاندی از ما نمی‌خواهد که پاسخ‌های او را تکرار کنیم، بلکه از ما دعوت می‌کند تا همراه با او پرسش‌هایی اساسی طرح کنیم؛ پرسش‌هایی که به معنای تاریخ و هستی کنونی ما مربوط ‌می‌شوند. پس، برای شناختن حقیقتی که او با چنان شور و عشقی و در عین حال با چنان تساهلی جست‌وجو می‌کرد، باید راه او را دنبال کرد: راه یک تجربه‌گر روشن‌ضمیر که در میان انسان‌ها می‌زیست، در مشکلات و دردها و رنج‌های آنان شرکت می‌کرد و می‌کوشید برای آنها، بدون ترس و نومیدی، راه چاره‌ای بیابد.

به همین علت است که گاندی در سراسر زندگی همواره خود را جوینده‌ی حقیقت دانسته، و حتی هنگامی که زندگی‌نامه‌ی خود را می‌نویسد، آن را "داستان تجربه‌های من با حقیقت" می‌نامد. به عبارت دیگر، زندگی در نظر گاندی معنایی جز جست‌وجوی حقیقت ندارد؛ ولی حقیقت امری مطلق نیست و جوینده‌ی حقیقت کسی است که به راهی بی‌پایان قدم می‌گذارد. پس حقیقتی که وی بدان نظر دارد، نسبی و ناقص است. بدین سان، به عقیده‌ی گاندی، انسان هرگز نباید حقیقت خود را به دیگری تحمیل کند. بنابراین، محور اصلی فکر و عمل گاندی تساهل متقابل است؛ از این رو، به عقیده‌ی او، بدون عدم‌خشونت (آهیسما) حقیقتی وجود ندارد.

گاندی می‌نویسد: «حقیقت و عدم‌خشونت آن چنان در همدیگر تنیده شده‌اند که عملاً ممکن نیست آنها را از یکدیگر تمییز دهیم و جدا سازیم. این دو مانند دو روی یک سکه‌اند. به همین دلیل ساتیاگراهی، یعنی کسی که نیروی روحش او را به جانب حقیقت سوق می‌دهد و خواهان حضور آن حقیقت در صحنه زندگی اجتماعی است، باید استقلال خود را به عنوان موجودی آزاد و مسئول بر عهده گیرد».

مبارزه برای پرهیز از خشونت

به عقیده‌ی گاندی، عدم‌خشونت به خودی خود تحقق نمی‌یابد. برای ایجاد فضای ذهنی عدم‌خشونت باید انضباطی را بر خود تحمیل کرد. نخست باید انسان بر ترس از مرگ که در درونش خانه دارد فائق آید، چون انسان از آن رو دیگری را می‌کشد که خود نمی‌خواهد بمیرد. اما انسان با آزاد شدن از بند مرگ از بند خشونت نیز آزاد می‌شود. در این دیدگاه، به عقیده‌ی گاندی، هدف مقاومت عاری از خشونت مجبور ساختن حریف نیست، بلکه متقاعد کردن اوست، و این امر حاصل نمی‌شود مگر با رنج بردن آن کسی که با امتناع از مشارکت در بی‌عدالتی، به مبارزۀ آشکار و دلیرانه با قوانین ناعادلانه بر می‌خیزد.

از اینجاست که، از دیدگاه گاندی، عدم‌خشونت با نیروی عشق برابر است، و از همین روست که گاندی برای اشاره به مبارزه‌ی عاری از خشونت اصطلاح ساتیاگراها را به کار می‌گیرد، که در آن ساتیا (حقیقت) متضمّن معنای عشق است و آگراها (استواری) مترادف نیروست. پس ساتیاگراها نیرویی است که از حقیقت و عشق پدید می‌آید. پس در نظر گاندی، عشق به حقیقت بدون عشق به دیگری (یعنی عشق به حریف) وجود ندارد؛ چون تنها آهیسما به ما امکان می‌دهد با حقیقت و در حقیقت به سر ببریم؛ یعنی حریفان و مخالفان خود را دوست بداریم، از اشتباهات و خطاهایشان در گذریم و بار رنج‌هاشان را بر دوش خود بگیریم.

از سوی دیگر، به عقیده‌ی گاندی، آنکه قادر است انسان را دوست بدارد بدل به مجرایی می‌شود زنده که در آن نیروی حقیقت، که تجلّی ناب خداوند است، جریان می‌یابد. پس در نظر گاندی، حقیقت، که به صورتی یکسان هم عشق است و هم عدم‌خشونت، در عین حال نام خدا نیز هست. بر این مبنا هیچ یک از مذاهب موجود نمی‌تواند ادعا کند بر دیگری رُجحان دارد. بدین علّت است که گاندی می‌گوید بر آنست تنها به خدایی خدمت کند که به شکل حقیقت متجلّی شود و نه به خدای دیگری، چون می‌خواهد در تفسیر متون مقدس، در پرتو حقیقتی که خود کشف کرده است، آزاد باقی بماند. بدین گونه، ایمان او به مذهب هندو به هیچ وجه او را وادار به قبول این امر نمی‌کند که ناچار است پیشاپیش تمامی آیات و احکام مقدس این مذهب را بپذیرد.

