1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هنر مهاجرت در جشنواره برلين

۱۳۸۳ فروردین ۱۴, جمعه

برای هيئت سرپرستی جشنواره «نزديکی دور دست» در برلين، سنجيدار گزينش آثار هنری ارائه شده در اين جشنواره، محصور ماندن در مرزهای جغرافيايی کشوری خاص چون ايران نبوده است. به همين دليل، يکی از ويژگی های اين جشنواره، ارائه آثار هنری آن دسته از هنرمندان معاصر ايرانی نيز هست، که بنا بر دلايل عديده، در حال حاضر در مهاجرت به سر می برند.

https://p.dw.com/p/A68B
عکس: AP

در نشستی که با تعدادی از اين هنرمندان در چارچوب جشنواره برلين برگذار شد، شهرام انتخابی، پرستو فروهر و فرخنده شاهرودی، سه هنرمند ايرانی ساکن آلمان، فرصت يافتند تا به معرفی آثار و انديشه های خود بپردازند.

اين پرسش ها در کانون مباحث نشست ياد شده قرار داشت: مهاجرت و دور شدن از ميهن، چه تأثيری بر هنرمند و آفريده هنری او می گذارد؟ سرچشمه انگيزه و الهام آفرينش هنری برای هنرمند مهاجر از کجا ناشی می شود؟ آيا می توان وجوه اشتراکی ميان آثار هنری عرضه شده در ايران و در مهاجرت يافت؟

شهرام انتخابی که در ايتاليا در رشته معماری تحصيل کرده است، در حال حاضر در آلمان زندگی می کند. اثر عرضه شده او در جشنواره برلين، کليد بزرگی از چراغهای نئون را با سه رنگ پرچم ايران نشان می دهد که در مقابل آن تعداد زيادی کليدهای کوچک روی زمين انبار شده است. شهرام انتخابی در توضيح ايده خود می گويد که اين کليدها، يادآور کليدهايی است که در زمان جنگ ميان ايران و عراق، به نوجوانان عازم جبهه های جنگ سپرده می شد، تا اين اميد را در آنان برانگيزد که در صورت کشته شدن، می توانند با اين کليد وارد بهشت شوند.

شهرام انتخابی تصريح می کند که اگر چه در خلق اين اثر، انگيزه شخصی نداشته است، اما می خواهد نشان دهد که جوانان چگونه از طريق شستشوی مغزی مورد استفاده ابزاری و در خدمت اميال قدرت پرستان قرار می گيرند. کليد در عين حال برای او، نماد فرار از مرگ است، چرا که خود او نيز در سنين جوانی و در جريان جنگ ميان ايران و عراق، ميهن خود را ترک کرده است. انتخابی می افزايد: خروج از ميهن، همواره با بحران هويتی انسان توأم است و هنرمند ناچار است در فضاهای فرهنگی مختلفی زندگی و توليد کند. اما اشتياق بازگشت به ريشه ها، هميشه برای او وجود دارد.

پرستو فروهر، در معرفی آثار خود که با استفاده از هنر خوشنويسی سنتی ايران صورت گرفته است، خاطر نشان می سازد که کار او بايد در بيننده احساس نوعی سردرگمی و عدم جهت يابی را تداعی کند. او بدينوسيله می خواهد بگويد که هنرمند مهاجر، از ريشه های خود کنده شده و پا در هواست و هنوز نتوانسته است، پای خود را روی زمين سفت کند. پرستو فروهر می افزايد: برای من، هويت يک وضعيت نيست، بلکه يک فرآيند است. من با خلق آثار هنری، در پی ايجاد فضاهای تازه ای در ميان دو فرهنگ متفاوت هستم. زمان حاضر برای من زمان کنش است و زمان گذشته، زمان تأمل.

فرخنده شاهرودی به معرفی آثاری می پردازد که در آنها فرش ايرانی، عنصری تعيين کننده است. فرش کردن ستونهای در ورودی خانه فرهنگهای جهان نيز از کارهای او در اين جشنواره است. برای شاهرودی، فرش نماد سنت ايرانی است. او فرش ها را تکه تکه می کند، تا آنها را از نو به هم ببافد. در واقع او با هنر خود می خواهد نشان دهد که مشغول بازسازی ميهن جديدی برای خويش است.

به عقيده اين هنرمندان مهاجر، ميان آفريده های هنری در ايران و در مهاجرت، وجوه اشتراکی به چشم می خورد، چرا که به هر حال همه اين هنرمندان از گذشته فرهنگی و تاريخی مشترکی برخوردارند. اما در عين حال خطاست اگر اين وجوه اشتراک، برجسته شود. نبايد فراموش کرد که هر اثر هنری، در عين حال کاری فردی است. بنابراين، يک آفريده هنری در مهاجرت، لزوما" نبايد به آثار خلق شده در داخل کشور نزديک و از آثار هنرمندان غربی دور باشد.

بهرام محيی گزارشگر صدای آلمان در برلين