ورزش و روزنامههای ورزشی ایران / گفتگو با على ميرزايى
۱۳۸۵ اردیبهشت ۳, یکشنبهعلی میرزایی از روشنفکرانی است که در چند حوزهی کاملا مختلف فعالیت دارد. دکتر اقتصاد است و تا معاونت وزیر هم پست دولتی داشته؛ مدیرمسُول "نگاه نو"، یکی از وزینترین مجلههای روشنفکری ایران است و کوهنورد و ورزشکاری کهنه کار. میرزایی مدتی نیز مدیر مسئول نشریهی ورزشی باشگاه پرسپولیس بود. با او که هم در کار مطبوعات سابقهای طولانی دارد و هم در ورزش در مورد وضعیت مطبوعات ورزشی گفتگویی انجام دادهایم و نظرش را درباهی تیراژ مطبوعات ورزشی جویا شدیم. میرزایی میگوید:
«ببینید، ما وقتی نشریه پرسپولیس را منتشر میکردیم، چون نشریهای بود با نام پرسپولیس علیالقاعده باید خیلی فروش میکرد، ولی بالاترین تیراژ ما ۲۵ هزار نسخه بود. بعد یک نفر به من مراجعه کرد و گفت من مسئله توزیع شما را حل میکنم. من الان دیگر نه میدانم آن آدم اسمش چیه و نه میدانم کجاست و چکار میکند. گفتم خیلی ممنون میشوم که شما اینکار را بکنید. ما هم دفعهی بعد نشریه را با همان تیراژ منتشر کردیم و ایشان رفت یکی از فرمهای وزارت ارشاد را پر کرد و توی آن تیراژ را ۷۰ هزار نسخه نوشت و آورد من امضاء کنم. گفتم این چیه؟ گفت من به شما گفتم که مسئله تیراژ و توزیع شما را حل میکنم، من اینجور حل میکنم. یعنی ایشان در واقع میخواست که من دروغ بگویم و بگویم ۷۰ هزار نسخه تیراژ داریم. خب، وزارت ارشاد هم به مدیران مسئول نشریات اطمینان میکند و این را مهر میزند ـ البته گاهی هم میروند و بازرسی میکنند ـ و دفعهی بعد که شما برای گرفتن کاغذ مراجعه میکنید به جای ۲۵ هزار نسخه برای ۷۰ هزار نسخه کاغذ به شما میدهند. شما هم کاغذ ۴۵ هزار نسخه نشریه را وقتی ببرید توی بازار آزاد بفروشید یکسال هم نشریه منتشر نکنید میتوانید با پولش زندگی کنید! من خودم با این مسئله برخورد کردم. البته من نمیگویم الان هم مطبوعات اینکار را میکنند، یا همه مطبوعات اینکار را میکنند اما واقعیت این است که نشریه پرسپولیس را که ما درمیآوردیم تمام صفحاتش رنگی بود، طراحی صفحه بسیار زیبایی داشت، خیلی نشریهی خوبی بود و با نثر خوبی نوشته میشد و با سختگیری ویرایش میشد. این نشریه با تمام این محاسن منتشر میشد و فقط ۲۵ هزار نسخهاش فروش میرفت.»
شما به کیفیت نثر اشاره کردید، لحن بسیاری از روزنامههای ورزشی لحنی خودمانی و گاهی عوامانهای است. آیا به نظر شما هم همینطور است؟ وضعیت روزنامههای ورزشی امروز را چطور میبینید؟
«ما ورزشینویسان خوش قلم و خوش نثر هم داریم، اما اکثریت با کسانی است که ابتداییترین قواعد نوشتن را هم رعایت نمیکنند. خب، روزنامههای این شکلی فقط در ایران نیستند. در خیلی از کشورها نشریههای این شکلی بیشتر فروش دارند. معتبرترین نشریه فرانسه «لوموند» است اما تیراژش خیلی پایین است. خیلی از مردم دوست دارند نشریههایی را بخوانند که با همین نثری که شما اشاره کردید نوشته شده باشد. یعنی ساده و آسان باشد، یک خرده هم جنجالی باشد و یک خرده هم دلشان را خنک کند! آن موقع که من نشریه پرسپولیس را درمیآوردم یکی از مدیران ارشد باشگاه پرسپولیس به من گفت، فلانی نشریهی خیلی خوبی درمیآوری ولی دل هوادارها را خنک نمیکند! یعنی برای اینکه فروش نشریه زیاد بشود شما باید یک معیارها و استانداردهای دیگری را رعایت کنید. و این فقط در ایران نیست، در همه جای دنیا همینطور است.»
برخی از مطالب روزنامههای ورزشی شبیه به هم است و اغلب بخشی از صفحات خود را با عکسهای بزرگ پر میکنند. به نظر میرسد جامعهی ما با توجه به میزان روزنامهخوانی مردم به این همه روزنامه تخصصی نیاز واقعی نداشته باشد. آیا فکر میکنید یکی از علتهای این تنوع همان سودآوری انتشار نشریه باشد؟
«کشور فرانسه یکی از قدرتهای ورزش در دنیا است. فوتبالش یکی از معتبرترین لیگها را دارد و در ورزشهای دیگر هم صاحب اعتبارند. اما این کشور فقط یک روزنامه ورزشی دارد. روزنامهی «اکیپ». ولی در ایران من فکر میکنم ۱۳، ۱۴ تا روزنامه ورزشی داشته باشیم و دوستی میگوید به ۲۰ تا هم رسیده. خب، ما اصلا ورزش نداریم! کدام ورزش؟ ما در ایران ورزش معتبری نداریم. امروز ورزش ما وقتی بر بحرین و قطر و امارات پیروز میشود ما جشن ملی میگیریم. یعنی مردم ایران به خاطر پیروزی تیم فوتبالشان بر تیم بحرین بلند میشوند و میروند تو خیابانها و ۴ ساعت شادی میکنند. یعنی کلاس ورزش ما این است. توی منطقه کلاسش پایین است، توی آسیا کلاسش پایین است. الان بازیهای آسیایی که انجام بشود شما خواهید دید که ایران در چه ردهای قرار میگیرد. حالا ما توی این کشورهای اسلامی هم در ردهی اول و دوم نیستیم، توی غرب آسیا هم همینطور. اما ۱۳، ۱۴ یا ۲۰ تا روزنامه ورزشی درمیآید. خب طبیعی است، اینها چه بنویسند؟ مجبورند عکسهای دو متری چاپ کنند، مجبور هستند حرفهای تکراری چاپ کنند، مجبور هستند حاشیه چاپ کنند. یعنی به جای این که درباره ورزش صحبت کنند درباره حاشیه ورزش صحبت میکنند.»
آقای میرزایی، خیلی ممنونم از شما.
«خواهش میکنم، قربان شما.»
بهزاد كشميرىپور، گزارشگر صداى آلمان در تهران