هولوكاست افسانه نيست!
۱۳۸۴ بهمن ۲۹, شنبهجناب آقاى احمدىنژاد ! چگونه ممكن است فاجعه جنگ جهانى دوم و وقايع و اثرات آن را كه موجب نابودى حدود پنجاه ميليون انسان در نقاط مختلف جهان شده از پشت شيشه كدر تعصبهاى روزمره سياسى بررسى نموده و جنايات فاشيستهاى هيتلرى را توجيه پذير جلوه داد؟
چگونه ممكن است اصل اعلام شده در اساسنامه حزب و ارتش نازى ها را مبنى بر پاكسازى اروپا از وجود يهوديان به چالش و ترديد كشيد و تئورىهاى نژاد پرستانه فاشيستها را فراموش كرد؟
آقاى رييس جمهور! هولوكاست نه تنها افسانه نيست، بلكه چون زخمى چركين بر پيشانى تمدن غرب همچنان باقى است. نگران باشيد كه سردمداران نئونازى ها در اروپا كه امروز خانه هاى سياهپوستان را به آتش مى كشند و محله هاى مسلمان نشين را غارت مى كنند، فردا دامى وحشتناك چون ”هولوكاست“ براى مسلمانان نگسترده باشند.
جناب آقاى دكتر احمدىنژاد! هولوكاست افسانه نيست. همانطور كه نسل كشى صدام در حلبچه افسانه نيست، همانطور كه كشتار مردم فلسطين و لبنان در صبرا و شتيلا به وسيله آدمكشان شارون افسانه نيست و قتل عام مسلمانان در بالكان و آن چه امروز در افغانستان و عراق و سودان مى گذرد، افسانه نيست...
اين جملات بخشهايى از نامهى رييس انجمن كليميان تهران به رييس جمهور ايران در ارتباط با اظهار نظر هاى ايشان پيرامون افسانه بودن كشتار يهوديان به دست رژيم نازى هيتلرى و انكار يكى از بديهىترين و غم انگيزترين حوادث بشرى در قرن بيستم هستند. آقاى هارون يشايايى به برنامه سازى ها و تاكيد هاى روزانه صدا و سيماى جمهورى اسلامى و برخى رسانه هاى ديگر نيز در راستاى سخنان رييس جمهور اشاره ميكند و در پايان نامه اش يادآور ميشود كه تشكيل سمينارهاى متعدد در نفى وجود هولوكاست، هيچ دستاوردى براى ملت ايران و يا مسلمانان جهان و مردم فلسطين نخواهد داشت و فقط عقده هاى نژاد پرستان را تسكين ميدهد.
دكتر بهمن نيرومند، از فعالان و كارشناسان سياسى كه سالهاست در آلمان زندگى میكند، در مصاحبهاى كه چندى پيش با صداى آلمان داشت، در مورد اينكه هولوكاست چيست از وى پرسيد هولوكاست چيست، گفت:
” در ابتدا نازىها تحت رهبرى اس آ و اس اس به تار و مار كردن يهوديان پرداختند. خانهها و مغازهها، كارگاهها، عبادتگاهها وساير تاسيساتى كه متعلق به يهوديان بود مورد حمله قرار گرفت. تخريب و به آتش كشيده شد. يهوديان از تمام ادارات، دانشگاهها و مدارس اخراج شدند و اصولا حق كار از آنها سلب شد. نازيها همان سال اردوگاههايى تشكيل دادند كه يهوديان به صورت گروهى لبه آنجا منتقل و به كار اجبارى وادار شدند. گرسنگى، بيمارى، كار سنگين همراه با ضرب و شتم و شكنجه دايم، تعداد زيادى از آنها را از پاى درآورد. سرانجام در ۲۰ ژانويه سال ۴۲ به دستور هيتلر و به رهنبرى ژنرال هاينريش در كنفرانس وانزه، تصميم به نابودى كامل نژاد يهود در سراسر قلمرو حكومت نازى ها گرفته شد. به منظور اجراى اين تصميم و ريشه كن كردن نسل يهود، شبكه وسيعى از اردوگاههاى مجهز به ابزار براى كشتار دسته جمعى در سراسر اروپا به وجود آمد كه معروف ترين آنها آشويتس، تريبلانكا، داخائو، برگن بلزن و مايداك است. اين اردوگاههاى مرگ مجهز به حمام هاى گاز بودند. يهودىهايى كه با قطار باربرى به اين اردگاهها وارد میشدند، دسته دسته به حمام گاز فرستاده مىشدند و پس از قتل آنها را در كوره مىسوزاندند.“
در ابتدا، زمانى كه رييس جمهور ايران شروع به سخنرانى هاى يهودى ستيزانه كرد، بودند كسانى كه اظهارات او را ناشى از احساسات و خامى سياسى اش ميدانستند، اما امروز كم نيستند كسانى كه آن را يك سياست و راهبرد، دستكم از سوى گروه تازه به قدرت رسيده در ايران ميدانند و چنين استدلال ميكنند كه حكومت اسلامى براى برون رفت از يكى از بحرانى ترين دوران حيات خود تلاش ميكند با توسل به چنين موضوع هايى براى خود پشتيبان هايى درست كند . دكتر مهرداد درويشپور، استاد كرسى جامعه شناسى در سوئد از جمله در همين چارچوب میگويد:
