پژوهش در باره مشروطیت ایران
۱۳۸۶ مرداد ۱۴, یکشنبهصد و یک سال از صدور فرمان مشروطیت ایران میگذرد. صد و یک سال پیش حرکتهای فکری و سیاسی و اجتماعی در ایران به بار نشست و مظفرالدین شاه قاجار پذیرفت که قدرت استبدادی محدود شود. این نقطه عطف تاریخ مدرن ایران سالهاست مورد بحث و پژوهش تاریخدانان در سراسر جهان است. اینکه بحثها و پژوهشها هم اکنون در چه سطحی است، چه کمبودهایی دارد و چه چشماندازی، موضوع مصاحبهای است که کیواندخت قهاری با دکتر محمد توکلی طرقی انجام داده است.
دکتر محمد توکلی طرقی، پژوهشگر و استاد تاریخ خاورمیانه و نزدیک در دانشگاه تورنتوی کانادا و مولف تحقیقات بسیار در زمینه تاریخ مدرن ایران است.
دویچهوله: آقای دکتر توکلی طرقی، شما بعنوان پژوهشگر در کنفرانسهای گوناگون بینالمللی دربارهی تاریخ ایران حضور دارید. الان وضعیت تحقیق در زمینهی مشروطیت در سطح جهان چطور است، یعنی تا چه حد پژوهشگران تاریخ ایران به مشروطیت توجه دارند؟
توکلی طرقی: در مرداد ماه سال ۱۳۸۵ به مناسبت صدمین سال انقلاب مشروطیت در دانشگاه آکسفورد کنفرانس بزرگی در مورد انقلاب مشروطیت برپا شد. اغلب کسانی که در ایران و خارج از ایران روی انقلاب مشروطیت کار میکنند در آن شرکت کردند. کنفرانس خیلی عالیای بود و برخی هم حرفهای جدیدی را در مورد انقلاب مشروطیت زدند، ولی نظر کلی من این هست که ما هنوز حرفهای انقلابیون دورهی مشروطیت را همینطوری تکرار میکنیم و متاسفانه نتوانستهایم به یک برداشت عمیق تاریخی و غیرجهتگیرانهای به انقلاب مشروطیت دست بیابیم. بطور مثال هنوز اغلب قریب به اتفاق محققان دورهی قبل از انقلاب مشروطیت را عصر بیخبری، عصر تاریکی ودورهی بدبختی ایران قلمداد میکنند، در صورتی که انقلاب مشروطیت بدون تغییر و تحولات خیلی عظیم اجتماعی و تغییراتی که در دستگاههای دولتی در دورهی قاجار، مخصوصا در دورهی ناصرالدین شاه بوجود آمده بود، اصلا امکانپذیر نبود. یعنی به یک شکلی تغییر و تحولاتی که در گسترهی دولت بوجود آمده بود، زمینههای پیدایش انقلاب مشروطیت را هم فراهم کرده بود و همچنین توجه بیشتر هنوز روی این هست که کی مشروطهخواه بود و کی نبود و کمتر ما پرداختیم به این گونههای مختلف، که در دورهی انقلاب مشروطیت شکل گرفته بود. البته در همین کنفرانس افراد بسیاری که شرکت داشتند مقالههای خیلی متینی ارائه کردند و با نوع تغییری که میشود، پیشبینی من این هست که ما شاید در چندین سال آینده بتوانیم یک شناخت خیلی عمیقتری از انقلاب مشروطیت داشته باشیم. ولی متاسفانه هنوز من فکر نمیکنم بجایی راه یافتهایم.
