1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هنرهای توده پسند در آمريکا: «استريپ تيز»

عبدی کلانتری - نيويورک۱۳۸۳ دی ۵, شنبه

روزهای آخر ماه دسامبر که روزهای عيد کريسمس و سالِ نوِ مسيحی است، همچنين، روزهایِ رونقِ بازارِ تفريحاتِ توده پسند، از جمله فيلم های سرگرم کنندهء هاليوود و موزيکالهای پرشور و نشاط تئاترهای برادوی در نيويورک است. در همين ماه در آمريکا، کتابی نيز از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده که نوع ويژه ای از نمايشِ موزيکال آمريکايی را مورد بررسی تاريخی و فرهنگی قرار می دهد.

https://p.dw.com/p/A6Og
عکس: AP

اين همان نمايش خاصِ کاباره ایِ «استريپ تيز» است که خانم «رِيچل شـتير» (Rachel Shteir) استاد هنرهای دراماتيک دانشگاه دپالِ شيکاگو (DePaul University) از ديدگاهی فمينيستی به ستايش آن می پردازد.

بررسی های فرهنگی در آمريکا و اروپا طی دو دههء اخير، چه در حوزه های دانشگاهی و نشريات تخصصی و چه در مطبوعاتِ پر تيراژ، تمايز ميان هنر خواص و هنر عوام را از ميان برداشته و به هنرهای توده گير و مردم پسند با همان علاقه و جديتی نگاه می کند که به آثار هنریِ به اصطلاح خواص پسند. موسيقی راک، موزيکالهای برادوی و فيلمهای هاليوودی همان مقامی را می توانند داشته باشند که شکسپير يا ويرجينيا وولف. تازه ترين بررسی از نوع خاصی از هنر مردم پسند آمريکايی، که شهرت اش بيشتر با بدنامی توأم بوده، کتابی است به نام «ستريپ تيز» به قلم خانم «ريچل شـتير» استاد هنرهای دراماتيک در دانشگاه دپال (شيکاگو).

در اين تحقيق تاريخی در می يابيم که زنانی که بر صحنهء نمايش نقش بازی می کنند، همواره بايد با تصوراتی که جامعهء مردسالار از نقشِ زن دارد نيز کلنجار بروند. نقش زنِ عفيف يا نقش زنِ پُراشتهای اتاقِ خواب؛ نقش زنِ مطيع يا زنی که می خواهد مرد را به زانو درآورد؛ زنِ خاموشِ پشت حجاب يا زنِ زايندهء هوس! «ستريپ تيز» نمايشی است از موسيقی و رقص که رقصنده ای زيبا زير نوری اغواکننده همان کاری را می کند که رسوای جامعه است: لايه لايه پوششِ خودش از تن اش می اندازد، ولی آنطور که خودش می داند و خودش می خواهد، آنطور که مردی را تشنه و تشنه تر می کند؛ و تشنه نگه می دارد.

از لحاظ تاريخی، استريپ تيز از درون نمايش «برلِسک» زاده شده. برلسک(Burlesque) نوع خاصی از برنامهء تفريحیِ روی صحنه است با موسيقی و کُمدی همراه، که در آمريکا از سالهای ۱۸۴۰ تا سالهای ۱۹۶۰ محبوبيت داشته است. عنصرِ غالب در برلسک سکس و برهنگی ای بود از آن نوع که منعيات و رفتارِ قدغن شده، يا «تابو» های اخلاقیِ جامعه را دست می انداخت و پتهء خُشکه مقدسی ها و رفتارِ ظاهرـ آراسته اما دغل را روی آب می ريخت. برلسک از رفتارِ دلقکیِ سيرک هم بهره می گرفت. در زمانی که زنِ محترمِ جامعهء بورژوايی آمريکا می بايست در محافل از سرتا پا در لباس باوقارو ناراحتی پوشيده باشد، نمايش ذره ای عريانی روی صحنه آبروريزیِ بزرگی محسوب می شد و جرئت بسيار می خواست. کتاب «ستريپ تيز» رابطهء موسيقیِ جاز را در عصر طلايی اش در سالهای ۱۹۲۰ با رقص استريپ تيز بررسی می کند، با شرح حال مهمترين و پرآوازه ترين رقصنده های استريپ تيزِ کلوب های شبانهء آمريکايی، در بستر فرهنگی زمانِ خودشان، و همراه با توصيف هايی از ويژگی های برنامه های اين رقصنده ها، مثل «جيپسی رُز لی».

در اوايل قرن بيستم در آمريکا، يکی از رقصنده های برلسک، «ميلی دو لئون»، زنِ زيبای موسياهی بود که در انتهای نمايش اش، حلقهء کشیِ جورابِ توریِ بلندش را به ميان حاضرانِ مجلس پرتاب می کرد و حاضران نيز در مواردی چشم شان می افتاد به جايی که می بايست لباسِ زيرِ زن باشد و نبود، همان مواردی که گاه منجر به جلب و دستگيریِ ميلیِ زيبا توسطِ آژانهای شهر می شد.

در سالهای ۱۹۵۰ استريپ تيز مورد توجه روشنفکران قرار گرفت، به ويژه روشنفکران فرانسوی نظير رولان بارت. نويسندهء کتاب «ستريپ تيز» معتقد است که اين هنر و حرفه به زنانِ جوان طبقات محروم اين فرصت را می داد که «رويای آمريکايی» را برای خودشان متحقق کنند، از گذشتهء طبقهء کارگری، خودشان را جدا کنند، سپس بياموزند که به جنسيت و سکسوآليتهء خودشان مباهات کنند و با همان نيروی جنسی، اخلاق رسمی را به نحوی هجوآميز مورد بازبينی و انتقاد قرار بدهند و از اين راه کمکی به جنبش آزادیِ زنان در آمريکا بکنند.