1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ويسنته آميگو ستاره درخشان آسمان فلامنكو و انتشار آلبومى جديد

۱۳۸۴ شهریور ۱۹, شنبه

ويسنته آميگو يكى از چهره اى مطرح و موفق نسل جوان موسيقى فلامنكو در دنيا محسوب ميشود و پس از چند سالى سكوت، حال آلبومى جديد ارائه كرده به اسم «لحظه اى در آوا». اما ويژگيهاى اين آهنگساز و گيتاريست خوش ذوق اسپانيايى چيست و چه چيز او را از ديگر چهرهاى صاحبنام موسيقي فلامنكو متمايز ميكند؟ كاوه ناصحى و بهرام آقاخان دو تن از نوازندگان مطرح فلامنكو درايران ما را در يافتن پاسخ اين پرسشها يارى كرده اند.

https://p.dw.com/p/A6DG
«در ِ فلامنكو به روى همه باز است»
«در ِ فلامنكو به روى همه باز است»عکس: AP

شهرام احدى

(فايل صوتى گفتگو با اين دو نوازنده و همچنين قطعاتى برگزيده از آلبومهاى مختلف ويسنته آميگو، از جمله آخرين آلبومش در پايان نوشته آمده است»

*********************

شايد خيلى از ما انسانها ساليان سال در پى كشف اين نكته باشيم كه تقدير و سرنوشت چه نقشى را براى ما در زندگى تعيين كرده است، اماا ويسنته آميگو از آن دسته انسانهاى خوش شانس است كه در همون نخستين سالهاى عمرش تحت تاثير موسيقى فلامنكو قرار گرفت و پى برد كه چه ميخواهد و چه سرنوشتى انتظارش را ميكشد. وى خود ميگويد:

«اين قضيه خيلى زود شروع شد. من سه چهار سالم بود و گيتار زدن پاكو د لوسيا را در تلويزيون ديدم. از همان لحظه بود كه مشخص شد، راه من چيست و چه سازى همراهيم ميكند. من از طريق فلامنكو به بهترين وجه ميتوانم احساساتم را بيان كنم و خود را جزئى از دنياى فلامنكو ميدانم.»

ويسنته آميگو بعد از اين كه در زادگاهش كوردبا آموزشهاى گسترده گيتار را پشت سر گذاشت، در سنين نسبت كم فعاليت حرفه ايش را آغاز. پنج سال با گروه مانولو سان‌لوكار يكى از نوازندگان صاحبنام فلامنكو از شهر كاديز همكارى داشت. در سال ۱۹۸۹ فصل فعاليتهاى انفرادى ويسنته آميگو آغاز شد و مدتى هم طول نكشيد كه با شركت در جشنواره هاى مختلف جوايز معتبر و زيادى را كسب كرد. اولين آلبومش در سال ۱۹۹۱ منتشر شد و آلبوم دوم وى به نام Vivencias imaginadas «تصوارت زندگى» كه در سال ۱۹۹۵ انتشار يافت، با استقبال درخور توجهى روبرو گرديد.

ناگفته نماند كه ويسنته آميگو برخلاف هنرمندانى چون پاكو د لوسيا در يك خانواده سنتى فلامنكو بزرگ نشده. او به جهانى بودن موسيقى اعتقاد دارد و بر اين باور است كه در فلامنكو به روى همه باز است:

«به عقيده من، آدم براى اجراى موسيقى فلامنكو نبايد حتما از تبار كوليها باشد. من هم كولى نيستم، اما تصور ميكنم كه فلامنكويى ناب ميزنم. يا كارى كه پاكو د دلوسيا ميكند، اين هم فلامنكوى خالص است، ولى پاكو هم كولى تبار نيست. به نظر من فلامنكو نوعى حس كردن است و تو ميتوانى اين حس را يا از طريق آواز و يا از طريق گيتار بيان كنى و اين فرقى نميكند كه پوستت چه رنگى است.»

ويسنته آميگو پيش از اولين آلبوم سولوى خود كه در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، با هنرمندان و چهره هاى سرشناسى همكارى داشت، از جمله با پاكو د لوسيا، نوآور بزرگ فلامنكو، ال پله يكى از خوانندگان معروف اين موسيقى و همچنين كامارون د لا ايسلا، يكى از بزرگان فلامنكو كه در سال ۱۹۹۲ درگذشت. آميگو خود درباره اين تجربه ها ميگويد:

«همكارى من با پاكو بسيار عالى بود و ما همديگر را خوب ميفهميم. با ال پله هم دوران خيلى خوبى بود و به نظرم، راه خيلى مثبتى را پشت سر گذاشتيم. همنوازى با كامارون د لا ايسلا براى من بسيار فوق العاده بود. او از لحاظ خوانندگى نابغه بى چون و چراى فلامنكوست و بزرگترين خواننده اين موسيقي. تصورش را بكنيد، من اين امكان را داشتم كه با او همكارى كنم و اين براى من افتخار بزرگيست.»

