وایدنر: ما میخواهیم خواننده را به تفکر واداریم
۱۳۸۶ تیر ۲۷, چهارشنبهرخدادهای بینالمللی اخیر، به ویژه حوادث پس از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و فعالیت گروههای تندروی اسلامی در خاورمیانه، موجب شده است که اکثر رسانهها، چهرهای نهچندان مثبت از اسلام در سطح بینالمللی ارائه دهند. در این میان رسانههایی هم وجود دارند که میکوشند سیمای دیگری از اسلام مطرح کنند. یکی از این رسانهها، مجـــلهی فرهنگی- سیاسی "اندیشه و هنر"(Think and Art) است که در کنار طرح سؤالات زیباییشناسه و ارائهی اطلاعات هنری و ادبی در مورد آلمان و جهان اسلام، دید خاصی به مسایل سیاسی-اجتماعی روز دارد. همکاری نویسندگانی از آلمان و جهان اسلام با این نشریه، آن را تبدیل به پایگاه اطلاع رسانی و گفتگو با جهان اسلام کرده است. نسخهی چاپی این نشریه سه بار در سال به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی منتشر میشود. بخش آنلاین این مجله هم در فواصل زمانی کوتاه، مقالاتی در زمینهی موضوعات مهم منتشر میکند که در واقع رئوس مطالب نشریه را تشکیل میدهند. بخش اینترنتی این نشریه به زبانهای آلمــانـی، انگــلیسی و عـــربــی منـتشـر میشـوند. به این بهانه مصاحبه ای با "اشتفان وایدنر" (Stefan Weidner)، سردبیر این مجله داشتهایم که در زیر میخوانید.
اشتفان وایدنر، متولد ۱۹۶۷ است و تحصیلات خود را در رشـــتههـــای اسلام شناسی، زبان و ادبیات آلمانی و فلسفه در کشورهای آلمان، سوریه و انگلستان به پایان برده است. او در حال حاضر به عنوان نویسنده، مترجم و منتقد ادبی فعــالیت میکند و از سال ۲۰۰۱ هم سردبیـــری مجــــلهی "اندیشه و هنر" را بر عهده دارد. این نویسنده اشعار بسیاری را از زبان عربی ترجمه کرده است که از آن جمله مـــیتــوان به اشـعاری از آدونیس (Adonis) و محمود درویـــش (Mahmud Darwisch)، شعرای فلسطینی، اشاره کرد. از آثار دیـگـر وی مـیتــوان از"اللــه همـان خداســــت" (Allah heißt Gott) ، "وسوسههای محمدی" (Mohammedanische Versuchungen) و "شهر فس در مراکش" (Fes) نام برد.
دویچه وله: مجله "اندیشه و هنر" از چه زمانی منتشر میشود و هدف از انتشار آن چیست؟
اشتفان وایدنر: این مجله در سال ۱۹۶۳ توسط "آنهمـاری شیمل" (Annemarie Schimmel ) تأسیس شد. بین سالهای ۱۹۶۳ تا ۲۰۰۱ این مجله دو نوبت در سال و تنها به زبان عربی منتشر میشد. از سال۲۰۰۲ زبانهای فارسی و انگلیسی هم به آن افزوده شدند و از سال ۲۰۰۷دفعات انتشار به سه نوبت در سال افزایش پیدا کرده است. هدف این مجله تبادلفرهنگی، تفاهمفرهنگی و البته اطلاع رسانی بوده و هست. مجلهی"اندیشه و هنر" همچنین قصد دارد به اطلاع رسانی در زمینهی تکامل فرهنگی و جایگاه فرهنگ در آلمان بپردازد.
مسلمـاً در طول چهل سال گذشته خیلی چیزها در این مجله تغییر کرده است. اوایل، این نشریه تنها جایگاهی برای شرقشناسان آلمانی بود. با گذشت زمان در کنار آن به تکامل فرهنگی به طور کلی هم پرداخته شده است.
اما امروز هدف ما این است که موضوعات انتخابی به گونهای به جهان اسلام مربوط باشند یا حداقل برای خوانندهی مسلمان جذاب باشند.
گرانیگاه مجله پرداختن به "مسائل سیاسی- اجتماعی روز" است. در اینجا منظور از "مسائل روز" چیست؟
منظور از مسائل روز، مسائل امروز و این هفته و حتا این ماه نیستند، بلکه مسایلی هستند که مهر خود را بر زمان ما زدهاند. به عنوان مثال، میتوان از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ نام برد. این تاریخ یک سرآغاز است. ما نمیتوانیم به پیش از این تاریخ برگردیم. اما به عنوان مثال میتوان از گذشتهی آلمان گزارش داد که مثلاً چگونه با دوران رایش سوم برخورد میشود؟
با این تفاصیل، مسائل روز، یعنی اینکه ما از امروز حرکت کنیم و مثلاً وقتی به گذشته نگاه میکنیم، از جایگاه امروز آن را مورد بررسی قرار دهیم.
بهنظر میرسد که مخاطب فارسی زبان شما، قشر روشنفکری است که در مقایسه با خوانندهی معمولی اصولاً دید عمیقتری دارد. چرا شما این قشر را هدف قرار دادهاید؟
شما میخواهید که ما "روزنامهی زرد پرطرفدار کممحتوا"ی فارسی راه بیندازیم؟ این چطور ممکن است؟ ما فقط میتوانیم به قشر روشنفکر دسترسی پیدا کنیم. ما نمیخواهیم تبلیغ کنیم. بلکه میخواهیم خواننده را به تفکر واداریم. اگر شما میخواهید به تودهی مردم دسترسی پیدا کنید، باید یک برنامهی تلویزیونی راه بیندازید، آنهم از نوع بدش. آنوقت شما به مخاطب عام دست پیدا میکنید. اما نمیتوانید چیزی را تغییر دهید.
