پينوشه به عنوان آدمى شرور به تاريخ پيوست
۱۳۸۵ آذر ۲۰, دوشنبهپينوشه نماد شر
روزنامهى فرانسوى «ليبراسيون» در مورد مرگ پينوشه مىنويسد: «اغراقآميز نيست اگر بگوييم كه پينوشه چهار دهه است كه نماد شر محسوب مىگردد. خاطرهى زندانيان در ورزشگاه سانتياگو، ناپديد شدگان و شكنجه در دورهى پينوشه، همراه او از بين نخواهد رفت. مرگ طبيعى او كار ما را آسانتر نمىكند. مرگ او اين تاسف را برخواهد انگيخت كه اين مرد كه هرگز در قبال جناياتى كه به نام او صورت گرفت كوچكترين ابراز پشيمانى نكرد، در مقابل دادگاه قرار نگرفت. اينكه شيلى امروز از طرف ميشل باشلت زنى سوسياليست و دختر يكى از قربانيان پينوشه حكومت مىشود، آخرين انتقام از ديكتاتور است».
حاكم بىرحم و فاقد اخلاق
روزنامهى اسپانيايى «ال موندو» در مورد مرگ پينوشه ديكتاتور سابق شيلى مىنويسد: «آگوستو پينوشه با كودتاى خود در سال ۱۹۷۳ يكى از ظلمانىترين فصول تاريخ شيلى را گشود. ممكن است كه سالوادور آلينده رييسجمهورى آن وقت شيلى اشتباهاتى داشت، اما كوچكترين توجيهى براى يك كودتاى نظامى وجود ندارد. هنگامى كه يكسال و نيم پيش معلوم شد كه پينوشه ميليونها از كشور خارج كرده است، اين ژنرال سابق حتا نزد هواداران معدودى هم كه داشت هرگونه اعتبارى را از دست داد. پينوشه يك حاكم بىرحم و فاقد اخلاق بود. شخصيت بزرگى نداشت و گاهى دچار جنون عظمتطلبى مىشد. او به عنوان آدمى شرور كه به كشورش زيانهاى سنگين وارد كرد به تاريخ خواهد پيوست».
مزدبگير صنايع جنگى بريتانيا
روزنامهى ايتاليايى «لا رپوبليكا» در مورد مرگ پينوشه مىنويسد: «پينوشه در بستر مرد، نه در سلول زندان يا در اثر گلولهى انتقام. اما دليلى وجود ندارد كه شيلى خود را نفرينشده احساس كند. مردى كه دستور كشتار سههزار زندانى سياسى را داد، آن هم زمانى كه روشن بود نيروهاى چپ شيلى در وضعيتى نيستند كه بتوانند با كودتا مقابله كنند، بدون مجازات از جهان رفت. اما هر چه باشد مورد انزجار عمومى بود. دمكراسى ترسان شيلى از ترس واكنش نيروهاى نظامى اين كشور جرئت نكرد پينوشه را به زندان بفرستد. اما شش سال اين ننگ را بر او تحميل كرد كه در مقابل بازپرسىها پاسخگو باشد. و اين كار، تصوير او را به عنوان پدر بزرگ ملت، پيرمرد مهربان و جنتلمن دوستداشتنى ويران كرد. دادستانها و روزنامهها به پدر بزرگ نه تنها نسبت جنايتكار دادند، بلكه او را دزد و قاچاقچى و آدم فاسدى خواندند كه در ليست مزدبگيران صنايع جنگى بريتانيا قرار دارد».
پينوشه شيلى را از كمونيسم نجات داد
روزنامهى بريتانيايى «ديلى تلگراف» پينوشه را كسى مىداند كه شيلى را از كمونيسم نجات داد و مىنويسد: «هرگونه داورى در مورد پينوشه بايد حاكميت سلف او سالوادور آلينده را نيز در نظر بگيرد كه در سال ۱۹۷۰ به عنوان نخستين كمونيست جهان در انتخاباتى دمكراتيك به قدرت رسيد. برنامهى آلينده براى ملىكردن وسايل توليد و خلع يد از مالكيت خارجى بر صنايع، بانكها و نيز املاك و زمينها، با خود هرج و مرج اقتصادى به همراه آورد. به نظر هواداران پينوشه، كودتا تنها امكان براى جلوگيرى از تبديل شدن شيلى به كوباى دوم بود».
شكافى كه پينوشه در جامعهى شيلى ايجاد كرد.
روزنامهى سوييسى «تاگس آنتسايگر» دربارهى مرگ پينوشه مىنويسد: «آگوستو پينوشه دهها سال در جامعهى شيلى شكاف ايجاد كرد. بخشى از هموطنانش از او تجليل مىكنند، زيرا به نظر آنان پينوشه با كودتاى خونين خود عليه سالوادور آلينده، به يكى از تاريكترين دورههاى تاريخ شيلى پايان داد و كشور را از چنگ ماركسيسم آزاد كرد. ديگران از او نفرت دارند، زيرا او و همفكرانش دمكراسى را نابود كردند و با سلطهى بىرحمانهى خود بيش از سههزار نفر را به دلايل سياسى كشتند و بيش از هزار نفر نيز بدون هيچ اثرى ناپديد شدند. بخش بزرگى از مردم شيلى از مرگ او احساس آرامش خواهند كرد. آنان اميدوارند كه بدون پينوشه سادهتر بتوانند بر سالهاى سياه ديكتاتورى نظامى شيلى از نظر قضايى و اخلاقى چيره شوند و به اين ترتيب سنگ بناى آشتى ملى را براى آينده بگذارند».