Ramin Jahanbegloo Politikwissenschaftler aus dem Iran Archiv 2011 in Cordoba
عدم‌خشونت گاندی صرفاً راه و روشی برای اعتراض و نافرمانی نیست، بلکه افزون بر آن امکانی‌ست برای اداره دموکراتیک جامعه.عکس: picture-alliance/dpa/R. Alcaide

نتیجه منطقی و بلافصل چنین اندیشه‌ای، آن است که همه ادیان از سرچشمه‌ای یگانه و یکسان برخوردارند، پس با هم برابر هستند. گاندی می‌نویسد: «فکر می‌کنم که در دنیا جز یک دین وجود ندارد، تنها یک دین، و همچنین معتقدم که آن درختی تناور است که شاخه‌های بسیار دارد و همان‌گونه که شاخه‌ها از منبع واحدی شیره می‌گیرند، همه ادیان نیز جانمایه‌ی خود را از همان چشمه‌ای اخذ می‌کنند که سرچشمه است. اساس دین یکی است، زیرا خدا یکی است.»

مدارا با مخالف، احترام به دیگری

گاندی برای رویارویی با تفکری که برخی افراد را "نجس"‌ یا ناپاک می‌انگارد، از سال ۱۹۱۹ رشته‌ای اصلاحات اجتماعی پیشنهاد می‌کند. او خود با نجس‌ها زندگی می‌کند و در کار پاکسازی و نظافت، که مختص آنها شمرده می‌شود، با آنها مشارکت می‌کند؛ نام روزنامه خود را هریجان (فرزندان خدا) می‌گذارد، و این همان نامی است که بر نجس‌ها نیز گذارده است؛ او بارها روزه می‌گیرد تا بتواند حقّ ورود به معابد را برای آنان کسب کند. بنابرین عدم‌خشونت، از دید گاندی، تنها نباید الهام‌بخش عمل مقاومت در برابر استعمارگران انگلیسی باشد، بلکه باید همچنین مشوّق مردم هند باشد در ساماندهی و اداره‌ی بهتر کشورشان.

بدین ترتیب، عدم‌خشونت گاندی صرفاً راه و روشی برای اعتراض و نافرمانی نیست، بلکه افزون بر آن امکانی‌ست برای اداره دموکراتیک جامعه.

از دیدگاه گاندی، آزاد ساختن هندیان بدان معناست که به آنان امکان داده شود خود بار سرنوشت خود را به دوش گیرند، به نحوی که بتوانند خود را از قید هرگونه خودکامگی در امان نگه دارند.

او خود به روشنی گفته است: «به دنبال آن نیستم که هند را تنها از یوغ انگلیسی‌ها آزاد کنم. تصمیم دارم این سرزمین را از قید تمامی اشکال بندگی که بر دوش آن سنگینی می‌کند رها سازم».

به تعبیر دیگر، استراتژی عملِ عاری از خشونت، در نظر گاندی، تصاحب یا تصرف قدرت سیاسی در هند نیست، بلکه اجرا و اعمالِ قدرت به وسیله‌ی مردم این کشور است. از این رو او معتقد است که دموکراسی و عدم‌خشونت، به نوعی، جوهری واحد دارند، و می‌گوید: «دموکراسی حقیقی تنها می‌تواند از دل عدم‌خشونت پدید آید».

بیشتر بخوانید: در دوزخ تمدن‌زدایی، نگاه فلسفی رامین جهانبگلو به دنیای امروز

پس آنچه از گاندی فرا می‌گیریم این است که عدم‌خشونت هنوز از ما بسی دور است، و در هر مرحله‌ی تاریخی که مسئله‌ی دموکراسی و تساهل دینی، فرهنگی و سیاسی مطرح می‌شود، مردم بار دیگر به سراغ اندیشه‌ی عدم‌خشونت می‌شتابند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

ما امروز در شرایطی وخیم و بحرانی به سر می‌بریم که از صلح و آشتی دور است، اما می‌تواند آبستن خشونت‌هایی وحشتناک‌تر و مهیب‌تر باشد. ضمیر بیدار گاندی همیشه به یادمان می‌آورد که عدم‌خشونت، یک گزینه یا امکان نیست، بل تنها راهی‌ست که تمدن ما برای چیرگی بر معارضه‌ها و درگیری‌ها پیش رو دارد.

[مسئولیت محتوای مقاله بر عهده نویسنده است.]