ويسنته آميگو در آغاز فعاليتهاى سولوى خود در چارچوب مهمترين فستيوالهاى بين المللى فلامنكو روى صحنه رفت و كنسرتهاى بيشمارى در كشورهاى مختلف از كوبا، مكزيك، پرتغال و آمريكا گرفته تا ژاپن و بزريل اجرا كرد. در سال ۱۹۹۷ آلبوم پوئتا منتشر شد. اين اثر كه براى گيتار و اركستر نوشته شده، بر اساس نوشته هاى رافائل آلبرتى شاعر كوباى و با همكارى او شكل گرفته و با همراهى اركستر سنفونى كوردبا به رهبرى لئو براوئر اجرا شده است.

اما اين چيست كه ويسنته آميگو را از ديگر آهنگسازان و نوازندگان مطرح فلامنكو متمايز ميكند. كاوه ناصحى، يكى از نوازندگان مطرح فلامنكو در ايران كه در آلبوم آواز ماتادورها (منتشر شده در مؤسسه موسيقى بم آهنگ) دو قطعه از ويسنته آميگو اجرا كرده، معتقد است:

«بزرگترین مشخصه ويسنته آميگو وجود ملودى بسيار در كارهايش است. چون در فلامینکو مدرن نسبت به فلامینکو سنتی فضاهایی که استفاده می شوند خیلی متنوع شده. یعنی از آکوردهای خیلی پیچیده ای استفاده می شود. ویسنته آمیگو با توجه به اینکه موزیکش کاملا امروزی صدا می دهد، موزیکهایی هم که می سازد علاوه براینکه تمام گیتاریست های حرفه ای، موزیسین های حرفه ای خیلی تاییدش می کنند، مردم عامی هم بشدت می توانند با او ارتباط برقرار کنند و خیلی خوششان می آید. یعنی یک تبحر خاصی دارد. آکوردهایی هم که استفاده می کند فوق العاده آکوردهای مدرن و خوبی اند. یک خصوصیت دیگر او استفاده ی زياد و بموقع از تعداد نت ها و سکوت است. یعنی از لحاظ ریتمیک خیلی کارهایش شلوغ نیست و از سکوت بنحو خیلی خاصی استفاده می کند.»

و بهرام آقاخان هم از جمله به همين نكته اشاره ميكند و ميگويد:

«به نظر من نوآوریی که ویسنته آمیگو کرده اینست که شاید با نت های خیلی نه آنچنان ... ،‌ مثلا شما اگرتوماتیتو را ببینید از نت های خیلی زیادی استفاده می کند، تراکم نت در میزانهایش خیلی زیاد است،‌ ولی مثلا ویسنته آمیگو ممکن است با سه چهار نت هم همان کار را انجام بدهد. یعنی همان انرژی را به شنونده بدهد. بیشتر خیلی لوند می زند، ولی از لحاظ تکنیکی هم بسیار قوی ست. یعنی بموقع کارهای خیلی مشکل هم دارد. یعنی یکی از کسانی ست که برای خود صاحب سبک است، ولی چیزی که هست زیباشناسی اش خیلی قوی تر از بقیه است. شما خیلی نوازنده ها را می بینید، مثلا خرار دو نومز بسیار تکنیک قویی دارند،‌ ولی شاید آهنگهای سنته آمیگو را که مردم یا موزیسین ها گوش می کنند بسیار لذت می برند. حتا بچه هایی هستند اینجا که پروگرسيو متال کار می کنند، ولی بسیار کارهای آمیگو را دوست دارند. اما مثلا اگر از خرار دو نومز را بهشان بدهید، یکبار گوش می کنند و می گویند ما دیگه حوصله نداریم. مثلا کسی اینجا هست که پروگرسيو متال کار می کند و سه ماه است ویسنته آمیگو گوش می کند.»

در سال ۲۰۰۲ ويسنته آميگو آلبومى جديد ارائه كرد به نام «شهر انديشه ها» Ciudad de las ideas كه يكى از قطعات آن به اسم Vicente´s Bolero را براى پسر كوچكش ساخته و به او تقديم كرده است.

