پاسخ به نامهها
۱۳۸۵ اردیبهشت ۲۲, جمعهدر درجه اول از همه ی شنوندگانی که با نوشتن نامه و همینطور فرستادن ایمیل و یا با تماس تلفنی نظرات، پیشنهادات و یا انتقاداتشان را مطرح میکنند و ما را در تلاش برای بهبود برنامهها یاری میرسانند، تشکر میکنيم. در هفتهی قبل هم ما نامههای زیادی از شنوندههای صدای آلمان دریافت کردیم، بويژه شنوندگانی که علاقمند به شرکت در مسابقات رادیویی ما هستند. از این مسئله خوشحالیم و امیدواریم که ما بتوانیم تعداد این مسابقات را افزایش بدهیم، همانطور که خواست بسیاری از شنوندگان ماست، و با دعوت از میهمانان مختلف غنای برنامهها را بیشتر بکنیم.
خوب، بررسی نامه ها را با نامهای از خانم سهیلا امیرسالاری، شنوندهی عزیز صدای آلمان، شروع میکنیم که با شعر بسیار زیبایی آغاز شده است: «همدلی از همزبانی بهتر است/ همدلی را خود زبانی دیگرست». ایشان نوشتهاند که از استان فارس از شهرستان مرودشت و از کنار تختجمشید برای شما نامه مینویسم و اشاره کردهاند به این مسئله که بخاطر برنامههای خوب و متنوع وهمینطور صدای گرم مجریان و گویندگان خوب بخش فارسی از شما سپاسگزارم. خانم امیرسالاری، ما هم از شما ممنونیم و امیدواریم که واقعا اینطور باشد و بقیه شنوندگان ما هم این رضایت را داشته باشند. کتابهای بخش دوم و ۳ و ۴ آموزش زبان آلمانی را ما در هفته آینده برای شما ارسال میکنیم و خوشحالیم که کتابهای بخش اول را دریافت کردهاید. در ضمن در مورد تاریخ کشور آلمان و فرهنگ و آداب و رسوم مردم آلمان سوال کرده بودید که حتما در برنامههای فرهنگی و بويژه «مجله اورپا» ما بخشی را به این موضوعات اختصاص خواهیم داد. خانم امیرسالاری از شما سپاسگزاریم. نام شما و سایر اعضای خانواده در فهرست اسامی شرکتکنندگان درمسابقه رادیویی قرار گرفته است و ضمنا از کارت پستال زیبایی که برای ما فرستادهاید سپاسگزاریم.
نامه کوتاهی را دریافت کردهایم از آقای سید مسعود موسویزاده که در مسابقه رادیویی شرکت کرده و نوشتهاند که با فکس برای ما نامهیشان را فرستادهاند و برای اطمینان از طریق پست هم آن را میفرستند. متشکریم آقای موسویزاده. نام شما هم در فهرست اسامی شرکتکنندگان درمسابقه رادیویی قرار گرفته است.
نامهای داشتیم از دخترخانم هشتسالهای بنام نیروانا علیمحمدی که کلاس اول هستند و با خط زیبایشان در مسابقه رادیویی ما شرکت کردهاند و همینطور خواستهاند کتابهای آموزش زبان آلمانی را برایشان بفرستیم و نوشتهاند در مسابقه رادیویی شما شرکت میکنم. نیروانا خانم امیدواریم که شما هم از برندگان مسابقه رادیویی ما باشید. کتابهای آموزش زبان آلمانی را هم برای شما میفرستیم و این کار بسیار خوبیست که آموزش زبان را از کلاسهای پایین شروع میکنید. در کشور آلمان هم به همین صورت است، یعنی که شاگردان از کلاسهای پایین آموزش زبان خارجی را شروع میکنند و در دبیرستان این آموزش به دو یا سه زبان میرسد.
نامهی آقای سیدمحمدرضا حسینی مقدم هم از رشت بدست ما رسیده که در مسابقه رادیویی شرکت کردهاند. آقای حنارس خدایی، کشاورز، ساکن روستای ده سپید در خرمآباد از ما تقاضای کتابهای آموزش زبان آلمانی را داشتهاند که برایشان در هفتهی آینده میفرستیم.
در حالیکه من داشتم نامههای شنوندگان عزیزمان را میخواندم، دیدم که آقای آبادی دارند از جلوی استودیو رد میشوند. از ایشان خواهش کردم که بیایند توی استودیو و در برنامهی امشب ما هم چندکلمهای با شنوندگان صحبت بکنند. آقای آبادی خوشآمدید!
اسکندرآبادی: خیلی ممنون، از شما متشکرم و از شنوندگان عزیزی که وقتشان را به ما میدهند هم متشکرم که این برنامه گرم شما را دنبال میکنند و من با خوشحالی زیاد آمدم توی استودیو، برای اینکه شما همیشه میگویید، این برایت نامه داده و آن برایت نامه داده و این برایت سلام رسانده و اینها. بهرحال باید آمد و از این شنوندگان عزیز تشکر کرد که اینقدر توجه گرم به برنامههای ما دارند.
دویچهوله: خوب اگر میگویید که من به شما اطلاع دادم که چه کسانی برایتان نامه نوشتهاند. آزمایش حافظه هم میکنیم. یادتان مانده یا نه!