دویچهوله: کسانی که در کنفرانس سال گذشته شرکت کرده بودند، اگر بخواهیم یک مقایسهای بکنیم با مجموع محققهایی که در زمینهی ایرانشناسی و تاریخ مدرن ایران الان کار میکنند، چه حدودی بودند؟
توکلی طرقی: ببینید در حدود حداقل سی تا سیوپنج مقاله در این کنفرانس ارائه شد و بعد از آنجا هم یک کنفرانس دیگری در دانشگاه مریلند بود که آقای دکتر احمد کریمی حکاک آن را ترتیب داده بودند و دوباره تعداد کسانی که روی انقلاب مشروطیت دارند کار میکنند خیلی زیاد هست و شاید به همین مناسبت صدمین سال انقلاب مشروطیت هست که توجه خیلی از مورخان دورهی معاصر ایران و قرن بیستم جلب شده است به اهمیت انقلاب مشروطیت و به این شکل با این برداشت که انقلاب مشروطیت هنوز ادامه داد. یعنی آن شیوهی بیان انقلاب مشروطیت، خواستههای انقلاب مشروطیت هنوز برآورده نشده و به یک شکلی این برآوردهنشدن انقلاب مشروطیت که در صدر آن به یک شکلی میشود گفت انسانسالاری و برابری تمامی اعضای ملت هستند، این هنوز برآورده نشده است و همچنین بعنوان یک خواستهای باقی میماند که محققین به آن خیلی جلب شدهاند، مخصوصا بعد از صدسال چرا هنوز این خواستهها ناتمام مانده است.
دویچهوله: دانشجویانی که در کلاسهایی راجع به مشروطیت شرکت میکنند یا پایاننامههایشان را در این باره مینویسند، چه انگیزهای دارند، چه تیپ دانشجویانی هستند؟
توکلی طرقی: اغلب کسانی که روی مشروطیت کار میکنند، خب خواهناخواه ایرانیهایی هستند که نسل دوم و نسل سومی هستند و یک نسل قبلتری که الان استادان و اینها هستند، کسانی هستند که شاید یک دورهی تحصیلاتشان در ایران بوده، ایرانی هستند و علاقهی بسیاری دارند دقیقا به شناختن مسایل بغرنج سیاسی و اجتماعی و تاریخی قرن بیست ایران. و انقلاب مشروطیت به یک شکلی آغازهی تمامی اینهاست و با شناخت انقلاب مشروطیت یک دانشجو میتواند شناخت عمیقی از تمام نیروهای اجتماعی ایران به دست بیاورد، آن فکر سیاسی و قانون اساسی که بعدا اساس یکسری تشکیلات دولتی و اینها میشود، اینها را خوب بشناسد و این آغازهی خیلی خوبیست برای شناسایی ایران. و اگر بخواهد یک شناسایی تاریخی باشد، ریشههای تاریخی انقلاب مشروطیت خودش میتواند ایران قرن نوزده را بخوبی مورد شناسایی قرار بدهد. بنابراین دانشجویان زیادی هستند که روی انقلاب مشروطیت کار میکنند و این باعث میشود که یک شناخت عمیقی حداقل از دو قرن ایران پیدا بکنند.
دویچهوله: شما خودتان سالهاست که دربارهی تاریخ مدرن ایران تحقیق میکنید، از جمله مشروطیت، شاید بیستسال میتوانیم بگوییم، و اشاره کردهاید به اینکه هنوز به نظرتان میآید آنطور که باید یک تحول اساسی در پژوهش تاریخ مشروطیت صورت نگرفته است. ولی از نظر کمی کارهای عرضهشده در این زمینه زیاد بوده، یا نه؟
توکلی طرقی: از لحاظ کمی خب کتابهایی که چاپ شده کتابهای مهمی هستند. الان کتاب خانم ژانت آفاری در باره مشروطیت کتاب خیلی مهمی است. اخیرا آقای منصور بنکداریان کتابی دارند در مورد بریتانیا و تاریخ مشروطیت که به نظر من یکی از بهترین کتابهاییست که در این زمینه نوشته شده و بعد هم خانم منگول بیات کتابی دارند در مورد نخستین انقلاب ایران ، خانم وانسا مارتین ایشان هم یک کتابی نوشتهاند در مورد انقلاب مشروطیت و همینطور خانم حوری بربریان در مورد نقش ارمنیهای ایرانی در انقلاب مشروطیت. یعنی کتاب و اینها زیاد بوده و شاید هم بشود گفت که تحقیقات مهم تاریخی شده در زمینهی انقلاب مشروطیت.
