1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به سينماى مصر

۱۳۸۴ اردیبهشت ۵, دوشنبه

مصر بسيار زودتر از هر کشور عربی ديگر با پديده ی سينما آشنا شد و اکنون تقريبا يکصدسال از پيدايش و توليد فيلم در اين کشور می گذرد. بويژه پس از سالهای جنگ جهانی دوم محصولات سينمايی مصر سال به سال افزايش يافت و بزودی بازار آن نه تنها در کشورهای عرب نشين که در سرزمين های اسلامی نیز رونق گرفت.

https://p.dw.com/p/A6AJ
عکس: AP

در مصر نيز همچون در کشورهای ديگر عرب رسانه ی فيلم هميشه با محدوديت های سانسور روبرو بوده است. با اين همه فيلم های ساخت مصر هم اکنون تلويزيون ها و سينماهای جهان عرب و تا اندازه ای اسلام را زيرپوشش خود گرفته اند. اما کيفيت فيلم های ساخت مصر به آن اندازه ای نيست که بتواند در برابر هجوم محصولات خارجی، بويژه هاليووود، ايستادگی و يا رقابت کند.

از همين روی در پيوند با سياست فرهنگی دولت و سانسور از يکسو و از سوی ديگر با نفوذ افزاينده ی بنيادگرايان مسلمان مجبور گرديده تا از خود واکنش نشان دهد و روند ديگری را پيش بگيرد. بدينگونه رو به موضوعهايی آورده است که با سليقه ی مردم مسلمان و عربها هماهنگ باشد تا بتواند کمبود کيفيت را جبران کند و خود را نيز، بعنوان کانون فيلمسازی در جهان عرب بشناساند.

«نبير عثمان»، يکی از مديران اجرايی شهرک توليدات رسانه ای مصر برآنست که ۹۵ درصد از فيلم هايی که در جهان عرب نشان داده می شوند، ساخته مصر است. اما منتقدين باور دارند که سانسور دولتی و پيشروی مسلمانان بنيادگرا بر روی کيفيت و محتوای فيلم تاثيرات ناخوشی برجای گذارده اند. بويژه سازمان «اخوان المسلمين» در مصر از چندی پيش کوشيده است تا در صنايع فيلمسازی اين کشور نفوذ کند.

هنگامی که سنديکای هنرمندان مصر حرکت ضدغرب گرايی و ضدابتذال را آغاز کرد، سازمان «اخوان المسلمين» آنرا بعنوان يک موفقيت بزرگ برای خود ارزيابی کرد. در همين روند نيز، يکی از استادان دانشگاه برآنست که ارزشهای مبتذل هرگز يک ملت را به ارتقاء سوق نمی دهند و هيچ کمکی نخواهند کرد تا يک سرزمين راه ترقی را بپيمايد. هنگامی که وی چون بسياری از روشنفکران ديگر مصر سخن از سرزمين به ميان می آورد تنها مصر را در برابر چشم ندارد که نگاهش بيشتر به کشورهای متحده ی عربی و يک ملت اسلامی ست.

اگرچه «نبير عثمان» مدير اجرايی شهرک توليدات رسانه ای مصر بطور مستقيم از شريعت هواداری نمی کند، اما او نيز می خواهد که با کمک زور به اصطلاح نرم رسانه ها موقعيت فرهنگ عرب را گسترش دهد. می گويد: «ما دارای يک تاريخ و يک جغرافيای مشترک هستيم. مشکلات ما نيز، مشترک است و فراتر از آن زبان ما که زبان قرآن است، مشترک است و همين جهان عرب را متحد می کند».

اين ديدگاه را نيز، حتا می توان نزد کارگردان ليبرال چپ گرايی چون «يوسف شاهين» بازشناخت که می گويد: «من يک عرب هستم و بايد مردم عرب را آموزش داد و برای اينکه تبديل به يک ملت شويم بايد انديشه های جديدی را تکامل دهيم و همزمان نيز، بايد از آنچه مدرن ناميده می شود بهره بگيريم».

اين ديدگاه که توليدات تلويزيونی و سينمايی بايد نقش هويت دهنده داشته باشند و نيز، اينکه با اين فرآورده ها بايد در برابر نفوذ رسانه های غرب ايستادگی کرد نه تنها در ميان روشنفکران و نوگرايان که در ميان بنيادگرايان نيز، هوادارانی يافته است. اما، در اين ميان چشم انداز يک سياست فرهنگی مشترک ديده نمی شود. بنيادگرايان مسلمان ديرزمانی ست که پيشروی خود را در رسانه ی فيلم و تلويزيون آغاز کرده اند. شهرک توليدات رسانه ای مصر حتا در ۲ سال پيش ۲ سريال تاريخی را درباره ی پيشگامان اسلام توليد کرد که يکی از آنها بطور مستقيم از منابع قرآن بهره گرفته است.

از سوی ديگر، ۲ کانال تلويزيونی «اقراء» و «المجد» می کوشند تا با کانالهای فرستنده ی خبری چون «C.N.N» و يا «B.B.C» رقابت کنند. شهرک توليدات رسانه ای مصر همه ی امکانات و ابزار را در اختيار کانال «المجد» گذارده است تا برنامه های خود را از طريق ماهواره به همه ی جهان عرب بفرستد.

نقطه نظر هر دو اردوگاه، روشنفکران و نيز بنيادگرايان، در پيوند با يک ملت عرب زير پرچم اسلام مشترک است که می گويند، بايد از طريق رسانه ی فيلم و تلويزيون اين ملت را برای وحدت آموزش داد. يکی از منتقدين در اين باره می نويسد: «اما کسانی که در راس هرم حاکميت نشسته اند، چشم خود را به روی اين واقعيت بسته اند و بهتر اين می بينند که خود را با تکامل اين روند هماهنگ سازند و نه آنکه قربانی شوند».

پرويز حمزوى