از سوی دیگر هرکس که مایل باشد، میتواند مجلهی ما را بخواند. مجله مجانی است و هر کسی که بخواهدا مشترک ما باشد، مجله را بدون هیچ هزینهای دریافت میکند. اما ما مدرسه یا مؤسسهی آموزشی نیستیم که مردم را تربیت کنیم.
"اندیشه و هنر" برای مخاطب عربزبان هم منتشر میشود. به نظر شما چه نقطهی مشترکی بین خوانندهی عربی و ایرانی وجود دارد؟
تفاوتهای بسیاری بین این دو گروه وجود دارد، همچنین نقاط مشترک بسیاری. اغلب مشکلات هر دو گروه یکسان است: "آزادیهای شخصی محدود"، "مشکلات اقتصادی"، "سانسور"، "دموکراسی محدود" و نیز تمام مسائلی که به اسلام ارتباط دارند. ولی از سوی دیگر، برداشت از اسلام در ایران با برداشت از اسلام در کشورهای عربی متفاوت است. درنتیجه مردم نیز آنرا به گونهای متفاوت تجربه میکنند.
اما به عنوان مثال، وقتی سخن از لزوم یک تفسیر جدید از قرآن به میان میآید، موضوع برای هر دو طرف جالب است. این مثال همچنین در مورد گزارشهایی که ما ازآلمان میدهیم نیز، صدق میکند. یا مثلاً نظرات "هابرماس"، فیلسوف آلمانی، در مورد فناوری ژنتیک برای هر کسی که علاقه به مسائل روشنفکرانه دارد، جذاب است، صرف نظر از اینکه از کدام کشور آمده باشد. یا حتا یک داستان کوتاه آلمانی میتواند برای هر خوانندهای که علاقه به ادبیات دارد، جالب باشد؛ مهم نیست که اهل کجاست.
شما در "اندیشه و هنر" بیشتر به جنبههای تاریخی و پیدایی اسلام میپردازید و کمتر به چگونگی تفسیر آن. آیا جای این نوع تفسیر خالی نیست؟
آنچه که شما میگویید به نظر من درست نیست. اینطور نیست که ما تنها به جنبههای تاریخی اسلام بپردازیم، بلکه همیشه جنبههای تفسیری آنرا هم مدنظر قرار میدهیم. مثلاً درمسئلهی بحثبرانگیز انتشار کاریکاتورها، چـــاپ مقــالــهای در شمـــارهی ۸۳ از پروفسـور "محمد کلیش" (Mohammed Kalisch ) استاد تربیــت مدرس در رشتهی اســلامشناســیِ دانشــگاه "مونستر" (Münster) آلمان هم مثال خوبی است. یا مصاحبهی ما در شمـارهی ۸۶ با "ابـــو زیــــد" (Abu Zaid) ، قرآنشناس مصری و نیز مصاحبه ای که در شمارهی ۸۰ با "کریستــــوف لوکسنبـرگ" (Christoph Luxenberg) انجام دادیم که قصد دارد، نسخهای تاریخی-انتقادی از قرآن به چاپ برساند. ما معتقدیم که تفسیر مذهب بسیار مهم است.
شما در "اندیشه و هنر"، به ندرت به اسلام سیاسی در ایران یا آلمان میپردازید. آیا چنین اسلامی وجود ندارد؟
ما مجله سیاسی نیستیم. درست است که گاهی مقالههایی منتشر میکنیم که ابعاد سیاسی دارند، اما هرگز مستقیماً به سؤالات سیاسی نمیپردازیم. در زمینهی سیاست به اندازهی کافی صحبت میشود. ما یک مجلهی فرهنگی هستیم. با وجود این همیشه سیاست و اسلام سیاسی به عنوان پیشزمینه وجود دارند. مثلاً مقالاتی که ما در رابطه با انتشارکاریکاتورهای بحثبرانگیز داشتیم. اما اگر ما شروع به دخالت در سیاستهای داخلی کشورهای مخاطب خود بکنیم، دیگر امکان آنرا نخواهیم داشت که وظیفهی اصلی خود را انجام دهیم. وظیفهی ما تبادل فرهنگی با جهان اسلام و اطلاع رسانی در مورد فرهنگ آلمانی است.
در بحــث ساخـــتن مسجـد در شهــــر کلــن ِ(Köln) آلمــــان، آیا حق با رالف جیــوردانــــو (Ralf Giordano) نویسندهی یهودی ـ آلمانیِ نیست که مخالف ساختن این مسجد است؟
حق مسلماً با رالف جیوردانو نیست. کلن به مسجدی زیبا که به چشم بیاید، نیاز دارد و ساخت مسجد به این معنی است که جامعهی آلمان، مسلمانان را به رسمیت میشناسد. کلیساهای بسیاری را میتوان در جوامع اسلامی در سراسر جهان یافت. به نظر من دلیلی برای مخالفت با مسجد سازی وجود ندارد. تنها مشکل این است که مردم جامعهی ما از مسلمانان میترسند، چون آنها را نمیشناسند یا در رسانهها همیشه خبرهای خوبی در مورد مسلمانان منتشر نمیشود. ساخت مسجد میتواند به از بین رفتن این حس ترس کمک کند.