يرواند آبراهاميان: نابخردى در کابينهی بوش سرانجام به جنگ منجر خواهد شد
۱۳۸۵ اردیبهشت ۸, جمعهسخنان هشداردهندهی يرواند آبراهاميان بيشترين توجه را برانگيخت. آقاى آبراهاميان تاکنون چند کتاب تاريخى مهم راجع به ايران منتشر کرده است، از جمله: «ايران ميان دو انقلاب»، «خُمينيسم»، «مجاهدين ايران» و «اعترافات زير شکنجه».
يرواند آبراهاميان در سخنرانىای که اين هفته (۲۶ آوريل) در دانشگاه نيويورک ايراد کرد گفت: سياستهاى کابينهی بوش نسبت به ايران در حال حاضر شباهت بسيارى دارد با سياستهاى آن در قبال عراق پيش از حملهی نظامى به آن کشور. مهمترين شباهت، نابخردى امپراتورمنشانه است يعنى خودمحورى و تکبّر بىحصر که خيال میکند میتواند واقعيت را به هرنحو که بخواهد، به نفع خودش عوض کند.
از آنجا که آمريکا سالانه حدود ۵۵۰ ميليارد دلار خرج نيروى نظامىاش میکند، بر اين باور است که میتواند نقشه جهان را عوض کند. اگر شما گفتههاى بعضى از نظريهپردازان کابينهی کنونى در آمريکا را خوانده باشيد متوجه علاقهی آنها به «قدرت» میشويد و اعتقاد آنها به استفاده از زور براى حل مشکلات. میتوان گفتههايى از آنها نقل کرد که از سالهاى ۱۹۳۰ [در آلمان هيتلری] تاکنون هرگز در انديشهی سياسى غرب شنيده نشده بود. از آنها میشنويم که جنگ امرى طبيعى است. جنگ شخصيت را قوام میبخشد، حال آنکه صلح حالتى زنانه و مبتنى بر ضعف است. کسانى چون رامسفلد (وزير دفاع) و ديک چينى (معاون رييس جمهور) چنين میانديشند که آمريکايىها جنگ را دوست دارند، فقط دوست ندارند در جنگ بازنده باشند؛ و يکى از مهمترين تاريخپردازان چنين نظريهاى، که ايدئولوگ کابينهی کنونى براى جنگ در خاورميانه هم بوده، «برنارد لوئيس» است که گاه از «کاليگولا» [امپراتور خونخوار روم] نقل قول میکند که «در سياست مهم نيست که مردم از شما تنفُر داشته باشند، فقط بايد مطمئن شد که از شما میهراسند و از ترس به شما احترام میگذارند.»
درست پيش از حمله به عراق، باور آمريکا اين بود که داراى چنان قدرتى است که به محض ورود به عراق میتواند هرچه را که بخواهد عوض کند و دوباره به خواست خودش بسازد. ژنرال گاردنر به مشاورانش اطمينان داد که آمريکا فقط سه ماه در عراق خواهد ماند و ظرف آن سه ماه شخصى مانند احمد چلبى را روى کار میآورند و او دولتى سرسپردهی آمريکا برپا میکند، صنعت نفت خصوصى شده و عراق وارد بازار آزاد اقتصادى خواهد شد و کمپانىهاى آمريکايى کنترل اوضاع را به دست خواهند گرفت. آمريکايىها حتا يک قانون اساسى هم براى عراق نوشته بودند که در همينجا (دانشگاه نيويورک ـ NYU) تدوين شده بود.
همان زمان کسانى نظير ژنرال زينى هشدار میدادند که چنين برنامههايى خيالى و متعلق به يک سيارهی ديگر است! نظريهپردازان دولت بوش را به طور معمول «نومحافظهکار» خواندهاند، من آنها را «نومجنون» مینامم! دو هفته پس از اشغال عراق، شيعيان تظاهراتى با شرکت دوميليون نفر به راه انداختند و نشان دادند که چه کسى زور واقعى را در اختيار دارد. به استثناى مناطق کرد نشين، آمريکا هيچ قدرت و اعتبارى در عراق ندارد.
حال همان سناريو در مورد ايران دارد تکرار میشود. کابينهی بوش خيال میکند با تهديد و دادن اخطار و اولتيماتوم، ايران را میترساند و به زانو در میآورد. مسألهی آنها سلاح هستهای نيست بلکه هرنوع برنامه و نيروى هستهای در ايران است. تصور میکنند چون قدرت و زورشان زياد است، ايران را «سر عقل» میآورند. اما آنها هيچ چيز از تاريخ ايران نمیدانند. ظرف صد سال گذشته، قدرتهاى امپرياليستى از اين اولتيماتومها به ايران زياد دادهاند. در تاريخ نگارى ايران، کسانى قهرمان تلقى میشوند که همهی اين اخطارها را ناديده میگيرند. کسانى خائن شمرده میشوند که به اين اخطارها تسليم میشوند.
دولت آمريکا هميشه تهديد میکند که اگر اين اولتيماتومها مؤثر واقع نشد، آنها از زور استفاده خواهند کرد و دست به بمباران ايران خواهند زد. آنها همزمان ادعا میکنند اين کار نه تنها احتمال اتمى شدن ايران را منتفى میکند بلکه به «تغيير رژيم» هم میانجامد! براى آنها حل «بحران اتمى ايران» در گرو «تغيير رژيم» است. برداشت آنها اين است که بعد از بمباران هوايى، مردم ايران هم قيام میکنند و رژيم اسلامى از قدرت ساقط میشود. دوباره فرض بر اين است که کاراکترهايى شبيه احمد چلبى زمام امور را در ايران به دست خواهند گرفت. بازهم ژنرال زينى و نظاميانى نظير او هشدار دادهاند که چنين خيالاتى متعلق به يک سيّارهی ديگر است! (اپوزيسيون دولت بوش ليبرالها نيستند بلکه ژنرالهاى ارتشىاند که خودشان از نزديک با اوضاع آشنا هستند!)
اما عواقب بمباران چه خواهد بود؟ رژيم اسلامى اعلام وضع اضطرارى خواهد کرد. هرشکلى از نارضايتى به شدّت سرکوب خواهد شد. جنبش اصلاحات دست کم براى يک نسل يا دو نسل عقب رانده خواهد شد. هر کسى در راه دموکراسى و حقوق بشر در ايران مبارزه میکند بايد اين را تشخيص بدهد که اقدامات آمريکا براى هدف آنها نتيجهی معکوس خواهد داد و هرگز به هيچ شکلى از آزادسازى (ليبراليزه شدن) نخواهد انجاميد. اقدامات آمريکا به خودکامگى بيشتر و سرکوب بازهم بيشتر در ايران منجر خواهد شد. ارتجاع در ايران از هميشه پابرجاتر شده، و به دنبال آن، عراق نيز به يک فاجعه، يک جهنم واقعى براى آمريکا تبديل خواهد شد.
عبدى کلانترى، گزارشگر صداى آلمان در نيويورك