آن نکتهای که من گفتم این هست که به یک شکلی تمام کتابهایی که موجود هستند، همان حرفهای انقلابیون را میزنند، یعنی به شکلی همان صفبندیهای دوران انقلاب مشروطیت ادامه دارد. نکتهای که من خودم سعی کردهام انجام بدهم و شاید چندان هم هنوز موفق نبودهام، این است که فراتر از این جدال سیاسی که در انقلاب مشروطیت وجود داشت، آیا میشود یک برداشت عمیقتری داشت از انقلاب مشروطیت پیدا کرد. کاری که من کردهام این است که ببینم اصلا این مفهوم مشروطهخواهی چطوری میآید همهگیر و همهپسند میشود و برای اینکه به این پی ببرم آمدم توجهام را بر این گذاشتم که قبل از انقلاب مشروطیت ایران بعنوان یک خانهای به سرپرستی شاه، پدرتاجدار، قلمداد میشد و به یک شکلی پدر توانا بود و تمام امور در دست ایشان بود و فرزندان وطن حق هیچ دخالتی در امور سیاسی نداشتند و در آنزمان سیاست بعنوان تنبیه و مجازات و اینها بود. ولی در دورهی انقلاب مشروطیت یک شگردی، جدا یک شگرد شاید بگویم سیاسی انقلابیون میزنند و آن این هست که ایران را بعنوان یک مادر ششهزارسالهی پا به مرگی که نیاز به پرستاری و نگهداری فرزندانش دارد قلمداد میکنند. و این باعث میشود همان احساساتی که ایرانیها نسبت به پدر و مادر و خواهر وخانوادهی خودشان داشتند، کم کم نسبت به ایران هم پیدا بکنند. یعنی به یک شکلی کلید اصلی، یعنی مسئلهی اصلی که مطرح هست، این است که وطن ایرانی یک مفهوم خیلی جدیدی بوده است. یعنی در اواخر قرن بیست هست که مفهومی بنام وطن ایران شکل میگیرد، چون وطن بیشتر قبلا یا محل تولد کسی بود یا خانهاش بود یا جایی و محلی بود که در آن زندگی میکرد و اینها و بعدا میآید تبدیل میشود به ایران. و این مادر ششهزارسالهی پا به مرگ کم کم آن احساسات خانوادگی را انتقال میدهد به ایران و بعدا تمام ایرانیانی که به یک شکلی بسیج میشوند برای انقلاب مشروطیت، اینها شرکت میکنند برای اینکه بتوانند از مادر وطن پرستاری بکنند. برای اینکه از مادر ایران پرستاری بکنی، باید از خودت پرستاری بکنی، از خودت نگهداری بکنی و به یک شکلی به حقوق خودت پی ببری و به حقوق خودت احترام بگذاری و احترام گذاشتن به حقوق خود و بهبودی زندگی خود باعث بهبودی ایران هم میشود. یعنی این به یک شکلی یک نسل جدید ایرانی را بوجود میآورد یا به یک شکلی من بحثام این است که یک نسل مشروطهخواهی بوجود میآید که رستگاری خودش و رستگاری ایران را با همدیگر یگانه میبیند. و این جدا یک نسلی میشود که بعد از انقلاب مشروطیت خیلی تغییر و تحولات عظیمی را که در ایران انجام گرفت، به یک شکلی کوشش کارهای اینهاست برای اینکه رستگاری خودشان را با رستگاری ایران یکی دیده بودند. این یک کوششی بود که من داشتم، برای اینکه بشود یک نگرش جدیدی از انقلاب مشروطیت را ارائه بدهم. البته یک کارهایی هم هست که الان ببینید، اصلا تاریخ قرن بیست ما بیشتر یک تاریخ سیاسی و شاید هم در یک سطحی تاریخ فرهنگی هست و ما یک شناسایی عمیق اجتماعی و تغییر وتحولات اجتماعی