نگاهى به فيلم مارمولك، اثر جنجال برانگيز كمال تبريزى
۱۳۸۳ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبهام از ۲ ارديبهشت ماه مارمولك به نمايش گذاشته شد.
تبريزى با جرئت تمام و تا آنجا كه محدوديتهاى خط قرمز اجازه مى دهد، مى كوشد حرفهايى را با طنز از زبان رضاى زندانى بيان كند. قهرمان داستان هيچگونه شخصيت سياسى ندارد و بهمين سبب از نخستين خان قرمز رنگ به راحتى عبور مى كند. رضا، معروف به رضا مارمولك هم سلول يك روحانى است و قصد فرار از زندان را دارد. روحانى خود لباسهايش را در اختيار او قرار مى دهد و رضا با استفاده از فرصت مناسب آنها را بر تن و از زندان فرار مى كند. رضا سعى مى كند حركات و رفتار روحانيون را تقليد كند. اما كم سوادى و كم تجربگى سبب مى گردد كه جملات و حركات او خنده دار جلوه گر شود. «خدا به ما خدمت بدهد، تا به شما توفيق كنيم.».
تبريزى مى گويد: “قصد اصلى اشاره هاى پنهان و گاه مستقيم به اين قشر از جامعه است. مردم ما به لحاظ اجتماعى هميشه ارتباط مستقيم با روحانيت داشته اند. اما اكنون براى نخستين بار شرايطى پيش آمده كه اين قشر در موقعيت ممتازى قرار گرفته است.”
نكته جالب اما اين است كه هرگاه فضايى براى انتقاد از رژيم پيش مى آيد، مردم گاه بى اختيار و بدون قصد قبلى بسيج مى شوند. تجربه اى كه از حكومت گذشته نيز داريم. مارمولك تا به حال حدود شصت ميليون تومان فروش كرده است و تهيه كننده و كارگردان پيش بينى مى كنند كه اين فيلم پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماى ايران خواهد بود.
گذشت زمان بهرحال مهر تاييد يا تكذيب خود را بر اين پيش گويى خواهد گذاشت. اما آدمى بى اختيار از خود سوال مى كند كه چگونه است ناگهان برخى از دريچه ها گشوده مى شوند و گاه در دروازه ها نيز بسته مى گردند. جاى «گل آقا» ملت ايران واقعا خالى. شايد به قول او اينهم سوپاپ يا «سوفاف» اطمينانى است كه پس از گل آقا ايجاد شده است. ابراهيم نبوى معتقد است كه بايد نجارى وجود داشته باشد تا سوفافى هم باشد. ما بهرحال از وجود يا عدم وجود نجار بى اطلاعيم. شايد آيت اله شاهرودى پاسخى براى آن داشته باشد.
الهه خوشنام