وبگردی، یک گام تا سقوط دیکتاتور لیبی
۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبهچهارشنبه ۲۴ اوت ۲۰۱۱، نبرد میان شورشیان لیبی و ناتو با حامیان سرهنگ معمر قذافی در طرابلس هنوز ادامه دارد. با وجود آنکه شورشیان روز گذشته باب العزیزیه، مقر قذافی را تصرف کردهاند، او طی یک پیام صوتی که از تلویزیون وابسته به حاکمیت لیبی پخش شد بر مقاومت در برابر نیروهای ناتو و شورشیان لیبی تاکید کرده است.
معمر قذافی در این پیام صوتی مدعی شده است که نیروهای قبایل در حال آماده شدن برای نبرد با ناتو و شورشیان هستند و ظرف دو سه روز آینده طرابلس، پایتخت لیبی از دست نیروهای شورشی آزاد خواهد شد. با اینحال مشاهدات خبرنگاران حاضر در لیبی و اخبار رسانهها حاکی از آن است که کار رژیم قذافی عملن تمام شده و تا چند روز دیگر کنترل کل کشور در دست نیروهای شورشی و حامیان آنها خواهد بود.
سقوط قذافی که ۴۲ سال حاکم مطلق لیبی و از قدیمیترین دیکتاتورهای جهان است، دومینوی سقوط دیکتاتورهای منطقه را که از ژانویه سال ۲۰۱۱ آغاز شده است سرعت بخشیده و به مخالفان و معترضان در کشورهای مختلف خاورمیانه و شمال آفریقا، انگیزهی بیشتری بخشیده است.
کاربران وبلاگهای فارسی و شبکههای اجتماعی نیز تحولات لیبی را لحظه به لحظه دنبال میکنند و واکنشهای متعددی از شادی تا حسرت، نگرانی تا امید را در صفحههای شخصی خود ثبت کردهاند.
آنها که شادمان از سقوط دیکتاتورند
پنج ماه پیش که اعتراضهای مخالفان قذافی آغاز شد، نیروهای حامی قذافی از همان ابتدا سرکوب شدیدی را آغاز کرده و در همان روزهای اول شروع به بمباران شهرهایی چون بنغازی کردند که بیشتر اعتراضها در آنجا متمرکز بود. غزل، یکی از کاربران «گوگلریدر» نوشته است:«شب عید حدود پنج ماه پیش نوشتم اگر دنیا بنغازی را در دستان قذافی رها کند، از انسانیت قطع امید میکنم. الان نیروهای مخالف قذافی در میدان سبز طرابلس دارند پایان مستبد را جشن میگیرند. تصور کنید روزی را که از آن تریبون مشهور در مراسم نماز جمعه بشنویم مرگ بر دیکتاتور...»
این کاربر «گوگلریدر» در ادامهی مطلب خود نوشته است:«من دلم به حال نوچهها و چماق بهدستان خردهپا بیشتر میسوزد، برای سخنگوی دروغگوی رژیم قذافی، آن مجری خودفروختهی تلویزیون، آن آدمی که چند روز قبل در مصاحبه با تلویزیون دولتی با افتخار میگفت مردم طرفدار قذافیاند. از ترس و شرم نمردهاند که ملتشان بعد از رفتن قذافی چطور با آنها معامله خواهد کرد؟»
یکی دیگر از کاربران «گوگلریدر» هم با مقایسهی رفتار انقلابیون پیشین با انقلابیهای لیبی نوشته است: «وقتی کودتاچیان وارد کاخ ملک فیصل پادشاه عراق شدند، پادشاه را به همراه مادر و بچه و عمه و حتا خدمتکاران تیرباران کردند. چندسال بعد کودتاچیان عبدالکریم قاسم را به سرعت کشتند و جنازهاش را در شهر گردانند. طالبان که کابل را گرفتند اولین کارشان دار زدن نجیبالله و برادرش در چراغ برقهای خیابانهای کابل بود. انقلابیون لیبی اما دارند بحث میکنند که آیا باید پسران قذافی را تحویل دادگاه جنایی لاهه دهند یا در داخل کشور محاکمه کنند. همانطور که انقلابیون تونس و مصر بنعلی و مبارک و خانوادههایشان را بهسرعت نکشتند. اوضاع جهان ظاهرن امیدوارکنندهتر شده است.»