که در ایران شده است، با اینها ما اصلا آشنا نیستیم و الان یک کار جدیدی که من دارم انجام میدهم این است که ببینیم چطوری بیماریهای واگیری مثل وبا باعث میشود که اصلا دولت مدرن بوجود بیاید، یعنی دولت دورهی قاجار در آن اوایل قرن بیستم گسترهی اقتدار دولت به دربار محدود بود و به علت بیماریهایی که اشاعه پیدا کرده بود و مردمی که در شهرها و روستاها به علت وبا درمیگذشتند، دولت مجبور میشود وارد گسترهی همگان بشود و بیاید به منافع عامه و منافع عمومی بپردازد و این باعث میشود که دولت به یک شکلی دخالت بکند در اموری که قبلا زمینهی کاری دولت نبوده، یعنی دولت دارد مستبد میشود. یعنی از جمله کارهایی که دولت قاجار مخصوصا در اوایل دورهی ناصرالدین شاه میکند، این است که توالت عمومی میسازد، میآید آشغالهای خیابانها را جمع میکند، رفتگر میگذارند و بعدا قبرستانها را یکی یکی انتقال میدهند از توی شهر به بیرون شهر، همهی دباغیها را از شهر بیرون میبرند. و دلیل اینکه این کار را میکنند برای این بود که این مرگ و میر زیاد بوده و نظرشان هم این بوده که وبا به علت عفونت هوا است. و برای عفونتزادیی دولت میآید، مجبور میشود که گسترهی همگان را پاک و تمیز و اینها بکند. ببینید، خود این بیماری که دولت به آن میپردازد، آغازهی این است که دولت به این نتیجه رسیده که اگر گدا باشی، اگر فقیر باشی و اگر نباشی، اگر بیماری گرفتی، این بیماری واگیر را، دیگران را هم مریض خواهی کرد. به نظر من... و این در آغاز سالهای ۱۸۲۰ و اینها اشاعه پیدا میکند. میدانید این فکر! و این پیشزمینهی انقلاب مشروطیت است که بعدا شاه و گدا برابر هستند و در انقلاب مشروطیت تمام اعضا و تمام افراد ملت برابر در مقابل قانون هستند، به یک شکلی آن زمینهی اولیهاش در گسترهی بیماریهای واگیردار بوجود میآید و دولت هم چون میدانست که شاه و گدا و هرکسی که مریض بشود دیگران را هم از بین خواهد برد، شروع میکند یکسری تغییر و تحولات را بوجود بیاورد، که به نظر من بعدا به انقلاب مشروطیت میپیوندد، برای اینکه دولت برای پیشبرد منافع عام و منافع همگان به یک شکلی تصمیمها را خودسرانه میگرفته است. در صورتی که در دورهای که منافع عامه مطرح میشوند، خود مردم هم میبایستی در پیشبرد منافع خودشان شرکت بکنند و این شگردی را که برایتان توضیح دادم، در انقلاب مشروطیت که ایران بعنوان وطن ششهزارسالهی پا به مرگ قلمداد میشود، در این انقلاب ایرانیها خودشان بعنوان پرستار وطن شرکت میکنند و به یک شکلی آغازهی انسانسالاری هست که هر شخصی برای خودش دارای شخصیت است، یعنی به بلوغ رسیده و به یک شکلی اجتهاد سیاسی دارد. یعنی یکی از نکتههای خیلی مهم این هست، حاکمیت که قبلا از آن سلطان و پادشاه بوده، میآید حاکمیت مردم بر مردم میشود. یعنی شما اگر وطنتان نیاز به پرستاری دارد، آن دهقان و کارگر هم همان حق را دارند که به مادرشان برسند، برنامه بریزند برای آیندهی مادر وطنشان که پادشاه و نخستوزیر و فلان و فلان دارند.