به گفته بهرام آقاخان ويسنته آميگو در كنار پاكو د لوسيا از جمله چهره هاى موسيقى فلامنكوست كه در ايران بسيار محبوبيت دارد:

«کارهای پاکو د لوسيا را خیلی دوست دارند مردم.‌ مخصوصا کارهای قدیمش را که بیشتر در دسترس مردم هست تا آلبومى كه سال گذشته از او منتشر شده. ویسنته آمیگو را هم خیلی دوست دارند. چون در قطعاتش بسیار رومنس هست. قطعاتش بسیار رومانتیک هست، چون خودش آدم رمانتیکی ست. مثلا شما اگر زندگی پاکو د لوسيا را ببینید،‌ می گوید من آدم عصبى هستم و در حقیقت اين عصبى بودن را در موزیکش پیدا می کنید. یعنی یک حالت وحشتناکی دارد آهنگهایش و آدم احساس راحتی نمی کند. شما از پاکو د لوسيا بسیار لذت می برید، ولی احساس ریلکس بودن نميكنيد، اینکه مثلا بخواهید یکجایی بنشینید و نوشیدنی ای بخورید باید با موسيقى ویسنته آمیگو اینکار را بکنید، با بقیه نمی توانید. چون ويسنته آميگو شخصیت خیلی رومانتیکی دارد و دقیقا همین شخصیت اش سایه انداخته روی موزیکش و نتیجه اش را هم می بینید که موزیک بسیار رومانتیک است که شاید از هر ۱۰ نفر هفت هشت نفر به راحتى بتوانند ارتباط بسیار خوبی با این موزیک برقرار کنند. ولی مثلا توماتیتو هم بسیار آدم قوی ایست توی فلامینکو و یکی از قطب های فلامینکوست، ولی ممکن است عده ای گوش کنند و بگویند كه چقدر سنگین است، ما نمی فهمیم. اما آن کسی که خودش فلامینکو می زند خیلی دوست دارد. یعنی من دیدم اکثر کسانی که خودشان گیتار فلامینکو می زنند، توماتیتو را همانقدر دوست دارند که ویستنه آمیگو را. ولی ما صحبت مان آن کسانی ست که با فلامینکو سروکار ندارند، آنوقت ویسنته آمیگو برنده است.»

بد نيست به اين هم اشاره كنيم كه ويسنته آميگو با گيتاريستهاى سرشناس سبكهاى ديگر از جمله ال دى ميولا و جان مك لفلين همكارى داشته و خوانندگان معرفى چون شب خالد و استينگ را همراهى كرده است.

و اما آخرين آلبوم ويسنته آميگو به اسم Un momento en el sonido «لحظه اى در آوا» كه به تازگى به بازار آمده. ويسنته آميگو هميشه سعى داشته كه با موسيقيش شنونده هاى زيادى را مخاطب قرار بدهد و به عقيده بهرام آقاخان اين روند، در آلبوم جديد ويسنته آميگو هم به بخوبى محسوس است:

«ويسنته آمیگو از یکسری آکوردهای خاصی خیلی استفاده می کند، از آکوردهایى كه بيشتر در موسيقى Jazz و فضای cool و لایت به كار ميروند. و این آلبوم آخری هم که منتشر كرده، دقیقا به نظر من خواسته مقداری با مردم ارتباط بیشتری برقرار کند. کما اینکه چند وقت پیش هم یک نوازنده ی اسپانیایی آمده بود ایران و ميگفت كه الان نوازنده های فلامنکو بهرحال فکر بازار هم هستند. یعنی شما اگر این آلبوم جديد ويسنته آميگو را ببينيد، خیلی آهنگهایش لایت تر است و شايد همان آلبوم اول و دومش بسیار مشکل تر و پيچيده تر باشند. مثلا شما در آلبوم جديد حال و هواى ملايم موسيقى Jazz را هم حس ميكنيد، موزیکهایی که اصلا توی فلامنکو نیست و خیلی آرام است و آميگو از سازدهنی و اینجور چیزها هم استفاده کرده. این انعطاف را بخرج داده. بهرحال آدم می تواند آن اصول خودش را حفظ بکند، ولی کمی هم کوتاه بیاید، کمی آسانتر بزند و کمی همه پسندتر.»

ويسنته آميگو خود درباره پيمودن راههايى تازه ميگويد: «من نميتوانم خود را به اين محدود كنم كه كارهايى را بنوازم و انجام دهم كه كسان ديگرى پيش از من انجام داده اند، چرا كه در اين صورت پيشرفتى نخواهيم داشت. انسان هميشه در جستجويى راههايى تازه براى بيان احساسات خود است، اما من به ريشه هاى فلامنكو احترام ميگذارم، چون از اين موسيقى لذت ميبرم و از آن خوشم ميايد.»