پيامدهاى دو سال جنگ عراق
۱۳۸۳ اسفند ۲۹, شنبهدو سال پيش در روز بيستم مارس سال ۲۰۰۳ ميلادى، نيروهاى نظامى متحد به رهبرى آمريكا به عراق حمله كردند. تهاجم به عراق با حملههاى شديد هوايى به بغداد و ديگر شهرهاى اين كشور آغاز شد. نيروهاى مزبور در مدتى نه چندان طولانى عراق را تصاحب كردند و آمريكا در اول ماه مه همان سال بخش اصلى جنگ را پايان يافته اعلام كرد. اما اين به معناى پايان موج ”خشونت“ و ”ترور“ در عراق نبود.
بدون ترديد، بيش از ۱۵۰۰ كشته و ۱۱ هزار زخمى آمريكايى در مخالفت روزافزون مردم اين كشور با جنگ، تاثير بسزايى داشته است. آمار نشان مىدهد، در حالىكه موافقان جنگ در آمريكا از ۷۰ درصد به ۴۵ درصد كاهش يافتهاند، تعداد مخالفان از ۲۷ درصد به ۵۳ درصد رسيده است. نتيجه اين آمارگيرى به وضوح نشاندهنده بدگمانى روزافزون آمريكايىها نسبت به جنگ است.
اما جرجدبليوبوش رييسجمهور آمريكا، همچون گذشته در تصميمگيرى خود راسخ است و مىگويد:”ما با چالش روبرو هستيم. اما ناامنى و نگرانىهايى كه در طول چند سال گذشته تحمل كردهايم بيهوده نبوده است. ميليونها نفر آزاد شدهاند و ميليونها نفر ديگر نيز آزاد خواهند شد. شيپور آزادى كه به صدا در آمده و به هيچ كدام از ما اجازه عقبنشينى از راه خود را نمىدهد“.
با گذشت دو سال از حمله به عراق، بسيارى بر اين عقيدهاند كه ايران مى تواند هدف بعدى آمريكا باشد. بوش اگرچه هنوز هم بر طبل جنگ مىكوبد، اما اين بار ضرباتش آرامتر شده است. ولى سئوال اينجاست كه چه چيز علت اصلى چرخش سياست آمريكا در قبال ايران شد؟ به نظر مىآيد با توجه به تجربيات حاصل از جنگ عراق، اين بار شعور سياسى حكم مىكند كه در اين باره با تأمل بيشترى اقدام گردد. نه تنها اين مسئله، بلكه كمبود بودجه و نيروى انسانى در آمريكا عامل اصلى تغيير خط مشى اين كشور است.
آنچه كه در سياست آمريكا تغيير نكرده، اصرارى است كه اين كشور در اشاعه دمكراسى در كشورهاى عراق، ايران، لبنان و سوريه از خود نشان مىدهد. اما در مورد سياست ”اشاعه آزادى و دمكراسى“ در جهان كه هسته اصلى خط مشى ”ضد تروريستى“ نومحافظهكاران آمريكايى است، نظرهاى متفاوتى در جهان وجود دارد.
در حالى كه عدهاى همچون ”رشيد خالدى“ از دانشگاه كلمبيا، اعتقاد دارند ”در واقع مردم اين كشورها هستند كه تحولات مثبت را باعث شدهاند و آمريكا نقشى در اين مسئله ندارد“، عدهاى ديگر نيز مانند ”فواد عجمى“ Fuad Ajamaاز دانشگاه ”جان هاپكينز“، آمريكا را عامل تحولات دمكراتيك اخير دانسته و معتقدند، بوش نسل جوان اين كشورها را به تحرك وامىدارد تا پيروزى را كه هنوز تجربه نكردهاند، بيازمايند.
با وجود اين سرنوشت عراق هنوز هم در پرده ابهام است. آنچه روشن است، تنها اين است كه سربازان آمريكايى بايد براى استقرار آزادى وعده داده شده، مبارزه با افزايش شك و ترديد در ميان آمريكائيان و جنگ با حدود ۵۰ هزار شورشى عراقى براى مدت طولانى در اين كشور باقى بمانند.