دویچهوله: آقای دکتر توکلی این دو مثالی که الان برای ما از موارد تحقیقات خودتان زدید، برای محققان جوانتر ما در ایران شاید بر پایهی تجارب خودتان بتوانید بگویید که پس شما چه متد علمیای را دارید بهکار میگیرید که غیر از آن است که تا کنون بوده، به چه دارید توجه میکنید که به این یافتهها رسیدهاید؟
توکلی طرقی: ببینید، یکی از کارهایی که در تاریخ قرن بیست ایران و انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی جریان دارد، این است که همه برداشتشان این است که برای اینکه بخواهید انقلاب را بشناسید، باید به تغییر و تحولات سیاسی توجه بکنید. من فکر میکنم تغییر و تحولات سیاسی باعث تغییر و تحولات بزرگ اجتماعی نمیشوند. بنابراین برای اینکه انقلاب مشروطیت را شناخت، برای اینکه حتا انقلاب اسلامی را شناخت، شما فقط نمیتوانید به تصمیمگیریهای شاه و نمیدانم، صفبندیهای سیاسی توجه کنید. تغییر وتحولات خیلی عمیقتری هست که باعث یک انقلاب بزرگ اجتماعی میشود.
الان نوشتههای بسیار زیادی در مورد تجدد ایرانی هست و تمام اینها به نظر من دقیقا حرفهاییست که کار بهجایی نمیبرد، یعنی ما شناخت عمیقی نمیتوانیم از تاریخ ایران با همین بحثهایی که نمیدانم هگل و کانت و دیگران چه گفتند و آیا ما به غرب رسیدیم یا نرسیدیم، به نظر من اینها پاسخگو نیست. باید دید که ایران چطوری خودش با مشکلاتی که داشته، با تغییر و تحولاتی که داشته، در آن تجددی بوجود میآید و همانطور که در آن مثال دومی که گفتم، در مورد کوشش دولت برای رفع عفونت که البته بعدا به این نتیجه میرسند در همان آستانهی انقلاب مشروطیت که وبا و بیماریهای مسری به علت هوا نبوده، به علت عفونت هوا نیست،بلکه به علت آلودگی آب است و این خودش یک بحرانهای عمیق زیادی را در فرهنگ شست و شو بوجود میآورد. خیابانها را سنگفرش میکنند و خیابانها اسفالت میشود، در زندگی خصوصی مردم هم تغییرات عظیمی بوجود میآید، برای اینکه وقتی آب آلوده مورد توجه قرار میگیرد، بعدا باعث میشود آب لولهکشی بیاید و اصلا خیلی از تغییر و تحولاتی که در خانوادههای ایرانی شما در این چند دههی گذشته دیدهاید همه به یک شکلی همین هست. به شکلی ما خیلی توجهمان روی متن بوده، روی کتاب بوده، روی اینکه روشنفکران چی گفتهاند، یا سیاستمداران چه تصمیمهایی گرفتهاند، در صورتی که تغییر و تحولات عظیم اجتماعی را باید آن متن اجتماعی و تغییر و تحولاتی که در بافت زندگی مردم بوجود میآید و آمده به آن توجه کرد.
دویچهوله: میدانیم که طی بیستسال اخیر بسیاری تحقیقات در خارج از کشور انجام گرفته، همانطور که شما هم گفتید. اما بجز تعداد انگشتشماری از آنها این کتابها به فارسی ترجمه نشدهاند. آیا هیچ گونه تلاشی را میشناسید برای اینکه این کتابها ترجمه بشوند؟
توکلی طرقی: ببینید خیلی از نوشتههای به فارسی که در خارج از کشور چاپ میشود کارهای تحقیقی، تا آنجایی که من میدانم خیلیهاشان چاپ شدهاند. مثلا همین کتاب خانم ژانت آفاری درمورد انقلاب مشروطیت چاپ شده و کسانی که خودشان سعی کردهاند اینور و آنور دوست و همکار و کسی دارند که با آنها همکاری بکند. چون یکی از مشکلات بزرگ در مورد تاریخ هست و ترجمهی متون تاریخی این هست که شما نمیتوانید یک کتاب انگلیسی را بدهید به یک نفر و بگویید ترجمه کن. باید آن کسی که آن کتاب را نوشته است، مخصوصا اگر متون تاریخی خیلی زیادی در دسترسات بوده و اینها را، متون فارسی را به کار بردی برای نوشتن کتاب. مثلا کتاب خود من Refashioning Iran ترجمهناپذیر است، برای اینکه یکنفر نمیتواند بدون دسترسی به آن متونی که من بهکار بردهام، بتواند آن را ترجمه کند. بنابراین اگر برای من امکان این نباشد که با مترجم همکاری بکنم، ترجمهی کتابم امکانناپذیر باقی میماند. ولی این ارتباطها به نظر من وجود دارد، و دانشجویان ایرانی هم در دانشگاههای ایران خیلی اشتیاق دارند و پیگیری میکنند و من در همین کنفرانس انقلاب مشروطیت خیلی تعجب کردم که دانشجویان ایرانی خیلی بیشتر از ما که در خارج از کشور هستیم میدانستند، تا ما در مورد آنها. یعنی آنها خیلی راغبتر هستند که در مورد محققین خارج از کشور پیگیری بکنند و ببینند کی چی نوشته، تا ما که اینور هستیم پیگیری کنیم که در ایران چه کارهای جدیدی شده است.