اسکندرآبادی: والا خانم، نابیناها که همه میگویند خوش حافظهاند. البته خودشان اگر بگویند که بقول معروف «گل آنست که خود ببویید، نه آنکه عطار بگویید». ولی برای مثال فقط بگویم، چند روز پیش میگفتید، آقای علی علیپور که خودشان در یک مدرسه نابینایان به نابینایان آموزش میدهند، نامهای داده و لطف کردهاند و سلامی هم به من رساندهاند و سوالهایی هم داشتهاند که شعرهای خیلی قشنگی هم داشتهاند. البته راجع به چشم و دیده و از این صحبتها گفتهاند. من نمیدانم وقت برنامهی شما اجازه میدهد که منهم یک شعری برای ایشان بخوانم؟
دویچهوله: بله، همینطور است! آقای علیپور نوشتهاند: «آن دوست که دیدنش بیآراید چشم/ بیدیدنش از گریه نیاساید چشم/ ما را از برای دیدنش باید چشم/ ور دوست نبینم به چکار آید چشم».
اسکندرآبادی: به، به! بله، البته شعری که من گفتم به پای این شاعر نمیرسد، ولی، خوب، یکبار یکی از دوستان برای من شعری نوشته بود که «از دل برود/ هرآنکه از دیده برفت» و چرا یادی از ما نکردی. منهم گفتم یک شوخیای با ایشان بکنم و این شوخی را میکنم برای اینکه این برنامه یک حالت خوشتری بخودش بگیرد. بله، برای ایشان نوشتم: «حیف است که ز پیش ما تو رنجیده روی/ پرخاشکنان، نکته نسنجیده روی/ ما دیده نداریم، پس این نکته بدان/ کز دیده نیامدی که از دیده روی». و خلاصه، بقول معروف، با ایشان یک شوخیای کرده بودیم و الان هم میخواستم با این صحبت بگویم که ما یاد شنوندگانمان هستیم و سپاسگزار از دوستان عزیزی مثل ایشان که برنامههای ما را به این خوبی و با این دقت دنبال میکنند.
دویچهوله: خیلی ممنون آقای آبادی. ایشان در مسابقه هم شرکت کردهاند و امیدواریم که یکی از برندگان عزیز ما باشند.
اسکندرآبادی: ولی شما از آقای نیاز رییسی هم صحبت کردید که خط خیلی خوشی دارند که ایشان هم لطف کردند و یادی از ما کردهاند، بخصوص از شما که سرحال هستید و توانمند و از من که در کنار شما هستم. ایشان هم گفتهاند، چرا موسیقی بلوچی نمیگذارید. همین چند وقت پیش، خانم، من یک ترانهی بلوچی پیدا کردم و با اینکه ترانه نوروزی بود، بخاطر ایشان و شنوندگان سیستانی و بلوچستانیمان پخش کردیم.
دویچهوله: خیلی ممنون. امیدواریم که آقای نیاز رییسی هم این برنامه را شنیده باشند و در برنامههای بعدی هم ما سعی می کنیم که موسیقیای از گوشه و کنار ایران پخش بکنیم.
اسکندرآبادی: اما از آنجا که خانم «تا سه نشه، بازی نشه»، اجازه بدهید آقای اصغرپور و خانوادهشان را هم نام ببریم. ایشان مثل اینکه گفته بودند که یک صحبتی راجع به فرماسیونرها بشود. اگر یادتان باشد، آنموقعها، در ایران یک کتابی بود سه جلدی از اسماعیل رایین بنام «فرماسیونری در ایران» که البته خوب یک حالت اعتراضی به این فرماسیونری داشت، برای اینکه این فرماسیونری، میدانید که این اسم از «فری»+ «میسن» یا «فرماسون» که «فری» یعنی آزاد و «میسن» یعنی بنا، بناهای آزاد. اینها یک جنبش آزادیخواهی بودند و اکثرشان درانگلیس بودند و فرانسه و در واقع در عصر روشنگری. و بعدها تبدیل شدند به یک جنبش محافظهکاری و چون یک حالت فرقهای داشتند، اینها همیشه بحثانگیز بودند در تاریخ. این را من میتوانم بگویم، ولی در همان کتاب «فرماسیونری در ایران» هم به تاریخ فرماسیونری اشاره شده و اگر کسی بخواهد دقیقا بداند که اینها کی بودند و چی بودند، برای اینکه وقت شما را حالا من نگیرم، بهتر است که در یکی از برنامههای فرهنگی هم، همانطور که آقای اصغرپور گفتهاند، ما این را مطرح کنیم.
دویچهوله: آقای اسکندرآبادی، خیلی ممنون که وقت به ما دادید.
اسکندرآبادی: خواهش میکنم. موفق باشید و شنوندگانمان هم مثل شما موفق باشند.
از همهی شنوندگان عزیز صدای آلمان، تقاض میکنم که به این مسئله توجه داشته باشند که آدرس صندوق پستی ما در ایران تغییر کرده است. لطفا اگر میخواهید برای ما نامه بنویسید، آدرس صندوق پستی جدید ما را یادداشت کنید.
آدرس ما در ایران:
تهرانـ صندوق پستی ۳۸۶۹/ ۱۱۳۶۵
و آدرس ما در آلمان مثل قبل:
کد پستی ۵۳۱۱۰ـ بنـ صدای آلمانـ بخش فارسی
از همهی شما عزیزان سپاسگزارم که تا این ساعت میهمان برنامهی ما بودید. قرار ما در هفتهی آینده در همین ساعت.