آنها که نگران از آیندهی لیبی و شورشیان اسلحه به دستاند
تفاوت عمدهی اعتراضات لیبی با اعتراضهای ماههای قبل تونس، مصر و اعتراضهای فعلی در سوریه این است که شورشیان از ابتدا مسلح بوده و کمی بعدتر نیز با حمایت ناتو، با تجهیزات جنگی منظمتری به نبرد با نیروهای قذافی رفتند. در تصاویر منتشره از لیبی در دستان بسیاری از مردم و حتا نوجوانان نیز اسلحه دیده میشود و عدهای از کاربران فضای مجازی نیز نگران از این روند، بر این باورند که لیبی میان این همه اسلحه و خونریزی آیندهی روشنی نخواهد بود.
نویسندهی وبلاگ «بامدادی» در مطلبی با عنوان «ما و لیبی: لطفا با آزادی شوخی نکنید!» نوشته است:« من دقیقا متوجه نمیشوم موفقیت ناتو و کشورهای غربی در به پیروزی رساندن یک گروه سیاسی جدید در لیبی چرا باید باعث خوشحالی جمعی از ایرانیها باشد... چرا باید سرنوشت یک کشور را در یک فرد یا گروه خلاصه کنیم و آن قدر رفتن یا ماندن چندنفر را بزرگ کنیم که بشود بهراحتی فاجعههایی مثل ایجاد شکاف در جامعه، انداختن آنها به جان یکدیگر و بعد هم عملیات نظامی به سود یک طرف و به ضرر طرف دیگر را پشت آن پنهان کنیم و با خوشحالی دستافشانی کنیم که یک گام دیگر به سوی آزادی؟»
این وبلاگنویس که معتقد است شورشیان لیبی به دنبال دموکراسی و آزادی نیستند در مطلب خود میگوید:« آنها که لیبی را بمباران کردند به آزادی در لیبی باور نداشتند.»
نویسندهی ویلاگ «آقا اجازه» هم با تاکید بر اینکه لیبی حتا هنوز احزاب، رسانهی منتقد و دادگستری مستقل ندارد و نظام اجتماعیاش به شدت قبیلهای است مینویسد:«یادمان باشد که قذافی ۴۲ سال در لیبی حکومت کرده است. در این ۴۲ سال هیچ حرکت اعتراضی که قابل توجه باشد، در این کشور رخ نداده است. مردم لیبی او را پدیرفتند و ۴۲ سال با او زیستند. ملتهایی که دیکتاتورها را میپرورانند، پشت آنها میایستند یا دست کم آنها را تحمل میکنند، یک شبه شهروندان مدنی نمیشوند.»
این وبلاگنویس بر این باور است که « اگر حکومت جدید لیبی قذافی و پسرانش را تحویل دادگاه جنایی لاهه دهد، یا در شرایط عادلانه برابر قوانین جاری لیبی محاکمه علنی کند، نشان داده است که جامعه لیبی ظرفیت و توانایی این را دارد که به دیکتاتوری و توحش پایان دهد و راهی جدید رود.»
نویسندهی وبلاگ «کمانگیر» هم با اینکه معتقد است رفتن قذافی اتفاق مهمی است، چرا که شاهد دیگری است که وقتی بخش قابل توجهی از شهروندان با یک رژیم سیاسی دچار مشکل شوند، کلید پایان کار زده میشود، مینویسد:« رمانتیک نباشیم. با رفتن قذافی باشگاه دیکتاتورهای جهان یک عضو از جمعیت انبوهش را از دست داده است و چشم بگذاریم چند عضو جدید پیدا خواهد کرد. عملیاتی هم که نگاه کنیم، تضمینی نیست که یکی از بدتر قذافی جایش را نگیرد و قذافی هم لزوما خیلی بدتر از دیکتاتورهای دیگری نبود که امشب باز در کاخهای خود میخوابند.»
در حالیکه تصاویر تلویزیونی شبکههای خبری همه در تصرف شادی مردمان لیبی در خیابانها و ادامهی نبردها برای تصرف آخرین سنگرهای حامیان قذافی است، بازار مینیمالنویسهای فضای مجازی هم داغ است. یکی از کاربران «گوگلریدر» نوشته است: «سلام!(قدافی، دقایقی پیش، به پایان)» و وبلاگ «زکیپدیا» هم در یک خط گفته است:«کم شدن یک نفر دیگر از مدعیان رهبری جهان اسلام را به بقیه مدعیان تبریک عرض میکنیم. با کمال احترام، جهان اسلام.»
FS/ YK