واکنش جامعه یهودیان آلمان به قتل "مروه"
۱۳۸۸ تیر ۲۰, شنبهراینا زولایش سر دبیر بخش عربی دویچهوله در تفسیر خود مینویسد : «یک چیز باید روشن باشد، آنهم اینکه بسیاری از اتهاماتی که رسانههای مصر و مردم به خشم آمده این کشور از چند روز پیش به آلمان وارد میکنند زیادهروی است. در آلمان نه افکار عمومی مسلمانستیز است و نه میتوان دادگاه را متهم کرد که رفتار خشنونتبار علیه مسلمانان مورد توجه قرار نمیدهد.
آلمان کشوری نیست که سیاستمداران و رسانههای آن، هر کس که روسری سر میکند را "تروریست احتمالی" قلمداد کنند. در آلمان کم نیستند نهادهای خودجوشی که برای گسترش روابط مسلمانان و غیر مسلمانان تلاش میکنند. آنجا که مسلمانان آلمان مورد تحقیر و رفتارهای نژاد پرستانه قرار میگیرد، از چشم رسانههای پنهان نمیماند و چنین رفتارهایی به نقد و چالش کشیده میشود. حتی خط مشیسیاسی این کشور را هم نمیتوان متهم کرد در برقراری ارتباط و دیالوگ با جامعه مسلمانان آلمان کوتاهی کرده است.
جامعه ایدهآل؟ نه. به هیچ وجه. در مورد آنچه رخ داده است باید رفتار خود را زیر ذرهبینبگیریم: از تمامی آنچه در دادگاه روی داد تا واکنش مطبوعات و موضعگیری دیرهنگام سیاستمداران آلمان. نه فقط احساسات خانواده و نزدیکان مروا الشربینی که خشم مردم مصر را نیز باید جدی گرفت.»
#b# تراژدی "مروه"
سال ۲۰۰۵ میلادی مروه الشربینی همراه شوهرش که برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا پذیرش گرفته است به آلمان میآید. زوج جوان، مدت کوتاهی بعد، صاحب یک فرزند پسری میشود. پسری که قتل مادر را به چشم دیده است.
مروه، آگوست سال ۲۰۰۸ از "آلکس و." جوان روس آلمانی تبار که سال ۲۰۰۳ وارد آلمان شده و تابعیت گرفته است به دادگاه شکایت میکند. "آلکس و." در زمین بازی بچهها مروه را «مسلمان تروریست هرزه » خطاب کرده است. دادگاه شهر درسدن، آلکس را به پرداخت ۷۸۰ یورو جریمهی نقدی محکوم میکند.
در روز اول ژوئیهی ۲۰۰۹ پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارجاع میشود و در همین دادگاه است که تراژدی اتفاق میافتد. مروه الشربینی در جایگاه شهود است و تازه اظهاراتش را تمام کرده که آلکس با چاقو به سوی او هجوم میبرد و ضربات متعددی را به او وارد میکند. همسر مروه که او نیز در دادگاه حضور دارد، به کمک همسرش میرود، اما در این میان به شدت آسیب میبیند.
یکی از مأموران پلیس که در سالن مجاور و در جریان بررسی یک پروندهی دیگر حضور دارد، پس از شنیدن این سر و صداها، وارد سالن میشود. او همسر مروه را با فرد ضارب اشتباه میگیرد و گلولهای را به پای او شلیک میکند.
در همان زمان مروه که سه ماهه نیز باردار بوده است، در صحن دادگاه جان میدهد و همسرش نیز که در این میان به شدت زخمی شدهبه بیمارستان منتقل میشود. در تمام این لحظات پسر ۳ سالهی مروه که در دادگاه حضور داشته است و شاهد کشتهشدن مادر و انتقال پدر به بیمارستان میشود.
"اگر مروا یهودی میبود"
عبدالعاظم حمد، سردبیر روزنامه الشروق، چاپ الجزایر، مینویسد:"اگر زن جوان و حاملهای که اینگونه به قتل رسید، یهودی میبود، در آلمان غوغا میشد."
استفان جی کرمر دبیر کل شورای مرکزی یهودیان دوشنبه (۶ ژوییه/ ۱۵ تیر) همراه ایمان مازیک، دبیر کل شورای مرکزی مسلمانان آلمان از همسر مجروح مروه الشربینی در بیمارستان دیدار کرد. او که همدردی جامعه یهودیان آلمان را با خانواده مروه و مسلمانی که احساساتشان به شدت جریحهدار شده اعلام کرده است در تفسیر خود مینویسد: «جای حیرت دارد که سفر من و دبیرکل شورای مرکزی مسلمانان آلمان از نظر رسانهها تا این حد اهمیت داشت. عکسالعملی که نشان میدهد نزدیکی و اتحاد اقلیتها تا چه حد تأثیرگذار است.
در این شرایط کلمات کافی نیستند. من به دلیل اینکه عضو جامعه یهودیان آلمان هستم به درسدن سفر نکردم. چنین تصمیمی به این دلیل بود که من به عنوان یک یهودی میدانم آنکس که به انسانی به دلیل نژاد، اصلیت و یا مذهب او حمله میکند، تنها به یک فرد حمله نکرده است، بلکه به ریشه دمکراسی جامعه حملهور شده است. از همین رو این سوال اهیمت ندارد که از چه رو من به همسر مروا تسلیت گفتهام و همدردی اقلیت یهودیان آلمان را اعلام کردهام.»
ممانعت از رشد نژاد پرستی در دل جامعه
استفان جی کرمر معتقد است: «باید پرسید چرا نمایندگان اکثریت مردم آلمان از همسر مروه دیدار نکردهاند؟ از چه رو رسانهها و سیاستمداران با تأخیر به این فاجعه پرداختهاند؟ به نظر میرسد آلمان ابعاد این فاجعه را درک نکرده است. جامعه آلمان هنوز متوجه نشده است که اینگونه کشته شدن یک زن مسلمان، خبر از آن میدهد که نژادپرستی از حاشیه به متن جامعه نفوذ کرده است. به نظر میرسد هنوز هم به اندازه کافی روشن نشده که مقاومت جامعه در برابر رفتار نژاد پرستانهای از این دست کافی نیست.
وقت آنست که آلمان نگاهی به درون خود اندازد. محاکمه مجرم کافی نیست. بلکه میبایست با روشنگری در مورد مسلمانان، فرهنگ، دین و رسوم آنها دانش عمومی جامعه را بالا برد. تحمل و پذیرش یکدیگر کافی نیست. هدف باید احترام متقابل باشد.
خشم و احساسات جریحهدار شده مسلمان در این شرایط قابل درک است. اما حتی در این شرایط نیز نباید فراموش کرد که مسلمانان میبایست همچنان برای کسب جایگاه واقعی خود در جامعه آلمان تلاش کنند. کوتاهی جایز نیست. آنچه سایر اقلیتها از جمله یهودیان تجربه کردند، میبایست درسی باشد تا در این شرایط یکدیگر را تنها نگذاشت و با همبستگی هرچه بیشتر برای برقراری ارتباط با اکثریت جامعه تلاش کرد. مفهوم اینتگراسیون اقلیت در یک جامعه به مفهوم آن نیست که میبایست ویژگیها و خصوصیات خود را کنار بگذارد. همانگونه که دیگرگونه بودن اقلیت، مانعی در راه احترام متقابل نیست.»
نویسنده: شبنم نوریان
تحریریه: فرید وحیدی