1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نیرویی که نمی‌داند "علم" را با چه می‌نویسند!

مصاحبه‌گر: مریم انصاری۱۳۸۷ مهر ۲۴, چهارشنبه

۱۰۹ استاد دانشگاه‌های ایران از سیاست‌هایی که توسعه علمی را به مخاطره انداخته انتقاد کرده و خواهان تجدید‌نظر در این سیاست‌ها شده‌اند. یکی از امضا‌کنندگان بیانیه می‌گوید که شعارزدگی جایگزین فضای آکادمیک و نقدعلمی شده است.

https://p.dw.com/p/FaaT
در اصلی دانشگاه تهران
در اصلی دانشگاه تهران

۱۰۹ استاد دانشگاه‌های ایران نسبت به سیاست‌هایی که توسعه علمی ایران را به مخاطره انداخته ابراز نگرانی کرده‌اند و خواهان تجدید‌نظر در سیاست‌های آموزشی شده‌اند. آنها در بیانیه خود به کاهش نقش دانش و ظرفیت‌های کارشناسی، دخالت دائمی دستگاه‌های دولتی در دانشگاه و شکاف میان نخبگان و حاکمیت هشدار داده‌اند. دویچه وله با حمیدرضا جلایی‌پور یکی از امضا کنندگان این بیانیه گفتگو کرده است.

دویچه‌وله: آقای جلائی‌پور با توجه به کاستی‌هایی که این بیانیه به آن اشاره کرده، تجدیدنظر در مدیریت و سیاست آموزشی از کجا باید شروع شود؟

حمید‌رضا جلائی‌پور: الان بحث‌ها در دو سطح است. یکی کارهای عمیقی است که باید انجام بگیرد. مثلا از دوران سازندگی آقای هاشمی و بعد دوران آقای خاتمی مرتب این بحث‌ها مطرح بود که به ارتقاء دانشگاه‌ها بیندیشیم یا هر کسی نگران سطح علمی دانشگاه‌ها بود که این از یک سطحی دیگر پایین‌تر نیاید و ما در سطح امور دانشگاهی دوباره در انتهای جدول ارزیابی‌های بین‌المللی قرار نگیریم. یکی هم بحث حرکت به سوی استقلال دانشگاه‌ها و احترام به فضای آکادمیک و نقد علمی بود. حالا اصلا بحث در یک سطح دیگر است. یک‌سری مباحث شعاری، همین هستی موجود علمی را هم دارد زیر سوال می‌برود. این است که همه را نگران کرده.

دکتر حمید‌رضا جلایی‌پور
دکتر حمید‌رضا جلایی‌پورعکس: DW

به نظر شما اصلاح از کجا باید شروع بشود؟ از مدیریت و کادر علمی دانشگاه‌ها؟ یا از مواد آموزشی؟

اصلا مگر رشد علمی بدون استاد نخبه ممکن است؟ استاد نخبه هم که مثل تنور نانوایی نیست که آدم بزند هی نان درآورد. استادهای نخبه معدودند. یک نسل توی این عرصه کار می‌کند، چندتا رشد می‌کنند. اولین کار این است که حیثیت و آبرو و زندگی و موقعیت این‌ها، به عناوین مختلف تهدید نشود. یکی‌اش همین نوع بازنشستگی‌یی‌ست که در این دوسه سال دارد انجام می‌گیرد. از سوی دیگر، نیروهای جدید هستند که باید کیفیت داشته باشند. نیرویی که اصلا نمی‌داند علم را با چی می‌نویسند، این فردا بیاید بشود عضو هیات علمی. این سی سال مثل خوره پایه‌های علمی کشور را از بین ‌برد. در سطح دوم، این است که از این شعارگرایی و سطحی‌نگریی و از این برخوردهای خیلی سطح پایین شعاری، توی همه چیز از جمله امور دانشگاهی، جلوگیری بشود.

آقای جلائی‌پور به نظر شما در جایی که وزیر کشور ایران متهم به داشتن مدرک جعلی است، تا چه اندازه می‌شود امید داشت که تصمیمی گرفته بشود که مراکز آموزشی کشور واقعا رشد و پیشرفت کنند؟

اتفاقا به نکته‌ی خوبی اشاره کردید. همین مسئله الان دوتا وجه دارد. یکی این که شخصی پانزده سال است با یک مدرک جعلی داشته کار می‌کرده. ظاهرا اینجوری که خودشان می‌گویند متوجه نشدند. این یک بحث است. یک بحث این است که حالا خب معلوم است که جعلی‌ست، چرا تصمیمی گرفته نمی‌شود. حالا از آن بدتر، تقریبا هشتاددرصد ایرانی‌ها، از شهری تا روستایی و از طبقه‌ی متوسط تا طبقه‌ی‌سه، دارای یک ویژگی هستند که فکر نمی‌کنم توی هیچ جای دنیا به این سطح باشد. آن هم این است که این‌ها، پدر و مادرها، همه زندگی‌شان را می‌دهند که بچه‌هاشان درس بخوانند، مخصوصا درس دانشگاهی. یعنی ملت ایران دارند کار می‌کنند برای آینده‌ی بچه‌هاشان. بعد پیرو همین موضوع، آمدند گفتند آقا این کاغذ پاره است. یعنی همه ملت ایران سر کارند. این حرف از خود آن جعل دکترا بدتر است. متاسفانه این یک مورد که نیست. اصلا آن چیزی که توی ایران به خطر افتاده، استانداردهای علمی است. این خیلی نگران‌کننده است. این درست مثل این است که فرض کنید استانداردهای ساختمان‌سازی زیر سوال برود. چون اگر آن زیر سوال برود، آن ساختمان روی سر مردم خراب بشود، این را همه می‌فهمند و نگران می‌شوند. ولی الان ساختمان علمی روی سر مردم دارد خراب می‌شود، ولی مردم متوجه نمی‌شوند. چون این پدیده‌ای‌ محتاج تجزیه‌و تحلیل بیشتر است. پیچیده‌تر است نشان‌دادنش، ولی شاخص‌هایش را می‌شود نشان داد.

این شاخص‌ها کدامند، آماری در این زمینه هست؟

بهترین نیروهای فکری ما توی صف می‌ایستند که کشور را ترک کنند. چرا نباید این نیروهای نخبه برای این‌جا حساب باز کنند؟ یک‌سری هم که می‌مانند، بعد ترجیح می‌دهند اصلا نروند وارد کارهای علمی بشوند. چون می‌بینند یک فردی که فوق دیپلم داشته از سال ۷۱ تا حالا بعنوان «دکتر» کار می‌کرده، حالا هم که به حمداله وزیر شده.