”مهمترين پشتيبانى كه حكومت اسلامى به گمان من سعى میكند ايجاد كند، اينست كه دعوا را بين مسلمانان و يهوديان يا مسلمانان يا اسراييلىها بطور اخص كاناليزه كند كه اگر به اينكار موفق شود، احساس میكند از پشتيبانى افكار عمومى برخوردار خواهد شد و اين رويارويى با ايران در صحنه جهانى و مناقشه اتمى را دشوار تر خواهد كرد. از اين نظر من كار ايشان را به هيچ وجه ناشىگری سياسى نمىدانم، بلكه فكر میكنم بسيار آگاهانه سعى كردهاند جهت بحران را تغيير دهند تا از پشتيبانى بزرگتر و بيشترى برخوردار شوند. درست مانند رفتارى كه صدام حسين كرد و در آخرين روزهاى حيات خود تمام تلاشاش بر اين بود كه دعوايش را به دعواى اسراييل و مسلمانان تبديل كند.“
به فراز ديگرى از نامه رييس انجمن كليميان تهران به رييس جمهور باز میگرديم. هارون يشايايى مىنويسد:
جناب آقاى رييس جمهور، البته ترديد هاى فراوانى وجود دارد كه در جريان هولوكاست چند نفر از يهوديان جان باخته اند اما اين ترديد ها فقط در تعداد است و نه در اصل واقعه هولوكاست. ديگر اين كه صحيح است كه صهيونيستها از هولوكاست استفاده ابزارى نموده و مظلومنمايى كرده و مىكنند و در اين كه در مراحلى، افراطىترين باندهاى صهيونيستى در همدستى با فاشيزم هيتلرى به هولوكاست دامن زدهاند، اسنادى وجود دارد اما كشتار يهوديان، كولىها، لهستانىها، اسلاوهاى مسيحى و مسلمان به وسيله ارتش نازىها و حتى وسيله ارتش سرخ، جاى كوچكترين ترديدى ندارد.
در عين حال، در حاليكه اكنون تلاش میشود ايران را پرچمدار يهودیستيزى جلوه دهند، دكتر شيريندخت دقيقيان از هموطنان كليمى، در مقالهاى سه شمارهاى كه اخيرا به چاپ رسانده، از منظر جالبى به كارزار يهودى ستيزانه اخير در ايران نگريسته و از جمله مینويسد:
”در حاليكه در كشورهای عربی و اسلامی و حتی در تركيه، تنها كتابهای تبليغاتی و غيرعلمی در مورد تاريخ يهوديان و فجايع نازیها وجود دارد و برخى دانشجويان كشورهاى عربى، پايان نامههاى تحصيلى خود را براساس كتاب نبرد من هيتلر مىنويسند، ناشران ايرانى منابع تحقيقى جدى براي شناخت تاريخ فلسفه، عرفان و الهيات يهود در چارچوب گفتگوى اديان منتشر میكنند. در ايران از دههی بيست به اين طرف، تنوع منابع، ترجمهها و تحقيقها نشان از فرهنگ متفاوتی دارد؛ به ويژه در هشت سال اخير با برآيند نيروهای اصلاحطلب ، فراتر رفتن روشنفكران از گفتارهای فرسودهی تبليغاتی و گرايش دانشجويان به تحقيقهای علمی مستقل تحولی مهم پديد آورده است؛ حتی به تازگی، مجموعه داستانهای كوتاه و رمانهای نويسندگان پيشرو اسرائيلی، مستقيما از زبان عبری به فارسی ترجمه و منتشر شده است. اين عوامل، فضای روشنفكری ايران را به الگويی بالنده برای ديگر جوامع مسلمان تبديل میكند. “
خانم دقيقيان ادامه میدهد كه شهامت مدنی روشنانديشان ايرانی در دفاع از حقايق تاريخی در مورد يهودی سيتزی و انكار فجايع نازیها به طور منطقی بايد حمايت يهوديان جهان از نيروهای ملی، ملیمذهبی، اصلاحطلب و جمهوريخواه را برانگيزد. يهوديان صلحطلب نيز بايد با احساس همبستگی بيشتری در مقابل تهديدهای نظامی نسبت به مردم ايران كه نه تنها به برقراری دمكراسی نخواهد انجاميد، بلكه تنها دوام اقتدارگرايی و آسيب به منافع ملی ايران را موجب میشود، صف آرايی كنند. امروز برای دمكراسی و صلح در دنيا حياتی است كه وارثان دو تمدن اسلامی و يهودی، كوتاه بينیهای دينی و تاريخی را پشت سربگذارند و تنها وجدان انسانی را مرجع قرار دهند.