پايان عصر يخبندان در مناسبات ايران و آمريكا؟
۱۳۸۵ خرداد ۱۱, پنجشنبهزمان چنين پيشنهادى مدتها پيش رسيده بود. ايالات متحدهى آمريكا حاضر است در مذاكرات مستقيم با ايران شركت كند، مشروط بر آن كه اين كشور غنىسازى اورانيوم را متوقف سازد. كاندوليزا رايس وزير امور خارجهى آمريكا كه اين موضوع را غافلگيرانه در يك كنفرانس مطبوعاتى مطرح ساخت، ابتكار را در منازعهى به بنبست رانده شده بر سر برنامهى اتمى ايران بر عهده گرفت. و اينك موفقيت براى برون رفت از اين بنبست، به واكنش تهران بسته است.
واكنش اوليهى تهران را نبايد چندان جدى گرفت كه اين موضوع را تماما تبليغات آمريكا ارزيابى كرده بود. حداقل بايد اميدوار بود كه اين آخرين حرف تهران نباشد. زيرا واشينگتن پس از ۲۷ سال دورهى يخبندان در مناسبات با ايران، گامى برداشته است كه ابدا در چارچوب طرح برنامهى تاكنونى جرج بوش و مشاوران نومحافظهكار او نمىگنجد.
به نظر مىرسيد كه طرحبرنامه دولت بوش در درجهى نخست متوجه تغيير رژيم در تهران است. برملا شدن فعاليتهاى سالها پنهان اتمى ايران، انگيزهى مغتنمى براى كاخ سفيد بود تا ايران را از نظر سياسى شديدا زير فشار قرار دهد و اين كشور را تهديد به اقدامات نظامى كند. تا حدودى منطقى هم بود كه واشينگتن ـ بر خلاف كرهشمالى ـ حاضر به تماس مستقيم با ايران نباشد: زيرا كسى كه مىخواهد از شر رژيمى راحت شود با آن مذاكره نمىكند.
همزمان در اروپا و برخى محافل آمريكايى اين اعتقاد رشد كرد كه فقط از طريق گفتگوهاى مستقيم ميان آمريكا و ايران مىتوان از وخامت بيشتر اوضاع جلوگيرى به عمل آورد. اما تلاش براى گفتگو با ايران در مورد عراق، به دليل كنارهگيرى آمريكا از مذاكرات عقيم ماند. به همين دليل نامحتمل به نظر مىرسيد كه آمريكا به تهران پيشنهاد مذاكرهى مستقيم بر سر برنامهى اتمى بدهد.
اما اينكه آمريكا اينك ابراز آمادگى نموده، در درجهى نخست ناشى از آن است كه اين كشور تشخيص داده كه راهبردش در مورد ايران شكست خورده است. شوراى امنيت سازمان ملل قادر نيست نظر ايران را تغيير دهد يا دست به اقداماتى عليه آن بزند. و در تهران نيز احمدىنژاد رييس جمهورى همواره به جاى وخامتزدايى از منازعه، مشكلى بر مشكلات مىافزايد. به نظر مىرسد كه مانند يك تراژدى يونانى، راه به سوى فاجعه تعيين شده است، حتا اگر هيچكدام از طرفين واقعا علاقهاى به آن نداشته باشند.
بنابراين پيشنهاد آمريكا مىتواند برونرفتى باشد. و خطاست اگر طرف ايرانى توقف غنىسازى را به عنوان «پيششرط» رد كند. ايران در مقابل اروپايىها در پاريس نيز با چنين توقفى موافقت كرده بود و در واقع دوباره هنگامى شروع به غنىسازى كرد كه مذاكرات دستاوردى نداشت. ايران بدون آبرو باختن اينك دوباره مىتواند چنين كارى بكند. در غير اين صورت، تهران اين مسئوليت سنگين را بر دوش خواهد داشت كه در را بر روى يك امكان جدى براى حل مساله بسته است.