دویچهوله: کلا شما فکر نمیکنید این میتواند موردی باشد برای انتقاد که محققهای خارج از کشور چندان تلاش نمیکنند که ارتباط برقرار کنند با محققان داخل کشور؟
توکلی طرقی: بله. این رابطه نیست، یعنی یک گسست خیلی مهمی مخصوصا در زمینهی کارهای تاریخی هست و به یک شکلی اگر نوآوری هم در کار گزارشهای تاریخی شروع میشود، باید از ایران شروع بشود. برای اینکه در خارج از کشور درست است، دانشگاههای خیلی بزرگی هستند، ولی ما به اسناد دسترسی نداریم. و اگر بخواهید کار عمیقی بکنید، کاری که به اصطلاح نگرش جدیدی را ارائه بکند، نمیتوانید براساس متون موجودی که مثلا در کتابخانههای هاروارد و شیگاگو و پرنستن و تورنتو و اینها وجود دارد، انجام داد. باید کارهای جدیدی انجام بشود و این کارهای جدید را به یک شکلی محققانی که در ایران هستند خیلی بهتر میتوانند انجام بدهند. البته محدودیتهای خودشان را دارند. ما محدودیتهای سندی داریم، آنها محدودیتهای دیگری دارند.
دویچهوله: فکر میکنید چطوری میشود ارتباط بیشتری برقرار کرد، پیشنهادی دارید در این زمینه؟
توکلی طرقی: سادهترین راهش این است که در کنفرانسها شرکت بکنند. ببینید درهمین کنفرانس انقلاب مشروطیت تعداد زیادی از کسانی که روی انقلاب مشروطیت در ایران کار میکردند دعوت شدند در این کنفرانسها شرکت بکنند. ولی معمولا اگر کنفرانسی دربارهی انقلاب مشروطیت در ایران هست، استادان ایرانی را که در دانشگاههای اروپا و امریکا کار میکنند، خیلی بندرت دعوت میکنند. میدانید! یعنی من فکر میکنم اتفاقا ما که خارج از کشور هستیم خیلی مشتاق هستیم با همکاران ایرانیمان یک همکاریی را برقرار بکنیم، ولی این اشتیاق از آنطرف خیلی کمتر هست. خب یک زمینه و علتش هم مسئلهی امکانات مالی هست که ممکن است محققان ایرانی نداشته باشند که در ایران هستند، در دانشگاههای ایران، ولی مشکلات دیگری این اشتیاق وجود دارد و باید بین گروه و کسانی که در ایران هستند و روی انقلاب مشروطیت و روی قرن بیستم کار میکنند با کسانی که در خارج از کشور هستند یک رابطهی تنگتر و بیشتری بوجود بیاید، برای اینکه به نظر من ما الان در آستانهی یک تحول در نگرش تاریخی در مورد ایران هستیم و همه هم توافق دارند که به آن شکلی که تا بحال کار کردهایم دیگر نمیتوانیم کار کنیم و باید یکنوع تحقیقات جدیدتری را ارائه بدهیم و این خودش آن زمینه را بوجود میآورد. یعنی همه دنبال یک راهی دارند میگردند که یک کار دیگری بکنند. بنابراین این همکاریها خیلی میتواند کمک بکند به پیداکردن یک روش جدید تاریخشناسی مخصوصا تاریخ بغرنج ایران.