1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاه مفسر دويچه وله به سال ۲۰۰۴

۱۳۸۳ دی ۹, چهارشنبه

هاينريش برگاشترسر، مفسر دويچه وله نگاهى دارد به رويدادهاى جهان در سال ۲۰۰۴. وى در اين تفسير به نكات ويژه و برآمدهاى سياسى اين سال طوفانى و پر حادثه پرداخته است.

https://p.dw.com/p/A4TY
عکس: AP

در جهان امروز، در رسانه‌هاى گروهى و كل تاريخ ميتوان گفت كه اين پديده كه حوادث و رخدادهاى جهانى اين چنين سريع و تقريبا همزمان با وقوعشان در پهنه گيتى بازتاب يابند، پديده‌اى كاملا نو است. همين انتقال سريع اخبار است كه در ديگر نقاط جهان واقعيتهاى جديد را شكل ميدهند، حافظه كوتاهمدت نقش راهبردى در رفتار و منش مىيابد و رنگ و بوى خود را بر همه شئون سياسى، اقتصادى و يا خصوصى حيات بشرى ميزند.

بايد پرسيد كه با توجه به فاجعه زمين لرزه اخير جنوب آسيا، چه كسى اكنون مثلا به حادثه بسلان مىانديشد و يا پديده پوست كندن گروگانها در عراق را بياد ميآورد؟ چنين است كه اخبار فجايع امروز بر اخبار فجايع ديروز پرده ميكشند و گويى آدمى آن اخبار تكاندهنده را در پستوى فراموشى ميبرد. و اين امر به آنجا منجر ميشود كه فرد ناظر و مصرف كننده اين گزارشها قوه و توان تميز خود را براى تمايز قايل شدن بين مهم، كمتر مهم و غير مهم يكسره از دست ميدهد. چرا كه اين تصاوير هستند كه دريافتهاى حسى ما را شكل ميدهند و اكثر اين تصاوير فاقد مضمون و اطلاعات هستند.

اين چنين است كه جهان بسى سريعتر از توان دريافت ما در حال تحول است و اين تحول عملا در پوشش فجايع و بحرانها رخ مينمايند و اخبار مربوط به تحولات مثبت عملا در سايه اين اخبار بد گم ميشوند، اخبار تحولاتى نظير تغيير قدرت در هند، اوكراين و اسپانيا از اين گونه اخبارند. اما زمين لرزه جنوب آسيا و يا گزينش مجدد جورج بوش و جنگ عراق نيز در بطن خود پيام مثبتى دارند و آن اينكه جهان مدتهاست كه به يك كل بهم بافته بدل شده است و جدايى جزيره وار از اين كل قابل تصور نيست. و اين چنين است كه سياست جورج بوش و يا زمين لرزه در خليج بنگال به شمار كثيرى از مردم جهان مربوط ميشود. مگر بحران خاورميانه و نزاع فلسطينيان و اسراييل، يا اوضاع سودان و قفقاز جز اين است؟

گزينش سازمان ملل بعنوان هدايت كننده امر امدادرسانى به زلزله‌زدگان جنوب آسيا و يا حل مناقشات در اين و يا آن منطقه بحرانى جهان، پديده‌اى تصادفى نيست. نخست از آن رو كه امكان بهترى وجود ندارد و دوم از آنجا كه تنها يك سياست داخلى فراملى و جهانى قادر است بشر را از مخاطرات بزرگ و بلاياى طبيعى حفظ كند.

در نگاه نخست سال ۲۰۰۴ سالى برباد رفته را ميماند سرشار از بحران و بلاياى طبيعى. اما گزينش بوش، حملات تروريستى مادريد، مرگ عرفات و زلزله جنوب آسيا همگى نشان دادند كه ميبايست با تمام توان به مقابله با مشكلات خاورميانه، آفريقاى مركزى و جنوب آسيا پرداخت. اين تنها جنبه مثبت اين سال پر حادثه و بحرانزده است در آستانه گام نهادن به سال ۲۰۰۵.